SMMS

بسم الله الرّحمن الرّحیم

SMMS

بسم الله الرّحمن الرّحیم

SMMS

سلام...امیدوارم روز خوبی داشته باشید...

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

حضرت فاطمه سلام الله علیه

 مادر وی خدیجه دختر خویلد، مادر مؤمنان بود.فاطمه کوچک ترین دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و محبوب ترین آنان در نزد وی بود.سلاله رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) جز از فاطمه،از دیگر دخترانش منقطع شد.

میلاد فاطمه (علیها السلام)

وی دو سال پس از بعثت در روز جمعه بیستم ماه جمادی الاخر،در شهر مکه پا به عرصه وجود نهاد. بنابر روایتی فاطمه(علیها السلام) در سال پنجم بعثت به دنیا آمد. در حدیثی از امام باقر (ع) روایت شده است که فرمود:«فاطمه(علیها السلام) پنج سال پس از (آغاز) نبوت به دنیاآمدودرآن هنگام قریش خانه کعبه را می ساختند.»این اشتباه شاید از راوی حدیث نشات گرفته و یا آن که از طرف نساخ در آن سهوی روی داده باشد.زیرا بنای کعبه پیش از نبوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده نه پس از آن و دلیل ما بر صحت این امر حدیثی است که در کتاب مقاتل الطالبین آمده مبنی بر آن که فاطمه پیش از نبوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) زاده شد و در آن هنگام قریش کعبه را بنا می کردند.آن حضرت زمانی به دنیا آمد که چهل و یک سال از عمر پیامبر می گذشت.بنابر قول اینان فاطمه پس از گذشت یک سال از نبوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) زاده شده است.

کنیه و لقب آن حضرت

فاطمه(علیها السلام) را با کنیه «ام ابیها» خوانده اند و لقب او را زهرا و بتول گفته اند. فاطمه(علیها السلام) را بدان علت بتول گفته اند که از نظیر و همتا برکنار است.»

امام صادق(علیه السلام)داستان میلاد را چنین بیان می فرماید:

خدیجه(علیها السلام) احساس تنهایی می کرد. قاصدی نزد زنان قریش فرستاد در آن لحظات از آنان خواست به خانه اش آیند و همنشین خلوتش شوند. آنان پیام دادند: حرف ما رانشنیدی و زن یتیم ابوطالب شدی که از ثروت بهره ای نداشت. ما به خانه ات نمی آییم و انتظار همکاری نداشته باش. خدیجه اندوهناک شد. ناگهان چهار زن گندمگون وبلند قامت، مانند زنان بنی هاشم، مشاهده کرد. آنها وارد شدند. خدیجه در هراس فرو رفت. یکی از آنها گفت: غمگین مباش، خداوند ما را به سوی تو فرستاده است،ما خواهرانت هستیم. من ساره ام، آن دیگری آسیه دختر مزاحم، سومی مریم دخترعمران و چهارمی کلثوم خواهر موسی است; خداوند ما را فرستاده است تا هنگام زایمان یاری ات کنیم. سپس در چهار سمت خدیجه قرار گرفتند و حضرت فاطمه پاک وپاکیزه به گیتی گام نهاد. در این هنگام، نوری از وی برخاست که به خانه های مکه و شرق و غرب روشنی بخشید. از حوریان بهشتی، با آبریزی سرشار از آب کوثر و طشتی از بهشت، بدان سرا وارد شدند. زنی که پیش روی خدیجه بود، فاطمه را در بر گرفت;در پارچه ای سپیدتر از شیر و خوشبوتر از مشک پیچید; پارچه سفید دیگری مقنعه اش ساخت و سپس او را به سخن گفتن واداشت. فاطمه(علیها السلام)به یگانگی خداوند و رسالت پیامبر و وصایت علی(علیه السلام)و فرزندان خویش گواهی داد. در پایان زنان به خدیجه(علیها السلام) گفتند: این دختر را بگیر که طاهره مطهره و پاکیزه است و خداوند در او وفرزندانش برکت و خیر فراوان قرار داده است.میلاد فاطمه(علیها السلام)به همه دین باوران می آموزد که ذکر الهی و پاکی وعفاف پدر و مادر می تواند در پیدایش فرزندی برومند و قدسی تاثیر داشته باشد و توجه روان پدر و مادر به عالم بالا در سازندگی و بالندگی فرزند موثراست. این رخداد همچنین به زنان ایثارگر و مدافع حریم ولایت نوید می دهد که دستان پرمهر عنایت پروردگار در سختی ها و مشکلات به یاری شان می شتابد و مددهای غیبی یاورشان خواهد بود.

نامگذاری

نامگذاری در مکتب پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بر اساس بینشی خاص تحقق می یابد. نام، در این عرصه، اهداف بلند پیامبر و ویژگیهای شخصی فرزند راآشکار می سازد. بر این اساس، نام فاطمه را برای دخترش برگزید تا همه دریابند که او از همه بدیها برکنار است. شیعیان راستین در پناه وی از آتش جهنم باز داشته شده اند، به سبب او طمع دشمنان اسلام از وراثت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) قطع شد و دانش همراه شیر به او ارزانی شده است. و اینک تقدیر الهی فاطمه(علیها السلام)را برای رسالت ومسوولیتهای بزرگ آماده می کند. او باید، چون دیگر رهبران الهی که در تاریخ نقش آفرین بودند، تلخکامی روزگار را تجربه کند تا بتواند در مقابل انبوه مشکلات پیمانهای الهی را پاس دارد و هنگام لزوم خود را فدای ارزشهای الهی سازد.بدین سبب، آغاز زندگی اش در شعب ابی طالب رقم می خورد و از همان کودکی سخت ترین لحظات را در کنار پدر و مادرش تجربه می کند. دشواری این سالها چنان بود که سعد وقاص می گوید:شبی از دره بیرون آمدم. در حالی که نزدیک بود تمام نیرویم را از دست بدهم،ناگهان پوست خشکیده شتری دیدم. آن را برداشتم، شستم، سوزاندم، کوبیدم، باآبی اندک خمیر کردم و به یاری آن سه روز به سر بردم.این محاصره سه سال تمام به درازا کشید. در این مدت ناله فرزندان خردسال وگرسنه بنی هاشم بلند بود و فاطمه(علیها السلام)در سایه پدر گرانقدرش درس پایداری وایثار آموخت. سرانجام این مدت پایان پذیرفت و پیامبر و همراهان سربلند از شعب برون آمدند. هنوز مدتی از این روزگار نگذشته بود، فاطمه(علیها السلام)مادرش را از دست داد. دختر به انس با مادر نیازمند است; ولی تقدیر هدفی عظیم تر برای او در نظرگرفته بود.اینجاست که همه دختران و زنان باید از او درس مقاومت فرا گیرند و مشکلات رانردبان ترقی و حرکت به سوی کمال و پاکیها به شمار آورند. البته فاطمه(علیها السلام)گاه از مادر سراغ می گرفت. در یکی از روزها که فاطمه(علیها السلام) با اصرار بیشتر مادر را طلب کرد، جبرئیل فرود آمد و به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)  گفت:سلام الهی را به فاطمه برسان و به او بگو که مادرت، در بهشت در کنار آسیه ومریم، است. فاطمه خوشحال شد و گفت: ان الله هو السلام و منه السلام و الیه السلام.

فاطمه ام ابیها

یکی از مسائل مهم دوران کودکی فاطمه(علیها السلام)این است که توانست آرامش خاطر پدر را فراهم کند و موجب زدودن غم و اندوه از قلب پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)  شود; بویژه وقتی که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)  در مکه بی ابوطالب و در خانه بی خدیجه وارد شده بود. او چون مادری مهربان غم و تنهایی را از پدر دور ساخت، با شیرین زبانیهای کودکانه اش زندگی پدر را رونقی دیگر می بخشید و چون شمع روشنی بخش محفل انس او می شد. بدین جهت، در روایات از آن حضرت با کنیه ام ابیها یاد شده است. فاطمه(علیها السلام)در بیرون نیز نگران حال پدر بود! روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)  در مقابل کعبه درسجده بود. شتری از ابوجهل کشته بودند. بچه دان شتر را آوردند و بر پشت حضرت افکندند. فاطمه(علیها السلام)خود را به پدر رساند و آن را از پدر دور ساخت. روزی در یافت گروهی از مشرکان بر کشتن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)  هم پیمان شده اند. با گریه به سوی پدرشتافت و نگرانی خود را به اطلاع وی رساند و گاه که کافران بر سر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)  خاک یا خاکستر می پاشیدند فاطمه(علیها السلام)خاک و خاکستر را از سر و صورت پدر پاک می نمود واشک، چشمانش را فرا می گرفت. در این حال پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)  فرمود:دخترم غمگین مباش و اشک مریز که خداوند نگهبان پدر توست.

پیامبر نیز به فاطمه مهری فزون از حد می ورزید. گاه بر دستهای او بوسه می زد وانبساط خاطر او را سبب شادی دل خویش می شمرد و زمانی وی را روح جای گرفته دربین دو پهلوی خود معرفی می کرد. راستی این همه محبت چه حکمت داشت؟در پاسخ بدین پرسش، می توان سه جهت را برشمرد: یکی همان ویژگیهای شخصیتی فاطمه(علیها السلام)که روح این پدر و دختر را در افقی اعلا چنین هماهنگ و هم پروازساخته است; دیگر اینکه پیامبر اسوه است و باید خرافات جاهلی را در عمل نفی کند. آنها که از زنده به گور کردن دختران خویش و ستم به آنان احساس خوشحالی می کردند، باید با بزرگداشتی شگفت از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)  روبه روی شوند تا کاری ترین ضربه بر تفکر جاهلی فرود آید. بدین جهت، پیامبر دخترش را در حضور جمع نیز گرامی می داشت. علاوه بر این، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)   به آینده تاریخ می اندیشد و برای اینکه مطلبی برمسلمانان پنهان نماند و اتمام حجت شود، علاقه خویش را چنین بی پرده بیان می کندتا فاطمه برای همه آنها که می خواهند راه درست را برگزینند، چراغ هدایت شود.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی