SMMS

بسم الله الرّحمن الرّحیم

SMMS

بسم الله الرّحمن الرّحیم

SMMS

سلام...امیدوارم روز خوبی داشته باشید...

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

نگاهی به شخصیت و عملکرد حضرت عباس(علیه السلام )پیش از واقعه کربلا

زندگانی حکمت آمیز و غرور آفرین پیشوایان معصوم (علیهم السلام )و فرزندان برومندشان، سرشار از نکات عالی و آموزنده در راستای الگوگیری از شخصیت کامل و بارز آنان بوده و نیز درسهای تربیتی آنان نسبت به فرزندان خویش، در تمامی زمینه های اخلاقی و رفتاری، سرمشق کاملی برای تشنگان زلال معرفت و پناهگاه استواری برای دوستداران فرهنگ متعالی اهل بیت عصمت (علیهم السلام )و به ویژه برای نسل جوان، خواهد بود.زندگانی پرخیر و برکت اهل بیت (علیهم السلام )در بردارنده دو اصل استوار «حماسه و عرفان» است و پرداختن به بُعد حماسی و عرفانی زندگانی آنان و فرزندانشان که در معرض پرورش و تربیت ناب اسلامی قرار داشته اند، برای عامه مردم و بویژه جوانان، جذّاب و گام مؤثری در عرصه تبلیغ دینی خواهد بود.

این نوشتار سعی دارد با بررسی زندگانی حضرت عباس (علیه السلام )پیش از رویداد روز دهم محرم سال 61 هجری، با نگاهی به فعالیتهای دوران نوجوانی و شرکت وی در جنگها، چهره روشن تری از ابعاد حماسی شخصیت آن حضرت را به تصویر کشد.

ولادت و نامگذاری

داستان شجاعت و صلابت عباس (علیه السلام )مدتها پیش از ولادت او، از آن روزی آغاز شد که امیرالمؤمنین (علیه السلام )از برادرش عقیل خواست تا برای او زنی برگزیند که ثمره ازدواجشان، فرزندانی شجاع و برومند در دفاع از دین و کیان ولایت باشد. او نیز «فاطمه» دختر «حزام بن خالد بن ربیعه» را برای همسری مولای خویش انتخاب کرد که بعدها «ام البنین» خوانده شد. این پیوند در سحرگاه جمعه، چهارمین روز شعبان المبارک سال 26 هجری به بار نشست.

خاستگاه تربیتی

عباس (علیه السلام )در گستره ای چشم به جهان گشود که رایحه دل انگیز وحی، فضای آن را آکنده بود و در دامان مردی سترگ پرورش یافت که بر کرانه های تاریخ ایستاده بود. در خانه ای رشد کرد که از زیور و زینتهای دنیایی تهی، اما از نور ایمان سرشار بود؛ خانه ای گلین با دری چوبی که یادگار خانه داری (علیها السلام )بود؛ خانه ای که دهلیز آن کانون خاطراتی تلخ و جانکاه برای علی (علیه السلام )بود و شاید با هر رفت و برگشت از آن، تلخی داغی سترگ، گلویش را می فشرد؛ داغ زهرا (علیه السلام )و دهلیزخانه یادگاری بود از شجاعت و شهامت زنی در دفاع از امامت تا پای جان.

پیداست که عباس (علیه السلام )نیز از همان آغاز و در همان خانه با مفهوم ستیز با ظلم آشنا شده است و از همانجا زمینه های ایستادگی و جانفشانی در راه حق در او به وجود آمده است. در محضر پدری که پدر یتیمان بود و غمخوار و همزبان غریبان؛ پدری که لقمه های اشک آلود را با دست خود در کام یتیمان می گذاشت و 25 سال، و هر روز ثمره دسترنج خود را با نیازمندان تقسیم می کرد. پدری که افسار دنیا را رها کرده بود و از هر تعلق وارسته و از هر کاستی پیراسته بود. مردی که مدال سالها پیکار در رکاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را به گردن آویخته بود و بتهای جاهلیت را شکسته و خیبرهای الحاد را در هم نوردیده و فتح کرده بود و در دامان مادری که انگیزه ازدواج شوهرش با او را تا دم مرگ از یاد نبرد و آن را بُن مایه تربیت فرزندان برومندش قرارداد؛ او که از همان آغاز فرزندان خود را بلاگردان فرزندان فاطمه (علیها السلام ) خواست و پس از شهادت شوهر مظلومش، علی (علیه السلام )، هرگز در حباله مردی دیگر قرار نگرفت .

کودکی و نوجوانی

تاریخ گویای آن است که امیرالمؤمنین (علیه السلام )همّ فراوانی مبنی بر تربیت فرزندان خود مبذول می داشتند و عباس (علیه السلام )را افزون بر تربیت در جنبه های روحی و اخلاقی از نظر جسمانی نیز مورد تربیت و پرورش قرار می دادند تا جایی که از تناسب اندام و ورزیدگی اعضای او، به خوبی توانایی و آمادگی بالای جسمانی او فهمیده می شد. علاوه بر ویژگیهای وراثتی که عباس (علیه السلام )از پدرش به ارث برده بود، فعالیتهای روزانه، اعم از کمک به پدر در آبیاری نخلستانها و جاری ساختن نهرها و حفر چاهها و نیز بازیهای نوجوانانه بر تقویت قوای جسمانی او می افزود.

از جمله بازیهایی که در دوران کودکی و نوجوانی عباس (علیه السلام )بین کودکان و نوجوانان رایج بود، بازی ای به نام «مداحی» بود که تا اندازه ای شبیه به ورزش گلف می باشد و در ایران زمین به «چوگان» شهرت داشته است. در این بازی که به دو گونه سواره یا پیاده امکان پذیر بود، افراد با چوبی که در دست داشتند، سعی می کردند تا گوی را از دست حریف بیرون آورده، به چاله ای بیندازند که متعلق به طرف مقابل است. این گونه سرگرمیها نقش مهمی در چالاکی و ورزیدگی کودکان داشت. افزون بر آن نگاشته اند که امیرالمؤمنین (علیه السلام )به توصیه های پیامبر (صلی الله علیه و آله) مبنی بر ورزش جوانان و نوجوانان، اعم از سوارکاری، تیراندازی، کشتی و شنا جامه عمل می پوشانید و خود شخصا، فنون نظامی را به عباس (علیه السلام )فرا می آموخت که این موضوع نیز گام مؤثر و سازنده ای در پرورشهای جسمانی عباس (علیه السلام )به شمار می رفت.

نخستین بارقه های جنگاوری

به حق، امیرالمؤمنین (علیه السلام )بیشترین سهم را در این بروز و اتصاف این ویژگی برجسته و کارآمد روحی در عباس (علیه السلام )بر عهده داشت و تیزبینی امیرالمؤمنین (علیه السلام )در پرورش عباس (علیه السلام )، از او چنان قهرمان نام آوری در جنگهای مختلف ساخته بود که شجاعت و شهامت او، نام علی (علیه السلام ) را در کربلا زنده کرد. روایت شده است که امیرالمؤمنین (علیه السلام )روزی در مسجد نشسته و با اصحاب و یاران خود گرم گفتگو بود. در این لحظه، مرد عربی در آستانه درب مسجد ایستاد، از مرکب خود پیاده شد و صندوقی را که همراه آورده بود، از روی اسب برداشت و داخل مسجد آورد. به حاضران سلام کرد و نزدیک آمد و دست علی (علیه السلام )را بوسید و گفت: مولای من! برای شما هدیه ای آورده ام و صندوقچه را پیش روی امام نهاد. امام در صندوقچه را باز کرد. شمشیری آب دیده در آن بود.

در همین لحظه، عباس (علیه السلام )که نوجوانی نورسیده بود، وارد مسجد شد. سلام کرد و در گوشه ای ایستاد و به شمشیری که در دست پدر بود، خیره ماند. امیرالمؤمنین (علیه السلام )متوجه شگفتی و دقت او گردید و فرمود: فرزندم! آیا دوست داری این شمشیر را به تو بدهم؟ عباس (علیه السلام )گفت: آری! امیرالمؤمنین (علیه السلام )فرمود: جلوتر بیا! عباس (علیه السلام )پیش روی پدر ایستاد و امام با دست خود، شمشیر را بر قامت بلند او حمایل نمود. سپس نگاهی طولانی به قامت او نمود و اشک در چشمانش حلقه زد. حاضران گفتند: یا امیرالمؤمنین! برای چه می گریید؟ امام پاسخ فرمود: گویا می بینم که دشمن پسرم را احاطه کرده و او با این شمشیر به راست و چپ دشمن حمله می کند تا اینکه دو دستش قطع می گردد.

شرکت در جنگها، نمونه های بارزی از شجاعت

شاید اولین تجربه حضور عباس(علیه السلام ) در صحنه سیاسی، شرکت او در جنگ جمل بوده است؛ اما از تلاشهای او در این جنگ، اسناد چندان معتبری در دست نیست. احتمال آن می رود که کم سن و سال بودن این نوجوان تلاشگر، سبب شده تا فعالیتهای او از حافظه تاریخ پاک شود؛ اما حضور پررنگ او در جنگ صفین، برگ زرینی بر کتاب نام آوری او افزوده است. در این مجال به بررسی گوشه هایی از اخبار این جنگ پرداخته می شود.

آب رسانی، تجربه پیشین

پس از ورود سپاه هشتاد و پنج هزار نفری معاویه به صفین، وی به منظور شکست دادن امیرالمؤمنین (علیه السلام )عده زیادی را مأمور نگهبانی از آب راه فرات نمود و «ابوالاعور اسلمی» را بدان گمارد. سپاهیان خسته و تشنه امیرالمؤمنین (علیه السلام )وقتی به صفین می رسند، آب را به روی خود بسته می بینند. تشنگی بیش از حد سپاه، امیرالمؤمنین (علیه السلام )را بر آن می دارد تا عده ای را به فرماندهی «صعصعة بن صوحان» و «شبث بن ربعی» برای آوردن آب اعزام نماید. آنان به همراه تعدادی از سپاهیان، به فرات حمله می کنند و آب می آورند. در این یورش امام حسین (علیه السلام )و اباالفضل العباس (علیه السلام )نیز شرکت داشتند و مالک اشتر این گروه را هدایت می نمود.گرد و غبار صورتم را پوشانیده بود، نزد پدر بازگشتم.

اهتمام امیرالمؤمنین (علیه السلام )در تقویت روحیه جنگاوری

در جریان آزادسازی فرات توسط لشکریان امیرالمؤمنین (علیه السلام )، مردی تنومند و قوی هیکل به نام «کُرَیْب بن ابرهة» از قبیله «ذی یزن» از صفوف لشکریان معاویه برای هماورد طلبی جدا شد. در مورد قدرت بدنی بالای او نگاشته اند که وی یک سکه نقره را بین دو انگشت شست و سبابه خود چنان می مالید که نوشته های روی سکه ناپدید می شد. او خود را برای مبارزه با امیرالمؤمنین (علیه السلام )آماده می سازد. معاویه برای تحریک روحیه جنگی او می گوید: علی (علیه السلام )با تمام نیرو می جنگد [و جنگجویی سترگ است [و هر کس را یارای مبارزه با او نیست. [آیا توان رویارویی با او را داری؟]. کُرَیْب پاسخ می دهد: من [باکی ندارم و] با او مبارزه می کنم.نزدیک آمد و امیرالمؤمنین (علیه السلام )را برای مبارزه صدا زد. یکی از پیش مرگان مولا علی (علیه السلام )به نام «مرتفع بن وضاح زبیدی» پیش آمد. کریب پرسید: کیستی؟ گفت: هماوردی برای تو! کریب پس از لحظاتی جنگ او را به شهادت رساند و دوباره فریاد زد: یا شجاع ترین شما با من مبارزه کند، یا علی (علیه السلام )بیاید. «شرحبیل بن بکر» و پس از او «حرث بن جلاّح» به نبرد با او پرداختند، اما هر دو به شهادت رسیدند. امیرالمؤمنین (علیه السلام )که این شکستهای پی درپی را سبب از دست رفتن روحیه جنگ در افراد خود و سرخوردگی یاران خود می دید، دست به اقدامی عجیب زد. او فرزند رشید خود عباس علیه السلام را که در آن زمان علی رغم سن کم جنگجویی کامل و تمام عیار به نظر می رسید،فراخواند و به او دستور داد که اسب، زره و تجهیزات نظامی خود را با او عوض کند و در جای امیرالمؤمنین (علیه السلام )در قلب لشکر بماند و خود لباس جنگ عباس (علیه السلام )را پوشید و بر اسب او سوار شد و در مبارزه ای کوتاه اما پر تب و تاب، کریب را به هلاکت رساند... و به سوی لشکر بازگشت و سپس محمد بن حنفیه را بالای نعش کریب فرستاد تا با خونخواهان کریب مبارزه کند.

دودمان آیت اللهی یزدی dynastie Ayatollahi Yazdi - یا ساقی دشت کربلا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی