جدّ مادری امام حسین (علیه السلام)
جدّ مادری او خاتم انبیاست که از طرف خداوند متعال مشرّف به خطابِ شریفِ «لَولاکَ لَما خَلَقْتُ الْاَفْلاک؛ اگر تو نبودی عالم هستی را نمی آفریدم» شده است. آیین و کتاب آسمانی اش جهانی و جاودانی است؛ یعنی پس از او پیامبری مبعوث نشده و نخواهد شد. او در چهل سالگی به رسالت برگزیده شد و بعد از 23 سال تبلیغ و ترویج آیین جهانی اسلام، بدنبال تشکیل اوّلین حکومت اسلامی در 63 سالگی در مدینه منوّره رحلت کرد و برای تداوم هدایت بشر دو امانت گران قدر از خود به جای گذاشت و تصریح فرمود که «تا مردم به این دو امانت الهی تمسّک جویند هرگز گم راه نخواهند شد.
پدر بزرگوار امام حسین (علیه السلام)
پدر امام حسین (علیه السلام)، علی بن ابی طالب(علیه السلام)نخستین پیرو پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) از میان مردان است. او از کودکی تحت نظارت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) رشد یافت و به پاس ایمان و تقوایش از سوی خداوند متعال به عنوان وصی و خلیفه رسول و حجّت خدا پس از پیامبر اسلام برگزیده شد. وی ده سال قبل از بعثت در روز سیزده رجب و در درون کعبه چشم به جهان گشود. امامت آن حضرت حدود سی سال طول کشید و حدود چهار سال و نه ماه زمام حکومت مردم را به دست گرفت و در صبح نوزدهم رمضان سال چهل هجری در محراب مسجد کوفه، به ضربت شمشیر ابن ملجم مجروح شد و بر اثر این ضربه در روز بیست و یکم رمضان و در سن 63 سالگی به شهادت رسید.
مادر امام حسین (علیه السلام)
مادر امام حسین (علیه السلام)، دختر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام )است که پدر بزرگوارشان در توصیف او فرمودند: «فاطمه سرور زنان عالم و نمونه زن کامل و اسوه و الگوی زنان امّت من است». این بانوی بزرگوار در سحرگاه روز جمعه بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت در مکه مکّرمه چشم به جهان گشود و در سال دوم هجری با امام علی (علیه السلام)ازدواج کرد و در سال یازدهم هجری در مدینه منوّره به شهادت رسید. حضرت فاطمه (علیهاالسلام )در کمالات به مرتبه ای رسیده بود که خداوند متعال او را سبب پیوند بین امامت و نبوّت قرار داد و افتخار مادری یازده امام معصوم را نصیب آن حضرت کرد. با توجّه به ابعاد وجودی مختلف و کمالات والای آن حضرت برای او القاب و نام های زیادی ذکر شده که از جمله آنهاست: صدیقه، طاهره، زکیّه، محدّثه، مبارکه، زهرا و مرضیّه.
تولّد امام حسین (علیه السلام)
امام حسین (علیه السلام)در عصر روز پنجشنبه سوم شعبان سال چهارم هجرت در شهر مدینه چشم به جهان گشود و پس از سال ها پرورش در کلاس نبوّت و امامت در سال 61 ه انقلاب عظیم عاشورا را بنیان گذاشت. اسماء بنت عمیس می گوید: «پس از به دنیا آمدن دومین فرزند فاطمه (علیهاالسلام ) ، روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) به خانه علی (علیه السلام)آمدند و به من فرمودند: پسرم را نزد من بیاورید. آن گاه من کودک را به محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) بردم. آن حضرت در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفتند و بعد نوزاد را در آغوش گرفته به نوازشش پرداختند. ناگهان اشک از چشمان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) جاری شد. وقتی از علت گریه سؤال کردم، رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: به یاد مصایبی که بعد از من بر این نوزاد وارد خواهد شد، افتادم. او را گروهی ستمگر به نام دفاع از اسلام به شهادت می رسانند».
نام گذاری امام حسین (علیه السلام)
در فرهنگ اسلامی به مسئله انتخاب نام برای کودک به دلیل آثار معنوی آن و نقش مهمی که در تکوین شخصیت فرد دارد، توجّه خاصّی شده است. از جمله افتخارات ائمه اطهار (علیهم السلام)آن است که برخی از نام ها و القاب آنها را خدا و پیامبر تعیین فرموده اند. در روایتی آمده است که در همان روزهای اوّل تولد امام حسین (علیه السلام)، جبرئیل به حضور پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) رسید و فرمود: «خداوند تبارک و تعالی بر تو سلام می رساند و می فرماید: از آن جا که علی (علیه السلام)برای تو همانند هارون برای موسی (علیه السلام )است مناسب است که این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون شبیر ـ که در عربی «حسین» خوانده می شود ـ نام گذاری کنید». به دنبال این پیام الهی پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) به خانه حضرت زهرا (علیهاالسلام )می آیند و سؤال می کنند: «آیا برای این نوزاد نامی انتخاب کرده اید؟» علی (علیه السلام)می فرمایند: «ما هرگز در این امر بر شما پیشی نمی گیریم». آن گاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) می فرمایند: «نام او را حسین بگذارید».
القاب امام حسین (علیه السلام)
با توجه به ابعاد مختلف شخصیت امام حسین (علیه السلام)برای آن حضرت القاب بسیاری ذکر شده که از جمله آنهاست: رشید، طَیِّب، وفیّ، زَکیّ، سعید و سیّد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم اغلب امام حسین علیه السلام را با لقب «سَیِّدُ شَبابِ اَهْلِ الجَنَّه» یعنی سرور جوانان بهشت و امیرالمؤمنین علی علیه السلام آن حضرت را با لقب «سَیِّدُالشُهداء» یاد می کردند. روی هم رفته برای امام حسین علیه السلام حدود 313 نام و لقب در مجموعه کتاب های سیره ذکر شده است که هر یک از آنها به یکی از کمالات آن حضرت اشاره دارند. برخی دیگر از القاب و کینه های آن حضرت عبارت است از: اباعبدالله، اَبوُالاَئِمَه، السِبْطُ الثانی، الامام الثالث، التابِعُ لِمَرْضاتِ اللّه، و مُبارک.
امامت حضرت حسین علیه السلام
حضرت حسین بن علی علیه السلام پس از شهادت برادر بزرگوارشان، امام حسن مجتبی علیه السلام ، امامت امت اسلامی را عهده دار شدند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در زمان حیاتشان بارها به مسئله امامت آن حضرت تصریح داشتند؛ از جمله روزی در حضور جمعی، در حالی که به حسین بن علی علیه السلام اشاره می کردند، خطاب به مردم فرمودند: «این فرزند من امام و پسر امام و برادر امام و پدر امامان شیعه است که نهمین نفرشان قائم آنهاست که هم نام من و هم کنیه من است. او زمین را پس از آن که از ستم پر می شود، از داد پر خواهد ساخت». هم چنین وقتی زمان شهادت امام حسن علیه السلام فرا رسید امام حسن علیه السلام در حضور اهل بیت علیه السلام فرمودند: «برادرم حسین، من تو را وصیّ خود قرار دادم و این پیمانی است که از پدر به ما رسیده و او از جانب رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و او نیز از جانب خداوند آن را بیان فرموده است.»
سیره اخلاقی امام حسین ع
جود و کرم امام حسین علیه السلام
حسین بن علی (علیه السلام) در بخشش زبان زد مردم روزگار بود. نقل می کنند روزی مرد صحرانشین مستمندی وارد مدینه شد و از مردم سراغ بخشنده ترین فرد را گرفت. همه مردم حسین بن علی (علیه السلام) را به او معرفی کردند. وقتی در مسجد به خدمت آن حضرت رسید و نیازمندیِ خود را با خواندن چند بیت شعر بیان کرد، امام حسین (علیه السلام) او را به خانه آورد و به قنبر فرمود: هر مقدار پول در خانه داریم حاضر کن. قنبر چهارهزار دینار به خدمت آن حضرت آورد و گفت: این تمامی پولی است که در اختیار داریم. امام حسین (علیه السلام) همه آن چهارهزار دینار را از پشت در به آن مرد بادیه نشین داد. منظور حضرت از این برخورد آن بود که چشم آن مرد به چشم او نیفتد که مبادا خجالت زده شود. مرد اعرابی وقتی پول ها را گرفت، در حالی که گریه می کرد چنین گفت: مگر پول کمی به من بخشیدی که از پشت در آن را به من می دهی؟ در عجبم که چگونه این دست های بخشنده و پربرکت روزی زیر خاک خواهد رفت.
فروتنی امام حسین (علیه السلام)
در روزگاری که فخرفروشی به دارایی رونق بسیار داشت و ثروتمندان از روی تکبر به مستمندان توجهی نداشتند و از نزدیک شدن به آنها دوری می جستند، امام حسین (علیه السلام) با کمال تواضع با مساکین نشست و برخاست می کردند. نقل می کنند روزی آن حضرت از محلی می گذشت. عده ای فقیر سفره کوچکی را که مقدار کمی غذا در آن داشتند پهن کرده بودند و مشغول خوردن آن بودند. وقتی چشمشان به امام حسین (علیه السلام) افتاد او را به سفره خود فرا خواندند. امام (علیه السلام) فورا دعوت آنها را پذیرفت و در کنار آنها نشست و با آنان هم غذا شد و فرمود: خداوند انسان های متکبر را دوست نمی دارد. آن گاه که از غذا خوردن با آنها فارغ شد به آنان فرمود: حالا که من دعوت شما را پذیرفتم، شما نیز دعوت مرا بپذیرید به منزل من بیایید تا مهمان ما شوید. وقتی آنها به منزل حضرت آمدند، با تمام وجود از آنها پذیرایی کردند.
گذشت امام حسین علیه السلام
در مسیر کوفه حرّ بن یزید ریاحی با هزار نیروی نظامیِ تا دندان مسلح خود را به سپاه امام حسین علیه السلام رساند و در مقابل یاران اندک آن حضرت صف آرایی کرد تا مانع ادامه راه آنها شود. او نه اجازه داد آنها به سمت کوفه بروند و نه آنان را به حال خود گذاشت تا به مدینه برگردند بلکه آنها را به طرف سرزمین کربلا کشاند و در آن جا متوقّف ساخت این کار باعث شد امام و یاران او گرفتار سربازان ستمگر یزید شوند. اما در روز عاشورا وقتی حرّ از سپاه عمر سعد کنار کشید و خود را به امام علیه السلام رساند و از آن حضرت طلب عفو کرد و عرض کرد «آیا خدا توبه مرا می پذیرد؟»، امام حسین علیه السلام با روی گشاده و آغوش باز حرّ را پذیرفت و به او فرمود: «آری خداوند متعال توبه تو را می پذیرد و همه گناهانت را می آمرزد».
رسیدگی به مستمندان
امام حسین علیه السلام در نهان و آشکار نسبت به تأمین نیازهای مستمندان اهتمام فراوانی داشتند و در تاریکی شب به خانه آنها آذوقه می بردند. شعیب بن عبدالرحمن خزاعی می گوید: وقتی حسین بن علی علیه السلام به شهادت رسیدند در پشت او آثار زخم و پینه مشاهده کردند. وقتی علت را از حضرت سجاد علیه السلام پرسیدند، آن حضرت فرمودند: «این پینه ها اثر کیسه های غذا و آذوقه ای است که پدرم آنها را شب ها به دوش می کشید و به خانه زنان بی سرپرست و کودکان یتیم و فقرای ناتوان می رساند. نه سایر مردم از این کار باخبر می شدند و نه حتی خود مستمندان آن حضرت را می شناختند».
عبادت امام حسین علیه السلام
اهتمام امام حسین علیه السلام به عبادت خداوند زبان زد مردم بود. در طول عمر مبارکشان حدود 25 بار پیاده برای گزاردن مراسم حج از مدینه به مکه رفتند. آن حضرت همواره به یاد خدا بودند و آثار خشیت در چهره مبارکشان نمایان بود. روزی شخصی از او پرسید: علت این همه خوف تو از خدا چیست؟ امام علیه السلام فرمودند: کسی که در دنیا از خدا نترسد، در روز قیامت از عذاب او ایمن نخواهد بود. علاقه امام حسین علیه السلام به نماز بسیار بود. نقل شده است آن حضرت در روز تاسوعا به برادرش حضرت عباس بن علی علیه السلام فرمودند: «به دشمن بگو امشب را به ما مهلت دهد تا به نماز و راز و نیاز با خدا و تلاوت قرآن بپردازیم. خداوند متعال می داند که من نماز و تلاوت قرآن و دعا و استغفار را دوست دارم».
شجاعت امام حسین علیه السلام
وقتی امام حسین علیه السلام مقارن ظهر عاشورا و پس از به شهادت رسیدن تمام یارانش به سپاه دشمن حمله کرد، کسی یارای ایستادگی و مبارزه با آن حضرت را نداشت. حمید بن مسلم می گوید: «به خدا سوگند، در عمرم هیچ مردی را ندیدم که همه عزیزان و یارانش کشته شده باشند و همانند حسین بن علی علیه السلام با دلاوری تمام با دشمن به مبارزه بپردازد. دشمنان از هر طرف به او حمله می کردند، امّا او بدون ترس با تمام وجود با آنها می جنگید و به هر طرف که حمله می کرد سپاهیان یزید هم چون روباه از برابر او می گریختند؛ حتی نقل می کنند عمر سعد از مشاهده نوع جنگ تن به تن آن حضرت شگفت زده و هراسان شده بود. در نتیجه به لشکریان خود دستور داد به طور دسته جمعی به امام علیه السلام یورش ببرند؛ چون می دانست در جنگ تن به تن کسی را یارای مقاومت در برابر آن حضرت نبود.»
علم امام حسین علیه السلام
حسین بن علی علیه السلام وارث علم پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است و به اعتراف دوست و دشمن، در این زمینه نظیری برای او در دوران امامتشان نبوده است. روزی نافع بن ارزق رهبر فرقه «ازارقه خوارج» درباره خداشناسی سؤالاتی از آن حضرت پرسید. امام حسین علیه السلام چنان پاسخ های محکم و مناسبی دادند که ابن ارزق از شگفتی و شعف گریست و سپس گفت: «چه نیکو پاسخ دادی!» امام حسین علیه السلام به او فرمودند: «به من رسیده است که تو به من و پدر و برادرم نسبت کفر می دهی». ابن ارزق گفت: «یا حسین، اگر این ناسزا از من صادر شده است، به خدا سوگند اکنون اعتراف می کنم که به یقین شما چراغ اسلام و ستارگان احکام خداوندید. یعنی مردم باید از انوار علوم و معارف شما روشنی بجویند و در تاریکی های نادانی به ستاره های وجود شما هدایت شوند.
فصاحت و بلاغت امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در نظم و نثر همانند پدر بزرگوارشان بسیار فصیح و بلیغ بوده اند. نقل می کنند روزی یک مرد عرب گفت می خواهم افصح و ابلغ عرب را ببینم. به او امام حسین علیه السلام را نشان دادند. او در خدمت آن حضرت اشعار بسیار زیبایی قرائت کرد. بلافاصله امام حسین علیه السلام در جواب او اشعاری را به همان وزن و قافیه سرودند و این کار مایه حیرت آن شاعر بزرگ عرب شد. ابن صبّاغ مالکی و شیخ کمال الدین طلحه شافعی معتقدند فصاحت و بلاغت در پیشگاه امام حسین علیه السلام لشکری خاضع و خاشع بود. ابن اَعْثَم کوفی در مورد امام حسین علیه السلام می گوید: «در روز عاشورا وقتی همه عزیزانش را در کربلا شهید کردند، همانند یک شاعر ماهر و فارغ البال همان طور که شمشیر می زدند اشعار بسیار بامحتوا و زیبایی را می خواندند.»
زیارت، نشانه وفای به عهد
زیارت اهل بیت علیهم السلام علاوه بر احترام، نوعی اظهار ارادت و تجدید عهد با حضرات معصومین علیهم السلام است. زائر ضمن اعلام تبعیّت از ولی خدا از طریق زیارت، یاد و خاطره اولیای الهی را گرامی می دارد. حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام می فرمایند: «برای هر امامی بر گردن دوستان و شیعیانش پیمانی است که به جای آوردن زیارت از مصادیق وفای به عهد و به جای آوردن حقّ محسوب می شود. بر این اساس کسی که از روی میل و رغبت، امام خود را زیارت کند امید آن است که در روز قیامت از شفاعت او برخوردار شود.
زیارت چیست؟
زیارت وادی محبّت و شوق است؛ نمودی از احساس متعالی و ترجمان پیوند قلبی است. فیض «حضور» در کنار اولیای خدا، زائر را از کیمیای «نظر» برخوردار می سازد. زیارت الهام گرفتن از اسوه ها و تعظیم شعائر و تقدیر از فداکاری ها و تجلیل از پاکی هاست و زائر در برابر آیینه تمام قدّ فضیلت ها می ایستد تا عیار خود را در آن بسنجد و خود را در برابر «میزان» قرار می دهد تا کم و کاستی خود را جبران کند. زائر مهمان مائده معنوی اولیاء اللّه است و زیارت تجدید پیمان و میثاق «ولایت» با رهبری است؛ سفر با کاروان اشک و بر محمل شوق و سوار شدن بر موج عرفان و بُراق عشق است.
معاویة بن وهب می گوید: روزی امام صادق علیه السلام به من فرمودند: «ای معاویه به سبب ترس و وحشت [از دشمنان [زیارت قبر امام حسین علیه السلام را ترک مکن؛ زیرا هرکس زیارت آن حضرت را ترک کند دچار حسرتی بزرگ می شود و همواره آرزو می کند که ای کاش در کنار قبر آن حضرت باشد و بتواند فراوان به زیارتش برود. آیا دوست نداری که خدا تو را در زمره کسانی ببیند که حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم و حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام و سایر ائمه اطهار علیه السلام در حقّشان دعا می کنند؟
فضیلت زیارت امام حسین (علیه السلام)
درباره تبیین فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام تعابیر زیادی از اهل بیت علیهم السلام وارد شده است. حضرت باقر علیه السلام می فرمایند: «شیعیان ما را به زیارت حضرت حسین بن علی علیه السلام توصیه کنید؛ چون زیارت آن حضرت روزی را زیاد و عمر را طولانی و بدی ها را دفع می کند». امام صادق علیه السلام می فرمایند: «کسی که امام حسین را در حالی که به حقّ آن حضرت عارف است زیارت کند، روزی اش وسعت پیدا می کند و خداوند متعال در دنیا بر شادی او می افزاید».
امام حسین علیه السلام کیست و چه کرد؟
ای فرزند رسول خدا «صلی الله علیه و آله وسلم »گواهی می دهم که به قسط فرمان دادی. تو بسیار راست گو و درست کاری و در آنچه مردم را به آن فرا خواندی صادقانه و با اخلاص عمل نمودی. تو خون خدا در روی زمینی. گواهی می دهم که خیرخواهی برای همگان را به نهایت رساندی و در راه خدا به جهاد پرداختی و او را با اخلاص کامل عبادت کردی. خداوند بهترین پاداش را به تو عنایت کند.
راه رسیدن به خدا
... هرکس خدا را اراده کند از شما آغاز می کند و خداوند به یاری شما غیر واقع و دروغ را برطرف می سازد و گرفتاری ها را دور می سازد... به واسطه شما هرچه را بخواهد محو یا ثابت دارد و به واسطه شما خواری را از ما برمی دارد و به برکت وجود شما زمین و آسمان و نعمت های خود را بر بندگان خدا عرضه می کند و غم و اندوه ها را می زداید.
ای برپای دارنده نماز
... سلام بر تو ای شهیدی که فرزند شهیدی؛ درود بر تو ای ولیّ خدا و فرزند ولیّ اش و ای حجّت خدا و فرزند حجّت اللّه. شهادت می دهم که تو نماز را برپا داشتی و زکات را پرداختی و امر به نیکی و معروف کردی و از منکر و زشتی ها همگان را باز داشتی و با دشمنانت [که دشمن خدایند] به جهاد پرداختی و اینک شهادت می دهم که هم سخن مرا می شنوی و هم جوابم را می دهی. تو حبیب خدا و دوست و برگزیده اویی. مولای من به حق جدّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و به حق پدرت، وصیّ رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، و به حق مادرت، سرور بانوان هر دو جهان، شفیع من در درگاه خداوند عزّ وجلّ باش.
ای نور جاودان
درود بر تو ای بنده شایسته و پاک و مطهّر خدا. به امری شهادت می دهم که امیدوارم در روزی که تو شفاعت می کنی مرا به تو نزدیک سازد. شهادت می دهم که تو نمردی و به فیض بزرگ شهادت نایل آمدی و به برکت حیات جاودان تو که در نتیجه شهادت به آن دست یافتی دل های همه شیعیان تو نیز زنده است. گواهی می دهم که تو آن نور هدایت خداوندی که هرگز خاموش نشده و تا ابد خاموش نخواهد شد. تو آن جلوه خدایی که تاکنون نابود نشده و بعد از این نیز هرگز نابود نخواهد شد. هرگز خوار نبودی؛ چون خداوند تو را عزیز ساخته است و هیچ وقت مغلوب نشدی چون خداوند یاور و مددکار تو بوده است.
درود بر تو ای پهلوان مسلمانان
یا ابا عبداللّه درود خدا بر تو باد. سلام بر تو ای قهرمان همیشه پیروز اسلام و مسلمین. ... ای مولای من گواهی می دهم تو آن نوری هستی که هرگز در طول تاریخ آلودگی های جاهلیّت تو را آلوده نساخته است. شهادت می دهم که تو از ارکان مسلمانان و استوانه های محکم دین و دژهای مستحکم انسان های با ایمان هستی و شهادت می دهم که تو امام نیک رفتار و با تقوا و نشانه رستگاری و ریسمان محکم هدایت الهی و حجّت خدا بر اهل دنیایی.
شهید اشک و اسیر سختی ه
درود بر تو ای پسر مظلوم علیّ مرتضی؛ ای عزیزی که شهید اشک و گرفتار رنج و سختی هایی. پروردگارا گواهی می دهم که او [حسین بن علی علیه السلام ] ولیّ و فرزند ولیّ و برگزیده توست. در رعایت و حفظ و پاسداری از حقّ بردبار بود. تو او را با کرامتت گرامی داشته ای و پایان عمر او را شهادت در راه خودت قرار داده ای و او را از انسان های بزرگوار و رهبران شایسته قرار دادی و گرامی اش داشتی به پاکی در تولّد، و او را وارث علوم و فضیلت های پیامبرانت ساختی و بر خلق خودت حجّت قرار دادی. او در دعوتِ مردم به حق حجّت را تمام کرد و خیراندیشی نمود و حتی خون خودش را در راه تو نثار کرد تا بندگان تو را از نادانی و سرگردانی نجات دهد.
حجّت آشکار الهی
شهادت می دهم که تو حجّت آشکار خداوندی، آنچه از طرف خداوند مأمور ابلاغش بودی به مردم ابلاغ کردی و برای حفظ حقّ قیام کردی و حقانیّت احکام الهی را تأکید فرمودی و در این راه هیچ گونه سستی از خود نشان ندادی... گواهی می دهم که جهاد در رکاب تو جهاد بزرگی است. حقّ با تو و به سوی تو است و تو اهل حقّ بلکه مرکز آن هستی. میراث نبوّت نزد تو و اهل بیت توست... هم چنین شهادت می دهم که دعوت تو حق بوده است و سایر دعوت کنندگان به غیر از تو فاسد و ناحق بوده اند و شهادت می دهم که خدا حق و آشکار است.
امام حسین (ع) همراه و همرزم پدر و برادر
حضرت در دوران نوجوانی روزی وارد مسجد پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم)، شد، دید عمربالای منبر است. گفت: از منبر پدرم پایین بیا و بالای منبر پدرت برو. عمر گفت: پدرم منبر نداشت. او در هر سه جنگ حضرت علی (ع)شرکت فعال داشت و هنگام حرکت نیروهای امام مجتبی (ع) به سمت شام، همراه آن حضرت در صحنه نظامی حضور یافت.
دعای باران
در زمان حکومت امام علی علیه السلام مدتی در کوفه باران نیامد. اهل کوفه نزد حضرت علی علیه السلام رفتند و از نیامدن باران شکوه کردند و گفتند: ای امیرمؤمنان، از خداوند متعال بطلب تا برای ما باران پربرکت نازل فرماید. در آن هنگام، حضرت علی علیه السلام به فرزندش حسین علیه السلام فرمود: «فرزندم، برخیز و از خداوند متعال برای این مردم باران بخواه». امام حسین علیه السلام برخاست و بعد از حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر گرامی اش صلی الله علیه و آله ، چنین لب به دعا گشود: «پروردگارا، ای بخشنده خیر و نیکی ها و فرستنده برکات، ما را از باران آسمان سیراب کن؛ بارانی فراوان، فراگیر، انبوه، پروسعت، ریزان و روان و شکافنده زمین های خشک و تشنه که به وسیله آنْ دست بندگان ناتوانت را بگیری و زمین های مرده را زنده سازی آمین ربّ العالمین». هنوز امام علیه السلام دعای خود را تمام نکرده بود که ناگهان باران رحمت خداوند، شهر کوفه و اطراف آن را فراگرفت.
یاور محرومان
آقایی و بزرگ واری امام حسین علیه السلام زبان زد همه مردم بود. در سال هایی که در مدینه می زیست و نیز دوران پدر بزرگ وارش، آن چه ازدست کریمش می جوشید، سخاوت و جود نسبت به نیازمندان بود. به روایت امام سجاد علیه السلام ، امام حسین علیه السلام بار غذا و آذوقه به دوش می کشید و به خانه یتیمان، فقیران و نیازمندان می برد ؛ از این رو بر شانه های آن حضرت، جای بندِ اَنبانِ غذا مانده بود. شیوه کریمانه حضرت شهره آفاق بود تا جایی که وقتی سائلی به در خانه امام آمد و در زد، اشعاری با این مضمون سرود که: «هر کس امروز به تو امیدوار باشد، ناکام و نومید نمی شود و هرکس حلقه در خانه تو را بکوبد، دست خالی بر نمی گردد، تو سرچشمه جود و سخاوتی و پدرت کُشنده فاسقان تبه کار بود.