SMMS

بسم الله الرّحمن الرّحیم

SMMS

بسم الله الرّحمن الرّحیم

SMMS

سلام...امیدوارم روز خوبی داشته باشید...

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

حضرت قاسم بن حسن(علیهما السلام) | نگارخانه ضیاءالصالحین

عبدالله بن الحسن(ع)/ والپیپر و تصاویر پروفایل ویژه روز پنجم محرم

آواتار / حضرت علی اکبر (علیه السلام) | ضیاءالصالحین

 

آواتار / حضرت علی اصغر(علیه السلام) | ضیاءالصالحین

 

 

لَقَدْ أَخَذْنٰا مِیثٰاقَ بَنِی إِسْرٰائِیلَ وَ أَرْسَلْنٰا إِلَیْهِمْ رُسُلاً کُلَّمٰا جٰاءَهُمْ رَسُولٌ بِمٰا لاٰ تَهْوىٰ أَنْفُسُهُمْ فَرِیقاً کَذَّبُوا وَ فَرِیقاً یَقْتُلُونَ ﴿٧٠﴾

ما از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم؛ و رسولانی به سوی آنها فرستادیم؛ (ولی) هر زمان پیامبری حکمی بر خلاف هوسها و دلخواه آنها می آورد، عده ای را تکذیب می کردند؛ و عده ای را می کشتند (٧٠)مائده

وَ قَضَیْنٰا إِلىٰ بَنِی إِسْرٰائِیلَ فِی اَلْکِتٰابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی اَلْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیراً ﴿۴ فَإِذٰا جٰاءَ وَعْدُ أُولاٰهُمٰا بَعَثْنٰا عَلَیْکُمْ عِبٰاداً لَنٰا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجٰاسُوا خِلاٰلَ اَلدِّیٰارِ وَ کٰانَ وَعْداً مَفْعُولاً ﴿۵ ثُمَّ رَدَدْنٰا لَکُمُ اَلْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْنٰاکُمْ بِأَمْوٰالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْنٰاکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً ﴿۶ إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهٰا فَإِذٰا جٰاءَ وَعْدُ اَلْآخِرَةِ لِیَسُوؤُا وُجُوهَکُمْ وَ لِیَدْخُلُوا اَلْمَسْجِدَ کَمٰا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِیُتَبِّرُوا مٰا عَلَوْا تَتْبِیراً ﴿٧﴾اسرا

ما به بنی اسرائیل در کتاب(تورات) اعلام کردیم که دو بار در زمین فساد خواهید کرد، و برتری جویی بزرگی خواهید نمود. (۴) هنگامی که نخستین وعده فرا رسد، گروهی از بندگان پیکارجوی خود را بر ضدّ شما میانگیزیم(تا شما را سخت در هم کوبند؛ حتی برای به دست آوردن مجرمان)، خانه ها را

جستجو می کنند؛ و این وعده ای است قطعی! (۵) 

یاران خورشید- قیس بن مسهر صیداوی

قیس بن مسهر

«قیس بن مسهر» فرزند «خالد بن جندب» پسر «منقذ بن عمرو» از قبیله «صیدا» بود که همان بنی اسد میباشد. قیس مردی شجاع، شریف و خالص در محبت به اهلبیت (علیهم السلام)بوده است.

 

مسلم بن عقیل 
  
 
شرایط سیاسی، فرهنگی حاکم بر جامعه مسلمین در سال 61 هجرت 


  شرایط سیاسی و فرهنگی حاکم بر جامعه آن دوران را باید بررسی کرد، بخشی از زندگی مسلم مربوط به دوران زندگی امیر المومنین(علیه السلام) است که در جنگ صفین همراه با امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) در جناح راست لشکر امام علی(علیه السلام) بوده اند و این مطلب در تاریخ ثبت شده است

فرا رسیدن ماه محرم و ایام سوگواری سید سالار شهیدان، امام حسین(ع) تسلیت باد.  | پردیس فاطمه الزهرا(س) اهواز

چهار هزار نفر تیرانداز او را احاطه کردندو بین او و بین خیام حَرَمش جدائی انداختند. حضرت سید الشّهداء علیه السّلام فریاد زدند:

یا شِیعَه ءَالِ أَبِی سُفْیانَ! إنْ لَمْ یکنْ لَکمْ دِینٌ وَکنْتُمْ لَاتَخَافُونَ الْمَعَادَ، فَکونُوا أَحْرَارًا فِی دُنْیاکمْ! وَارْجِعُوا إلَی أَحْسَابِکمْ إنْ کنْتُمْ عُرْبًا کمَا تَزْعُمُونَ!

«ای شیعیان و پیروان آل أبی سفیان! اگر برای شما دینی نیست، و رویه شما اینست که از معاد نیز نمی ترسید؛ پس در زندگانی دنیای خود از آزادگان باشید! و اگر همچنانکه می پندارید، از طائفه عرب هستید، به حَسَب های خود برگردید (و از اعمال ناجوانمردانه احتراز کنید».

شمر، حضرت را صدا زد که: «چه می گوئی ای پسر فاطمه؟!»

حضرت فرمود: «من با شما در جنگ هستم! بر زن ها مؤاخذه ای نیست؛ و تا وقتیکه زنده ام، این لشکریان یاغی و متعدّی خود را از دستبرد به حرم من بازدارید!»

قالَ اقْصِدونی بِنَفْسی وَاتْرُکوا حَرَمی قَدْ حانَ حینی وَقَدْ لاحَتْ لَوآئِحُهُ

فرمود: «حَرَم مرا رها کنید و سراغ من بشخصه بیائید! و اینک زمان شهادت من نزدیک شده و آثار و علائم آن پدیدار گشته است.»

مه جانبازی خون خدا شد

(ولی من آن خدایی است که کتاب فرود آورده و هم او، ولی شایستگان است ) راوی گوید با گریه خواهرش خطبه قطع شد و امام،  حضرت عباس و پسرش علی اکبر را نزد ایشان فرستاد و ایشان را خاموش کردند و سپس بقیه خطبه را با درود بر پیغمبر و پیامبران ادامه داد (اما بعد، بنگرید من از چه خاندانم و به خود آئید و خویش را سرزنش کنید و بنگرید، برای شما آیا کشتن من رواست؟ و حرمت من برای شما، زیر پا شدنی است؟ آیا من پسر پیغمبر شما نیستم پسر وصی و عموزاده شما نیستم.

راز‌هایی که امام حسین (ع) در روز عاشورا برملا کردند+فیلم

خطبه حضرت در روز عاشورا در مذمّت اهل کوفه، تبرّی جستن از مذلّت و نفرین بر کوفیان

ابن طاووس خطبه غرّاء زیر را از حضرت سیدالشّهداء علیه السّلام در روز عاشورا روایت کرده است. بدین مضمون که:قالَ الرّاوی: وَرَکبَ أصْحابُ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ لَعَنَهُمُ اللَهُ، فَبَعَثَ الْحُسَینُ علیه السلام بُرَیرَ بْنَ خُضَیرٍ فَوَعَظَهُمْ فَلَمْ یسْتَمِعوا، وَذَکرَهُمْ فَلَمْ ینْتَفِعوا.فَرَکبَ الْحُسَینُ علیه السلام ناقَتَهُ وَقیلَ فَرَسَهُ- فَاسْتَنْصَتَهُمْ فَأنْصَتوا. فَحَمِدَاللَهَ، وَ أثْنَی عَلَیهِ، وَذَکرَهُ بِما هُوَ أهْلُهُ، وَ صَلَّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی الْمَلَئِکه وَالانْبِیآءِ وَالرُّسُلِ، وَأبْلَغَ فی الْمَقالِ؛ ثُمَّ قالَ:تَبًّا لَکمْ أَیتُهَا الْجَمَاعَه وَتَرَحًا! حِینَ اسْتَصْرَخْتُمُونَا وَالِهِینَ، فَأَصْرَخْنَاکمْ مُوجِفِینَ؛ سَلَلْتُمْ عَلَینَا سَیفًا لَنَا فِی أَیمَانِکمْ! وَحَشَشْتُمْ عَلَینَا نَارًا اقْتَدَحْنَاهَا عَلَی عَدُوِّنَا وَعَدُوِّکمْ! فَأَصْبَحْتُمْ إلْبًا لِاعْدَآئِکمْ عَلَی أَوْلِیآئِکمْ بِغَیرِ عَدْلٍ أَفْشَوْهُ فِیکمْ، وَ لَا أَمَلٍ أَصْبَحَ لَکمْ فِیهِمْ!فَهَلَّا- لَکمُ الْوَیلَاتُ- تَرَکتُمُونَا؛ وَ السَّیفُ مَشِیمٌ، وَ الْجَأْشُ طَامِنٌ، وَ الرَّأْی لَمَّا یسْتَحْصَفْ!؟ وَ لکنْ أَسْرَعْتُمْ إلَیهَا کطَیرَه الدَّبَی! وَتَدَاعَیتُمْ إلَیهَا کتَهَافُتِ الْفَرَاشِ!فَسُحْقًا لَکمْ یا عَبِیدَ الامَّه! وَشُذَّاذَ الاحْزَابِ! وَنَبَذَه الْکتَابِ! وَمُحَرِّفِی الْکلِمِ! وَ عُصْبَه الاثَامِ! وَنَفَثَه الشَّیطَانِ! وَمُطْفِی السُّنَنِ! أَهَؤُلآءِ تَعْضُدُونَ؟! وَعَنَّا تَتَخَاذَلُونَ؟!أَجَلْ وَاللَهِ غَدْرٌ فِیکمْ قَدِیمٌ! وَشَجَتْ إلَیهِ أُصُولُکم! وَتَأَزَّرَتْ عَلَیهِ فُرُوعُکم! فَکنْتُمْ أَخْبَثَ ثَمَرٍ شَجًا لِلنَّاظِرِ! وَأُکلَه لِلْغَاصِبِ!أَلَا وَإنَّ الدَّعِی ابْنَ الدَّعِی قَدْ رَکزَ بَینَ اثْنَتَینِ: بَینَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه.یأْبَی اللَهُ ذَلِک لَنَا وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ، وَحُجُورٌ طَابَتْ وَطَهُرَتْ، وَأُنُوفٌ حَمِیه، وَنُفُوسٌ أَبِیه؛ مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طَاعَه اللِئَامِ عَلَی مَصَارعِ الْکرَامِ.أَلَا وَإنِّی زَاحِفٌ بِهَذِهِ الاسْرَه مَعَ قِلَّه الْعَدَدِ، وَخَذْلَه النَّاصِرِ. ثُمَّ أَوْصَلَ کلَامَهُ بِأَبْیاتِ فَرْوَه بْنِ مُسَیک الْمُرَادِی:

سوگواری و اندوه در روز عاشورا :: از جنس خاک

حضرت سید الشّهداء علیه السّلام روز تاسوعا نزدیک غروب آفتاب اصحاب خود را جمع نمودند. و حضرت علی بن الحسین زین العابدین علیه السّلام می فرماید: من نزدیک رفتم تا ببینم به آنها چه می گوید؛ و من در آن وقت مریض بودم. پس شنیدم که پدرم به اصحاب خود چنین فرمود:

أُثْنِی عَلَی اللَهِ أَحْسَنَ الثَّنَآءِ. وَأَحْمَدُهُ عَلَی السَّرَّآءِ والضَّرَّآءِ.اللَهُمَّ إنِّی أَحْمَدُک عَلَی أَنْ أَکرَمْتَنَا بِالنُّبُوَّه، وَعَلَّمْتَنَا الْقُرْءَانَ؛ وَفَقَّهْتَنَا فِی الدِّینِ.أَمَّا بَعْدُ، فَإنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَابًا أَوْفَی وَلَا خَیرًا مِنْ أَصْحَابِی، وَلَاأَهْلَ بَیتٍ أَبَرَّ وَلَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَیتِی؛ فَجَزَاکمُ اللَهُ عَنِّی خَیرَ الْجَزَآءِ.أَلَا وَإنِّی قَدْ أَذِنْتُ لَکمْ، فَانْطَلِقُوا جَمِیعًا فِی حِلٍّ؛ لَیسَ عَلَیکمْ مِنِّی ذِمَامٌ. هَذَا اللَیلُ قَدْ غَشِیکمْ فَاتَّخِذُوهُ جَمَلًا

«ثنا و ستایش خداوند را بجا می آورم به بهترین ستایش، و او را در دو حال مسرّت و خوشی و گرفتاری حمد می کنم.بار پروردگارا! من حقّاً حمد و سپاس تو را بجای می آورم که ما را به نبوّت بزرگوار و مکرّم داشتی! و قرآن را به ما تعلیم کردی! و در دین، ما را فقیه و دانا نمودی!امّا بعد، من حقّاً اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحاب خودم، و نه اهل بیتی نیکوکارتر و با صِله و پیوندتر از اهل بیت خودم سراغ ندارم؛ پس خداوند شما را از طرف من به بهترین جزائی پاداش دهد!آگاه باشید که من در رفتن به شما اذن و اجازه دادم؛ پس همگی بروید که عقد بیعت را از شما بگسستم و نسبت به خود، بر شما عهده و ذِمامی ندارم.اینک شب در رسیده است و پوشش آن شما را در بر گرفته است؛ آن را چون شتر راهواری بگیرید و متفرّق شوید!»برادران، و فرزندان، و پسران برادر، و پسران عبدالله بن جعفر، و مسلم بن عَوسجه، و زهیر بن القَین، و جماعتی دیگر از اصحاب برخاستند و هر یک با زبانی اعتذار آمیز گفتند که: ما بعد از تو باقی نباشیم! و خداوند ما را پس از تو زنده نگذارد! ابداً ابداً چنین کاری نخواهیم کرد؛ بلکه آرزو داشتیم چندین جان داشتیم و همه را در راه تو فدا می کردیم!

جدّ مادری امام حسین (علیه السلام)

جدّ مادری او خاتم انبیاست که از طرف خداوند متعال مشرّف به خطابِ شریفِ «لَولاکَ لَما خَلَقْتُ الْاَفْلاک؛ اگر تو نبودی عالم هستی را نمی آفریدم» شده است. آیین و کتاب آسمانی اش جهانی و جاودانی است؛ یعنی پس از او پیامبری مبعوث نشده و نخواهد شد. او در چهل سالگی به رسالت برگزیده شد و بعد از 23 سال تبلیغ و ترویج آیین جهانی اسلام، بدنبال تشکیل اوّلین حکومت اسلامی در 63 سالگی در مدینه منوّره رحلت کرد و برای تداوم هدایت بشر دو امانت گران قدر از خود به جای گذاشت و تصریح فرمود که «تا مردم به این دو امانت الهی تمسّک جویند هرگز گم راه نخواهند شد.

پدر بزرگوار امام حسین (علیه السلام)

پدر امام حسین (علیه السلام)، علی بن ابی طالب(علیه السلام)نخستین پیرو پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) از میان مردان است. او از کودکی تحت نظارت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) رشد یافت و به پاس ایمان و تقوایش از سوی خداوند متعال به عنوان وصی و خلیفه رسول و حجّت خدا پس از پیامبر اسلام برگزیده شد. وی ده سال قبل از بعثت در روز سیزده رجب و در درون کعبه چشم به جهان گشود. امامت آن حضرت حدود سی سال طول کشید و حدود چهار سال و نه ماه زمام حکومت مردم را به دست گرفت و در صبح نوزدهم رمضان سال چهل هجری در محراب مسجد کوفه، به ضربت شمشیر ابن ملجم مجروح شد و بر اثر این ضربه در روز بیست و یکم رمضان و در سن 63 سالگی به شهادت رسید.

نگاهی به شخصیت و عملکرد حضرت عباس(علیه السلام )پیش از واقعه کربلا

زندگانی حکمت آمیز و غرور آفرین پیشوایان معصوم (علیهم السلام )و فرزندان برومندشان، سرشار از نکات عالی و آموزنده در راستای الگوگیری از شخصیت کامل و بارز آنان بوده و نیز درسهای تربیتی آنان نسبت به فرزندان خویش، در تمامی زمینه های اخلاقی و رفتاری، سرمشق کاملی برای تشنگان زلال معرفت و پناهگاه استواری برای دوستداران فرهنگ متعالی اهل بیت عصمت (علیهم السلام )و به ویژه برای نسل جوان، خواهد بود.زندگانی پرخیر و برکت اهل بیت (علیهم السلام )در بردارنده دو اصل استوار «حماسه و عرفان» است و پرداختن به بُعد حماسی و عرفانی زندگانی آنان و فرزندانشان که در معرض پرورش و تربیت ناب اسلامی قرار داشته اند، برای عامه مردم و بویژه جوانان، جذّاب و گام مؤثری در عرصه تبلیغ دینی خواهد بود.

این نوشتار سعی دارد با بررسی زندگانی حضرت عباس (علیه السلام )پیش از رویداد روز دهم محرم سال 61 هجری، با نگاهی به فعالیتهای دوران نوجوانی و شرکت وی در جنگها، چهره روشن تری از ابعاد حماسی شخصیت آن حضرت را به تصویر کشد.

ولادت و نامگذاری

داستان شجاعت و صلابت عباس (علیه السلام )مدتها پیش از ولادت او، از آن روزی آغاز شد که امیرالمؤمنین (علیه السلام )از برادرش عقیل خواست تا برای او زنی برگزیند که ثمره ازدواجشان، فرزندانی شجاع و برومند در دفاع از دین و کیان ولایت باشد. او نیز «فاطمه» دختر «حزام بن خالد بن ربیعه» را برای همسری مولای خویش انتخاب کرد که بعدها «ام البنین» خوانده شد. این پیوند در سحرگاه جمعه، چهارمین روز شعبان المبارک سال 26 هجری به بار نشست.

 

ولادت

پنجم شعبان، زاد روز مسعود امام همام، حضرت زین العابدین (علیه السلام) است که در سال 38 ق در شهر مدینه، به دنیا آمد. او در خاندان پاک رسالت، قدم به دنیا گذاشت و جهانی از صفا، معنویت و دانش و بینش برای بشر به ارمغان آورد. او آمد تا شیفتگان عبادت و سالکان راه معرفت و خداشناسی را، از سرچشمه زلال توحید و عرفان ناب محمّدی سیراب سازد. پدرش امام حسین (علیه السلام) به سبب علاقه فراوانی که به پدر بزرگوارشان، حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) داشتند، این مولود مبارک را «علی» نام نهادند.

خانواده

پدر ارجمند امام سجاد (علیه السلام) حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و مادر بزرگوارشان شهربانو، دختر آخرین پادشاه ساسانی، می باشد که پس از ولادت فرزندش با فاصله ای بسیار اندک جهان را بدرود گفت. حضرت زین العابدین در دو سال پایانی دوران حکومت جدّشان، حضرت علی (علیه السلام) به دنیا آمدند. و همچنین در حدود ده سال از امامت عمویش حضرت مجتبی (علیه السلام) و ده سال هم از دوران امامت پدر بزرگوارشان، را درک کردند که این امر سبب شد سه امام راستین به پرورش و تربیت او همت گمارند و دنیایی از فضایل اخلاقی و قداست ها بپرورانند و این موقعیتی بود که برای کم تر پیشوایی واقع می شد.

امام سجاد (علیه السلام) در مسیر شام

در کاروان اسیران هفتاد و دو سر مقدس از یاران امام حسین (علیه السلام) بود که از کربلا به کوفه و از کوفه به شام حرکت دادند و این در حالی بود که هنوز آثار بیماری علی بن الحسین (علیهم السلام) باقی بود. کسانی که ماموریت یافتند تا قافله حسینی را از کوفه به شام ببرند: مخضر بن ثعلبه و شمر بن ذی الجوشن بودند. و تنها چهل نفر از سپاه ابن زیاد، مسؤولیت حمل سرهای شهدا را بر عهده داشتند. 

علی اکبر(علیه السلام) الگوی شایسته

بنا به روایتی در یازدهم شعبان، سال 43 قمری در مدینه منوره متولد شد. پدر گرامی اش امام حسین علیه السلام و مادرش لیلی بنت ابی مره بن عروه بن مسعود ثقفی است. در کتاب اعلام النساء آمده: «هِی مِن فَواضِلِ نِساءِ عَصرِها؛ مادر علی اکبر از زنان فاضله عصر خودش بود». تاریخ ولادت و وفات این مادر بزرگورا معلوم نیست؛ همچنان که آمدن او به کربلا هم معلوم نیست.

الف) شهدای خاندان بنی هاشم:

۱) امام حسین(علیه السلام) و شهداء خاندانش:

نام پدر: امام علی(علیه السلام) / نام مادر: فاطمه (سلام الله علیه)/ متولد: ۳ه.ق/ زمان شهادت: ۶۱ه.ق در سن ۵۷ یا ۵۸ سالگی

اولاد ذکور امام حسین(علیه السلام) در کربلا:

علی اکبر(سلام الله علیه): کنیه اش ابوالحسن و مادرش لیلی بنت ابی مرّه ابن عروه ابن مسعود ثقفی است. گویند عروه ابن مسعود اشبه الناس به عیسی (علیه السلام) بوده است. مادرش لیلی دختر میمونه و میمونه دختر ابوسفیان ابن حرب ابن امیه است (لذا از طرف مادر از بنی امیه است). علی اکبر متولد ۱۱ شعبان ۳۳ه.ق است و در کربلا متاهل بوده و از امام رضا(سلام الله علیه) نقل شده که همسر او یک کنیز بوده است.سن او در کربلا ۲۳ یا ۲۷ یا ۲۸ سال بوده است.

) شهدا از فرزندان امام علی(علیه السلام) و برادران امام حسین(علیهم السلام) در کربلا:

عباس ابن علی(علیه السلام): مادرش فاطمه دختر حزام ابن خالد ابن کلاب است. امام علی(علیه السلام) قریب به ۲۲ سال بعد از فاطمه (علیها السلام) خواستار ازدواج با زنی شجاع شد. عقیل فاطمه بنی کلاب را پیشنهاد داد. بنی کلاب در شجاعت سرنیزه ها را به بازی می گرفتند و قبایل بزرگ هم از شجاعت آنان خوف داشتند. فاطمه گوید شب خواستگاری علی(علیه السلام) از من در خواب دیدم که در باغی نشسته ام پس ماه و سه ستاره به دامن من نشستند.

شهدا از فرزندان امام حسن(علیه السلام) در کربلا:

امام حسن(علیه السلام) ۱۵فرزند داشت که ۵ نفر از آنان در کربلا به شهادت رسیدند.

شهدا از خاندان جعفر ابن ابیطالب(علیه السلام):

عون ابن عبدالله ابن جعفر طیار(علیه السلام): او فرزند حضرت زینب(علیها سلام) است. در زیارت ناحیه مقدسه آمده: «السّلامُ عَلی عَون بن عَبدالله بنِ جَعفرٍ الطّیار.» در زیارت ناحیه، از او با عناوین هم پیمان ایمان، نصیحت کننده به سوی پروردگار و همتای مثانی و قرآن یاد شده و قاتل او مورد لعن خداوند قرار گرفته است.او در رجز خود می خواند: اگر مرا نمی‌شناسید، پس من پسر جعفر، شهیدی راستین در بهشت تابان هستم؛ او در آنجا با بالی سبزفام پرواز می‌کند، در محشر همین شرافت او را بس است

امیرمؤمنان (علیه السلام )در سال چهلم هجری از جهان خاکی به عالم ملکوت رخت برکشید و حدود ده سال، امامت و رهبری امت بر عهده امام حسن مجتبی (علیه السلام )بود . سبط اکبر رسول خدا نیز در سال پنجاهم به دست دشمن مسموم شد و راهی جنان الهی گردید و پرچم امامت در دست حسین بن علی (علیهما السلام )قرار گرفت و از امامت تا قیام سیدالشهداء(علیه السلام )حدود ده سال فاصله است . در این مقاله برآنیم تا فلسفه عدم قیام آن بزرگوار در عصر معاویه را مورد بررسی قرار دهیم .

امام حسین (علیه السلام) به قرارداد صلح بین امام حسن (علیه السلام) و معاویه پای­بند بود، اگر چه معاویه عملاً آن قرارداد را زیر پا گذاشته بود، ولی با خلافت یزید آخرین بندها ی آن قرار داد زیر پاگذاشته شد و دیگر تعهدی از این جهت برای امام حسین (علیه السلام) باقی نمانده بود.

انبیا می گویند: خدا واحد است. واحد بودن خدا شما را به دین و وجدانتان حرف عقل است؟ نه، فوق عقل است. به همین دلیل، وقتی او می گفت: «لا اله الا اللّه»، می گفتند: دیوانه است؛ همین پیغمبری که تا دیروز صادق و عاقل بود. حرف انبیا این جوری است، عاقل پسند نیست. امام حسین (علیه السلام) نتوانست حتی یک عاقل را عوض کند. هر قدر با محمّد بن حنفیه صحبت کرد، او قانع نشد. در نهایت، به او گفت: تا فردا فکر کنم، ان شاءاللّه فرجی بشود. فردا شد، خبر آوردند که امام حسین (علیه السلام) بارش را بسته، در حال حرکت است.

غسل شهادت

نکته دیگر درباره شب عاشورا، که گفتنی است، ماجرای غسل شهادت است. با وجود بی آبی چطور این کار را کردند؟ از شب هفتم آب محاصره شد. شب هفتم حضرت ابوالفضل (علیه السلام) ، چند نفر رفتند، آب آوردند. شب عاشورا هم همین جور. این ها آب برای خوردن نداشتند. من فکر می کنم آن ها آب داشتند، به درد شُرب نمی خورد. شاهد داریم که امام حسین (علیه السلام) در یکی از خیمه ها چاهی حفر کردند، آب درآوردند.

دعوت اهالی کوفه از امام (علیه السلام)

وقتی مردم کوفه از مرگ معاویه آگاه شدند و دانستند که امام حسین (علیه السلام) با یزید بیعت نکرده است، بیدرنگ درباره یزید به جستجو پرداختند.آنگاه بر در خانه سلیمان بن صرد خزاعی گرد آمدند.همین که اجتماع آنان کامل شد، سلیمان برخاست و به ایراد سخن پرداخت.وی در پایان گفتار خود گفت: شما اطلاع یافته اید که معاویه به هلاکت رسیده و به سوی پروردگار رفته است تا به سزای اعمال خود برسد.فرزندش یزید به جای او به حکومت رسیده است.

 

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلاَ أَوَّلٍ کَانَ قَبْلَهُ وَ الْآخِرِ بِلاَ آخِرٍ یَکُونُ بَعْدَهُ‏ اَلَّذِی قَصُرَتْ عَنْ رُؤْیَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِینَ‏اِبْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعاً وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَى مَشِیَّتِهِ اخْتِرَاعاً ثُمَّ سَلَکَ بِهِمْ طَرِیقَ إِرَادَتِهِ وَ بَعَثَهُمْ فِی سَبِیلِ مَحَبَّتِهِ‏ لاَ یَمْلِکُونَ تَأْخِیراً عَمَّا قَدَّمَهُمْ إِلَیْهِ وَ لاَ یَسْتَطِیعُونَ تَقَدُّماً إِلَى مَا أَخَّرَهُمْ عَنْهُ‏ وَ جَعَلَ لِکُلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ‏ لاَ یَنْقُصُ مَنْ زَادَهُ نَاقِصٌ وَ لاَ یَزِیدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ ثُمَّ ضَرَبَ لَهُ فِی الْحَیَاةِ أَجَلاً مَوْقُوتاً وَ نَصَبَ لَهُ أَمَداً مَحْدُوداً یَتَخَطَّأهُ إِلَیْهِ بِأَیَّامِ عُمُرِهِ وَ یَرْهَقُهُ بِأَعْوَامِ دَهْرِهِ حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَقْصَى أَثَرِهِ وَ اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ‏قَبَضَهُ إِلَى مَا نَدَبَهُ إِلَیْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ‏ لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى عَدْلاً مِنْهُ‏ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ وَ تَظاَهَرَتْ آلاَؤُهُ لاَ یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْأَلُونَ‏ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلَى مَا أَبْلاَهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَةِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ وَ تَوَسَّعُوا فِی رِزْقِهِ فَلَمْ یَشْکُرُوهُ‏ وَ لَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّةِ إِلَى حَدِّ الْبَهِیمِیَّةِ فَکَانُوا کَمَا وَصَفَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ‏«إِنْ هُمْ إِلاَّ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلاً »

حمد و سپاس خدای را، آن نخستین بی پیشین را و آن آخرین بی پسین را،خداوندی را که دیده بینایان از دیدارش قاصر آید و اندیشه واصفان از نعت او فروماند.آفریدگان را به قدرت خود ابداع کرد و به مقتضای مشیت خویش جامه هستی پوشیدو به همان راه که ارادت او بود روان داشت و رهسپار طریق محبت خویش گردانید.چون ایشان را به پیش راند، کس را یارای واپس گراییدن نبود، و چون واپس دارد، کس را یارای پیش تاختن نباشد.هر زنده جانی را از رزق مقسوم خویش توشه ای معلوم نهاد؛آن سان که کس نتواند از آن که افزونش داده، اندکی بکاهد و بر آن که اندکش عنایت کرده، چیزی بیفزاید.

وَ أَقِمِ اَلصَّلاٰةَ طَرَفَیِ اَلنَّهٰارِ وَ زُلَفاً مِنَ اَللَّیْلِ إِنَّ اَلْحَسَنٰاتِ یُذْهِبْنَ اَلسَّیِّئٰاتِ ذٰلِکَ ذِکْرىٰ لِلذّٰاکِرِینَ ﴿١١۴﴾ 

 

وَ اِصْبِرْ فَإِنَّ اَللّٰهَ لاٰ یُضِیعُ أَجْرَ اَلْمُحْسِنِینَ ﴿١١۵﴾هود

 در دو طرف روز، و اوایل شب، نماز را برپا دار؛ چرا که حسنات (نماز)، سیئات(و آثار آنها را) از بین می برند؛ این تذکّری است برای کسانی که اهل تذکّرند! (١١۴) و شکیبایی کن، که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد! (١١۵)

بسم الله الرحمن الرحیم

پس خوشا به حال کسیکه خداوند اورا کمک نماید بر انجام آنچه که بر او واجب  کرده است از حقوق و رعایت آن و توفیقش دهد و راهنمائی اش نماید .

1- حق الله

 فاما حق الله الاکبر فانک تعبده لا تشرک به شیئا ؛ فـاذا فعلت ذلک باخلاص جعــل لک علی نفسه ان یکفیک امر الدنیا و الاخره و یحفظ لک ما تحب منها .

ترجمه : پس حق خداوند که بزرگترین حـق است ؛ بر گردن تو آنست که فقط بنده او باشی و در عبادت و بندگی شرک نورزی ؛ پس وقتی که چنین بودی و بنده مخلص او شدی ؛ خداوند نیز بر خود واجب میکند که دنیا و آخرت ترا کفایت نموده و آنچه را که از دنیا و آخرت دوست میداری برای تو حفظ نماید .

2-. حق انسان برخودش

و اما حق نفسک علیک فان تستوفیها فی طاعـه الله ؛ فتـودی الی لسانـک حقـه و الی سمعک حقه و الی بصرک حقه و الی یدک حقها و الـی رجلک حقهـا و الی بطنـک حقه و الی فرجک حقه و تستعین بالله علی ذلک .

ترجمه : اما حق خودت بر خودت آنست که از تمام قوه و نیروی خدادادیت ؛ استفـاده کنی و خودت را در مسیر طاعت خداوند قرار دهی ؛ پس ادا نمائی حق زبانت را و حـق گوشت را وحق چشمت را و حق دستت را وحق پایت را و حق شکمت را و حق عورتت را و در ادای این حقوق از خدا کمک بخواهی و به او اتکاء کنی .

ادامه دارد

Related image

  

 یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیراً مِنَ اَلْأَحْبٰارِ وَ اَلرُّهْبٰانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوٰالَ اَلنّٰاسِ بِالْبٰاطِلِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ وَ اَلَّذِینَ یَکْنِزُونَ اَلذَّهَبَ وَ اَلْفِضَّةَ وَ لاٰ یُنْفِقُونَهٰا فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذٰابٍ أَلِیمٍ ﴿٣۴﴾ 

یَوْمَ یُحْمىٰ عَلَیْهٰا فِی نٰارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوىٰ بِهٰا جِبٰاهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هٰذٰا مٰا کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا مٰا کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ ﴿٣۵﴾سوره توبه

 

ای کسانی که ایمان آورده اید! بسیاری از دانشمندان(اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را بباطل می خورند، و(آنان را) از راه خدا بازمی دارند! و کسانی که طلا و نقره را گنجینه(و ذخیره و پنهان) می سازند، و در راه خدا انفاق نمی کنند، به مجازات دردناکی بشارت ده! ۴) 

لطفا تصویر بزرگ را ببینید.

متن زیر سخنرانی آیت الله میرباقری است که به تاریخ 25 بهمن ماه 94 در استان البرز برگزار شده است. ایشان در این جلسه در آیاتی از سوره آل عمران به شهدا و پاداشی که در نزد خداوند دارند اشاره و بیان کرده اند شهادت یکی از ابتلائات سخت است که شهـید خود آن را انتخاب می کند. او بلای الهی را تحمل می کند که هم خود به مقصد برسد و هم دیگران را به مقصد برساند. با توجه به اینکه محور شهادت در عالم، شهادت سیدالشهدا است شهید با شهادت به حقیقتی می رسد که همان حقیقت ولایت سیدالشهدا است. شهیدان نه تنها خودشان رسیدند جان خود را دادند و خدای متعال با فضل خود با آنها برخورد می کند و عزت، سعادت و پیروزی را برای ما به جای گذاشتند، آنها راه معنویت را به سوی جهان بازکردند ملت ها را به بیداری، هوشیاری و بصیرت رساندند و ما امیدواریم برکات خون شهدا زمینه ساز ظهور امام زمان باشد.

 

روش برخورد با دشمن

 

مبادا قراردادی را امضا کنی که در آن برای دغلکاری و فریب راههایی وجود دارد، و پس از محکم‌کاری و دقت در قرارداد نامه، دست از بهانه‌جویی بردار، مبادا مشکلات پیمانی که بر عهده‌ات قرار گرفته، و خدا آن را بر گردنت نهاده، تو را به پیمان‌شکنی وادارد، زیرا شکیبایی تو در مشکلات پیمانها که امید پیروزی در آینده را به همراه دارد، بهتر از پیمان‌شکنی است که از کیفر آن می‌ترسی، و در دنیا و آخرت نمی‌توانی پاسخ‌گوی پیمان‌شکنی باشی.

شرح و تفسیر حکمت 186 نهج البلاغه  

علی(علیه السلام) فرمودند:لِلظَّالِمِ الْبَادِی غَداً بِکَفِّهِ عَضَّةٌ.

آن ستمگر که ابتداى به ظلم مى کند فرداى قیامت دست خود را از پشیمانى (به دندان) مى گزد.

امام علی(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه خود هشدار شدیدى به ظالمان و ستمگران مى دهد و مى فرماید: «آن ستمگر که ابتداى به ظلم مى کند فرداى قیامت دست خود را از پشیمانى (به دندان) مى گزد»، (لِلظَّالِمِ الْبَادِی غَداً بِکَفِّهِ عَضَّةٌ). امام(علیه السلام) این سخن را از آیه 27 سوره فرقان برگرفته است آنجا که مى فرماید: «(وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلا)، و (همان) روزى که ستمکار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان مى گزد و مى گوید: اى کاش با رسول (خدا) راهى بر گزیده بودم».

(گنبد سبز حرم حضرت محمد صلوات الله علیه مدینه النبی)

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته حاهلیه. هر کس بمیرد در حالیکه امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است. واقعا مرز میان انسانیت و جاهلیت، حقیقت و ضلالت، سعادت و شقاوت، معرفت امام زمان(علیه السلام) است. حیف است که این قدر انسان از سرچشمۀ تمام خوبیها و تمام حقایق یعنی امام زمانش بی‌خبر باشد و نسبت به او بی معرفت باشد. تاسف بار است که به خاطر دنیا و زینت هایش که واقعا در یک لحظه از دست انسان می‌رود و او هیچ کاری نمی‌تواند انجام دهد ‏، بخواهد سعادتش را که با امام بودن و با او یکی شدن و تسلیم او بودن است را از دست بدهد.

 

 

(بارگاه امام علی علیه السلام نجف اشرف عراق)

(حرم مطهر حضرت علی علیه السلام جانشین حضرت محمد صلی الله علیه و آله  و امام اول شیعیان جهان)

 

 

قالَ الاْمامُ علىّ بن أبی طالِب أمیرُ الْمُؤْمِنینَ (عَلَیْهِ السلام)

 رابطه با خدا

«مَنْ اَصْلَحَ ما بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللّهِ اَصْلَحَ اللّهُ ما بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النّاسِ وَ مَنْ اَصْلَحَ اَمْرَ آخِرَتِهِ اَصْلَحَ اللّهُ لَهُ اَمْرَ دُنْیاهُ. وَ مَنْ کانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ واعِظٌ کانَ عَلَیْهِ مِنَ اللّهِ حافِظٌ.»

آن که میان خود و خدا را اصلاح کند، خدا میان او و مردم را اصلاح میکند و آن که کار آخرتِ خود را درست کند، خدا کار دنیای او را سامان دهد. و آن که او را از خود بر خویشتن واعظی است، خدا را بر او حافظی است.

 

 

        (حرم مطهر امام حسن علیه السلام امام دوم شیعیان جهان قبرستان بقیع که به دست وهابیون عربستان تخریب شد) 

 

 

امام حسن (علیه السلام)

 

فاصله میان حقّ و باطل

 

«بَینَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ أَرْبَعُ أَصابِعَ، ما رَأَیتَ بِعَینَیکَ فَهُوَ الْحَقُّ وَ قَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَیکَ باطِلاً کَثیرًا.»

بین حقّ و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است، آنچه با چشمت بینى حقّ است و چه بسا با گوش خود سخن باطل بسیارى را بشنوى.

تحف العقول ص 229

 

  (حرم مطهر امام زین العابدین علیه السلام امام چهارم شیعیان جهان در قبرستان بقیع)

قالَ الاْ مامُ عَلی بنُ الْحسَین، زَیْنُ الْعابدین عَلَیْهِ السَّلامُ:

یَا ابْنَ آدَم، إ نَّکَ لا تَزالُ بَخَیْرٍ ما دامَ لَکَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِکَ، وَ ما کانَتِ الْمُحاسَبَةُ مِنْ ‏هَمِّکَ، وَ ما کانَ الْخَوْفُ لَکَ شِعارا

ای فرزند آدم، همیشه در عافیت و خیر خواهی بود  مادامی که از درون خود پند دهنده‌ای داشته باشی و محاسبه‌(نفس) از کارهای مهمت باشد و ترس از (عاقبت امور) سرلوحه‌ات گردد.

 

َلَبُ الْحَوائِجِ إلی النّاسِ مَذَلَّةٌ لِلْحَیاةِ وَ مَذْهَبَةٌ لِلْحَیاء، وَ اسْتِخْفافٌ بِالْوَقارِ وَ هُوَ الْفَقْرُ ‏الْحاضِرِ، وَ قِلَّةُ طَلَبِ الْحَوائِجِ مِنَ النّاسِ هُوَ الْغِنَی الْحاضِر.

 

(مدینه النبی قبرستان بقیع حجاز)

(حرم مطهر امام جعفرصادق علیه السلام امام ششم شیعیان جهان )

 

 

امام صادق علیه السلام فرمودند:

إنَّ اللهَ عَزَّوَجَّلَ یََرحَمُ الرَّجُلَ لَشُدَةِ حُبِّ لُوَلَدُه
براستی که خداوند عزوجل رحم می نماید مرد را، به سبب شدت محبت او به فرزندش. (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال)

 

شیخ کلینى و غیر او از احضرت صادق علیه السّلام روایت کرده اند: این دعا را تعلیم زراره فرمود: که در زمان غیبت و امتحان شیعه بخوانند:

(مشهد الرضا ایران)

(حرم مطهر امام علی بن موسی الرضا علیه السلام امام هشتم شیعیان جهان) 

 
امام رضا (علیه السلام)

َوْخَلَتِ الاْ رْض طَرْفَةَ عَیْنٍ مِنْ حُجَّةٍ لَساخَتْ بِاءهْلِها.
چنانچه زمین لحظه اى خالى از حجّت خداوند باشد، اهل خود را در خود فرو مى برد.

 

لَتَاءمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ، وَلَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْکَرِ، اَوْلَیَسْتَعْمِلَنَّ عَلَیْکُمْ شِرارُکُمْ، فَیَدْعُو خِیارُکُمْ فَلا یُسْتَجابُ لَهُمْ.
باید هر یک از شماها امر به معروف و نهى از منکر نمائید، وگرنه شرورترین افراد بر شما تسلّط یافته و آنچه که خوبانِ شما، دعا و نفرین کنند مستجاب نخواهد شد.

(سامرا عراق )

(حرم مطهر امام علی النقی علیه السلام امام دهم شیعیان جهان)

 

(حرم مطهر امام حسن العسکری علیه السلام امام یازدهم شیعیان جهان )

 

 

 

امام هادی (علیه السلام)

إ نَّ الْحَرامَ لایَنْمى ، وَإ نْ نَمى لا یُبارَکُ فیهِ، وَما اءَنْفَقَهُ لَمْ یُؤْجَرْ عَلَیْهِ، وَ ما خَلَّفَهُ کانَ زادَهُ إ لَى النّارِ

قرآن مجید سنگ بنای تمدن اسلامی است و در فرهنگ بشری شخصیتی مؤثرتر و انقلاب انگیز‌تر از حضرت محمد(ص) و کتابی فرهنگ آفرین‌تر و زندگی ساز‌تر از قرآن نداریم.در این مقاله با جمع‌آوری نظرات دانشمندان بزرگ جهان درباره قرآن و معارف الهی‌اش، گامی برای شناخت بهتر قرآن برمی‌داریم.

 

 

إِنَّ اَللّٰهَ اِشْتَرىٰ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوٰالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ اَلْجَنَّةَ یُقٰاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی اَلتَّوْرٰاةِ وَ اَلْإِنْجِیلِ وَ اَلْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اَللّٰهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ اَلَّذِی بٰایَعْتُمْ بِهِ وَ ذٰلِکَ هُوَ اَلْفَوْزُ اَلْعَظِیمُ ﴿١١١﴾

 

خدا جان ومال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده،آنها در راه خدا جهاد می کنند که دشمنان دین را به قتل رسانند ویا خود کشته شوند این وعده ی قطعی است برخدا وعهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده و از خدا با وفاتر به عهد کیست ای اهل ایمان شما به خود در این معامله بشارت دهید که این معاهده با خدا به حقیقت سعادت وپیروزی بزرگی است.

برطبق آیات زیر آنچه راخداونددر قرآن چهارده قرن قبل بیان کرده دانشمندان قرنها بعد کشف کرده و به نام خود ثبت کرده اند!

حرکت زمین

 

اَلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اَلْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَکَ لَکُمْ فِیهٰا سُبُلاً وَ أَنْزَلَ مِنَ اَلسَّمٰاءِ مٰاءً فَأَخْرَجْنٰا بِهِ أَزْوٰاجاً مِنْ نَبٰاتٍ شَتّٰى ﴿۵٣﴾

 

همان خداوندی که زمین را برای شما محل آسایش قرار داد؛ و راه هایی در آن ایجاد کرد؛ و از آسمان، آبی فرستاد!» که با آن، انواع گوناگون گیاهان را(از خاک تیره) برآوردیم. (۵٣)طه

حضرت محمد(صلی الله علیه وآله)

اَلظُّلْمُ ثَلاثَةٌ: فَظُلْمٌ لایَغْفِرُهُ اللّه‏ُ وَ ظُلْمٌ یَغْفِرُهُ وَ ظُلْمٌ لا یَتْرُکُهُ، فَأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى لا یَغْفِرُ اللّه‏ُ فَالشِّرْکُ قالَ اللّه‏ُ: «إنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ» و َأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى یَغْفِرُهُ اللّه‏ُ فَظُلْمُ الْعِبادِ أَنْفُسَهُمْ فیما بَیْنَهُمْ و َبَیْنَ رَبِّهِمْ و َأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى لا یَتْرُکُهُ اللّه‏ُ فَظُلْمُ الْعِبادِ بَعْضُهُمْ بَعْضا؛

 

 


 ظلم سه قسم است: ظلمى که خدا نمى ‏آمرزد، ظلمى که مى ‏آمرزد و ظلمى که از آن نمى‏ گذرد، اما ظلمى که خدا نمى‏ آمرزد شرک است. خداوند مى ‏فرماید: «حقا که شرک ظلمى بزرگ است» و اما ظلمى که خدا مى ‏آمرزد، ظلم بندگان به‏ خودشان میان خود و پروردگارشان است اما ظلمى که خدا از آن نمى ‏گذرد ظلم بندگان به یکدیگر است.

 

نکته

علی (ع)و فرزندانشان در هیچ فتحی از فتوحات عصر خلفا شخصاً حضور نداشتند. تنها همکاری حضرت در این باره، ارائه مشاوره و راهنمایی در مواردی بود که خلیفه اول و دوم از آن حضرت درخواست می کردند. بی تردید علت این همکاری و مشاوره نیز همانند سکوت و خانه نشینی حضرت، چیزی جز دوام و بقاء اسلام نبوده است.

 

 

امام صادق علیه‏ السلام :
لَو عَلِمَ النّاسُ ما فی طَلَبِ العِلمِ‏لَطَلَبوهُ ولَو بِسَفکِ المُهَجِ وخَوضِ اللُّجَجِ ؛
اگر مردم مى ‏دانستند که علم چه فوایدى دارد ، هر آینه در جستجوى آن بر مى ‏آمدند ، گرچه در راه آن خون بریزند و در ژرفاى دریاها فرو روند .
عوالی اللآلی : ۴ / ۶۱ / ۹ منتخب میزان الحکمة : ۳۹۸

 

* خواندن قرآن بخصوص آیت الکرسی

 

 

* فرستادن صلوات برمحمد وآل محمد (ص)

* مسواک کردن

 

 

* عسل خوردن

 

 

* خوردن کشمش پیش از صبحانه

 

 

 

ویتامینهای گروه  B   : ویتامینB1   موجود در سبوس گندم ، حبوبات ، آجیل ، غلات و گوشت موجب جلوگیری از سردرگمی و گیجیو ، ویتامینB2   که در شیر ، بادام ، سبزیجات ، نان و غلات است موجب افزایش حافظه و ویتامین B6   . در غلات ، نان و موز می تواند به افزایش حافظه بلند مدت کمک کند و ویتامین B12   و اسید فولیک برای حفظ غلاف میلین ( ماده سفید چربی که غلاف برخی اعصاب رامی پوشاند) که در انتقال پیام عصبی نقش مثبت دارد،موثر است . تحقیقات نشان داده که کاهش اسید فولیک مغز،نقش مستقیمی در از دست دادن حافظه دارد

 

سایر شهدا از غیر بنی هاشم:

۶) شهدا از سفیران امام حسین(علیه السلام):

مسلم ابن عقیل(علیه السلام): او در کوفه به شهادت رسید.

عبدالله ابن یَقطُر حِمیری: مادرش ام قیس ابن ذریح (پرستار امام حسن و امام حسین(علیه السلام) بوده). او جواب نامه مسلم را مبنی بر لبیک کوفیان می آورد که در قادسیه دستگیر شد. عبیدالله ابن زیاد به او گفت: بالای دارالاماره برو و به درغگو پسر دروغگو لعنت بفرست. او بالای دارالاماره رفت و گفت: ای مردم! من فرستاده حسین ابن فاطمه بنت رسول الله هستم تا او را علیه پسر مرجانه و پسر سمیه آن حرامزاده پسر حرامزاده یاری کنم.

پس او را از بالای دارالاماره پرت کردند؛ اسنخوان های او شکست و هنوز رمقی در بدن داشت که با کارد سر از تنش جدا کردند.

سلیمان ابن رَزین: از غلامان امام حسین(علیه السلام) و سفیر امام بسوی رؤسای پنجگانه بصره بود. منذر ابن جارود (پدر زن ابن زیاد) او را دستگیر و بسوی ابن زیاد فرستاد و او سلیمان را گردن زد.

قیس ابن مُسهّر صیداوی: امام(علیه السلام) توسط او نامه ای به سوی مسلم و مردم کوفه فرستاد. اما او را دستگیر کردند. ابن زیاد گفت: بالای منبر برو و بگو: من فرستاده دروغگو پسر دروغگو هستم. او بالای منبر رفت و گفت: ای مردم به درستی که حسین ابن علی(علیه السلام) بهترین خلق خداست و او پسر فاطمه دختر رسول الله است و من فرستاده او بسوی شما هستم لذا او را اجابت کنید. بر عبیدالله و پدرش لعنت و به حسین و علی(علیها السلام) درود فرستاد. پس او را از دارالاماره به پایین افکندند.

۷) یاران شیدای امام حسین(علیه السلام):

*عبدالرحمن ابن عبد رب الانصاری الخزرجی: از صحابه رسول خدا و از یاران مخلص امام علی(علیه السلام) است. وی قرآن را نزد علی(علیه السلام) آموخت. او از مکه امام را همراهی نمود تا به فیض شهادت نائل آمد.

*نعیم ابن عجلان انصاری خزرجی: او همراه دو برادرش در جنگ صفین علی(علیه السلام) را همراهی نمود. وی از کوفه خود را به امام(علیه السلام) رساند.

*عمران ابن کعب ابن حارث الاشجعی: از وی فقط در زیارت ناحیه مقدسه اسم برده شده است.

*قاسط ابن زهیر ابن حرث تغلبی: او همراه با برادرش کردوس در کربلا به شهادت رسیدند. آنها صحابه امیرالمومنین(علیه السلام) هستند و امام علی و امام حسن(علیه السلام) را در جنگ های متعدد یاری کرده اند.

*کنانه ابن عتیق تغلبی: عابد و قاری و از شجاعان کوفه بود.

*زاهر ابن عمرو کندی: رزم آوری مشهور بود. او از محبان شناخته شده اهل بیت(علیهم السلام) بود. او علیه معاویه شورید و تا سال ۶۰ه.ق فراری بود. او به حج رفت و از آنجا امام حسین(علیه السلام) را همراهی کرد.

*حارث ابن عمرو القیس کندی: جنگاور و اهل عبادت بود. وی به یاری ابن سعد آمده بود ولی وقتی دید او کلام امام را رد کرد به لشکر امام حسین(علیه السلام) پیوست.

*یزید ابن ثبیط عبدی بصری: او در قبیله خویش به مردی شریف شهرت داشت و از شیعیان علی(علیه السلام) بود. وی به همراه دو فرزند از ده فرزندش(عبدالله و عبیدالله) و اصحابش (عامر و غلامش و نیز سیف ابن مالک و ادهم ابن امیه) به مکه آمدند. او در مکه به دنبال امام می گشت و امام(علیه السلام) به دنبال او می گشت.تا بالاخره امام(علیه السلام) در خیمه او ایستاد تا او برگشت. وی در کربلا به شهادت رسید.

*عامر ابن مسلم عبدی بصری: وی از شیعیان بصره است که همراه غلامش سالم به همراهی یزید ابن ثبیط امام(علیه السلام) را از مکه تا کربلا همراهی کردند.

*سالم غلام عامر ابن مسلم عبدی: وی در حمله نخستین به شهادت رسید.

*سیف ابن مالک عبدی بصری: از شیعیان بصره است و در حمله نخستین شهید شد.

*حباب ابن عامر ابن کعب تیمی: از شیعیان کوفه بود.

*نُعمان ابن عمرو الرّاسبی: از اهالی کوفه و از اصحاب امیرالمومنین(علیه السلام) است. او با عمر ابن سعد به کربلا آمد. وقتی عمر ابن سعد پیشنهادات امام(علیه السلام) را رد کرد شبانه به امام پیوست.

*حُلاس ابن عمرو ازدی راسبی: برادر نُعمان است. او یار علی(علیه السلام) بوده و از مأموران نیرو انتظامی امام علی(علیه السلام) در کوفه بوده و همچون برادرش شبانه به سپاه امام حسین(علیه السلام) پیوست.

*عمار ابن ابی سلامه دالانی: از صحابه امام علی است و آن حضرت را در هر سه جهادش یاری نمود.

*جابر ابن حجاج: غلام عامر است. وی مردی شجاع و رزم آور بود.

*مسعود ابن حجاج: از شیعیان بنام، شجاع و رزم آور است. وی به همراه عمر ابن سعد به کربلا آمد و خود را به سپاه امام(علیه السلام) رساند.

*عبدالرحمن ابن مسعود ابن حجاج: فرزند مسعود است و از شیعیان شناخته شده کوفه.وی به همراه پدرش به خدمت امام رسیند.

*جبله ابن علی شیبانی: وی از شجاعان کوفه است. در بدو امر مسلم ابن عقیل را یاری نمود و سپس به یاری امام (علیه السلام) شتافت.

*عبید الله ابن یزید ثُبیط: وی اهل بصره است و همراه پدر زید و برادرش عبدالله به کربلا آمد.

*عبدالله ابن یزید ثبیط: از شیعیان بصره است.

*ادهم ابن اُمیه: از دیگر شهدای کربلا

*عمار ابن حسّان ابن شُریح طائی: از قبیله طی است.او شجاع و عاشق ولایت بود. از مکه تا کربلا امام(علیه السلام) را همراهی نمود. پدرش یاور امام علی(علیه السلام) در جنگ جمل و شهید صفین است.

*عمر ابن صبیعه ابن قیس ابن ثعلبه ضبُعی تیمی: او با ابن سعد از کوفه خارج شد و با جمعی در کربلا به امام پیوست.

*مسلم ابن کثیر اعرج ازدی: از یاران امام علی(علیه السلام) بوده. وی خود را از کوفه به امام حسین(علیه السلام) رساند.

*زهیر ابن سلیم: وی در شب عاشورا موفق شد خود را به امام(علیه السلام) برساند.

*رافع ابن عبدالله: غلام مسلم ازدی است. وی بعد از مسلم و بعد از نماز ظهر به شهادت رسید.

*جُندب ابن کندی خولائی: او فرزند حُجر از اصحاب امام علی(علیه السلام) است. معاویه وی را در محلی بنام مرج عذرا به شهادت رساند. مقبره وی در شام است. جندب از بزرگان شیعه و امیر قبیله بزرگ بنی کنده است. وی قبل از ملاقات امام و لشکر حر به امام(علیه السلام) پیوست.

*جناده ابن کعب ابن الحرث انصاری خزرجی: او با اهل و عیال و فرزندش(عمرو) در مکه به خدمت امام(علیه السلام) رسیدند و تا روز عاشورا در رکاب امام ماندند.

*قاسم ابن بِشر ازدی: از شجاعان و شیعیان کوفه است. او به همراه ابن سعد وارد کربلا شد. اما با مشاهده ظلم امویان به امام(علیه السلام) پیوست.

*جُوین ابن مالک ابن قیس ابن ثَعلبه: وی از شیعیان است و با قبیله خود علیه امام(علیه السلام) از کوفه خارج شد ولی وقتی ابن سعد شروط امام(علیه السلام) را نپذیرفت با عده ای شبانه به امام پیوست.

*اُمیه ابن سعد ابن زید طائی: او از بزرگان امام علی(علیه السلام) است. وی از رزم آوران بود و شب هشتم به امام پیوست.

*زهیر ابن بُشر خثعمی: از دیگر شهدای کربلا

*عبدالله ابن بُشر خثعمی: او از شجاعان است. وی همراه لشکر عمر ابن سعد آمد ولی سرانجام یار امام حسین(علیه السلام) شد.

*بُشر ابن عمرو حضرمی: از یاران دلاور علی (ع) است. روز عاشورا پسرش در مرزی اسیر شد. امام (علیه السلام) فرمود: برو و او را آزاد کن. اما او گفت: یا اباعبدالله، درندگان مرا زنده زنده بدرند اگر از شما جدا شوم. پس امام(علیه السلام) به فرزند او ۵ برد یمانی به قیمت ۱۰۰۰ دینار داد تا برود و برادرش را آزاد کند.

*حجّاج ابن بدر سعدی تیمی بصری: وی اهل بصره است.

*عائذ ابن مجمع ابن عبدالله عائذی(مذحجی): عائذ و پدرش مجمع و جمعی از دوستداران امام(علیه السلام) در عذیب الهجانات به امام ملحق شدند.

*قارب ابن عبدالله دئلی: مادرش خادم امام حسین(علیه السلام) بود و پدرش رسول خدا را از غار ثور تا مدینه همراه بود و همانجا اسلام آورد. قارب امام حسین(علیه السلام) را از مدینه تا مکه و سپس تا کربلا همراهی کرد و سرانجام به فیض شهادت نائل آمد.

*منجح ابن سهم: وی غلام امام حسین(علیه السلام) است.

*سعد ابن حرث: وی غلام امیرالمومنمین(علیه السلام) است. او صحابی رسول الله و آزاد شده امام علی(علیه السلام) است. در زمان حکومت امام علی(علیه السلام) استاندار آذربایجان شد. بعد از شهادت امام علی(علیه السلام) از ملازمان امام حسن(علیه السلام) بود و در نهایت امام حسین(علیه السلام) را تا کربلا همراهی نمود و به فیض عظمی شهادت دست یافت.

*نصر ابن ابی نیزر حبشی مدنی: وی غلام امام علی(علیه السلام) است. ابی نیزر از نوادگان پادشاهان عجم بوده که به رسول خدا(صل الله علیه و آله) هدیه شد و پس از رسول خدا در خدمت علی(علیه السلام) مشغول به کشاورزی بود. ابی نیزر مردی بلتد قامت و خوش سیما بود. گویند ابی نیزر از فرزندان نجاشی پادشاه حبشه بوده و از دوران کودکی به خدمت رسول خدا(صل الله علیه و آله) درآمد. بعد از رحلت نجاشی آمدند تا تنها بازمانده او را جهت پادشاهی برگردانند اما او گفت: یک ساعت در خدمت رسول خدا بودن برای من از یک عمر پادشاهی حبشه برتر است. فرزندش نصر نیز همچون پدر از یاران امام علی(علیه السلام) بود. او از مدینه تا کربلا امام حسین(علیه السلام) را همراهی کرد. امام(علیه السلام) به او اجازه بازگشت داد ولی او گفت: هرگز هرگز اگر رفتنی بودیم به اینجا نمی آمدیم (یعنی اگر عافیت طلب بودیم آنگاه که برای پادشاهی ما را فراخواندن به حبشه برمی گشتیم.)

*حبشی ابن قیس نهمی: از دیگر شهدای دشت کربلا

*حارث ابن نبهان: نبهان غلام حمزه سید الشهداء و سواری شجاع بوده است. فرزند او حارث از یاران امام علی و امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) است.

*سالم ابن عمرو: وی غلام بنی مدینه است.

*شبیب: وی غلام حرث ابن سریع همدانی جابری است. وی مردی شجاع و جنگاور بوده.

شیطان ازجنس جن است و ازآتش خلق شده و قبل ازاینکه ازبهشت رانده شود خدا را بسیارعبادت می کرد به همین دلیل عزازیل نام گرفت. حضرت علی(ع)فرمودند:شیطان هفتاد هزار سال خدا را عبادت کردو فقط یک نماز دو رکعتی او چهارهزارسال طول کشید. وقتی خدا انسان را از خاک آفرید و در آن از روح خود دمید، به تمام ملائکه دستورداد کهبرآدم سجده کنند و همه سجده کردند مگر ابلیس. شیطان به خدا گفت:من هفتادهزارسال تورا عبادت کرده ام و خودت فرموده ای که هرکس مرا عبادت کند عبادتش را بی نتیجه نمی گذارم و عوضش را به او می دهم. خداوند فرمود: هرچه می خواهی در دنیا به تو عطامی کنم.

بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ

 

لَوْ أَنْزَلْنا هذَا اَلْقُرْآنَ عَلىٰ جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاٰشعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اَللّهِ وَ تِلْکَ اَلْأَمْثاٰلُ نَضْرِبُهاٰ لِلنّاٰسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ﴿٢١

اگر این قرآن را بر کوهی نازل می کردیم، می دیدی که در برابر آن خاشع می شود و از خوف خدا می شکافد! اینها مثالهایی است که برای مردم می زنیم، شاید در آن بیندیشید! (٢١)

سوره مبارکه حشر آیه 21

 

In the Name of Allāh The Merciful Beneficent

Had We sent down this Qur'ān on a Mountain you would have surely seen it Cleft asunder and crashed due to The Highness of the Divine Statement And from fear of Allāh; We explain The Words of Revelation by such Similitudes for the people, in order that They may understand and reflect about Them (21)

امام سجاد (علیه السلام )از پله منبر بالا رفت و خطبه ای را با نوای گرم توحیدی بیان کرد که در این جا به فرازی از آن خطبه می پردازیم:

«انا بن مکة و منی، انا بن الزمزم و الصفا; انا بن محمد المصطفی; انا بن علی المرتضی; انا بن فاطمة الزهراء»

من فرزند مکه و منایم; من فرزند زمزم و صفایم; من فرزند محمد مصطفایم; من فرزند علی مرتضایم; من فرزند فاطمه زهرایم »

امام زین العابدین(علیه السلام ) همچنان به معرفی خویش ادامه داد، تا آن جا که صدای مردم به گریه بلند شد و ارکان کاخ یزید به لرزه درآمد و یزید از تحت تاثیر قرار گرفتن مردم سخت بیمناک شد، از این رو برای قطع کردن سخنان امام (علیه السلام )به مؤذن دستور اذان داد.

مؤذن دربار برخاست و با صدایی که همه می شنیدند، اذان گفت.

وقتی به اشهد ان محمدا رسول الله (صلی الله علیه وآله )رسید، امام که هنوز بر بالای منبر قرار داشت، خطاب به یزید فرمود: «ای یزید! این محمد(صلی الله علیه وآله )که هم اکنون نامش را مؤذن بر زبان آورد و به پیامبری او گواهی داد، جد توست یا جد من است؟ اگر بگویی پیامبر(صلی الله علیه وآله )جد توست، دروغ گفته ای و کفر ورزیده ای و اگر باور داری که پیامبر(صلی الله علیه وآله )جد من است، پس چرا و به چه جرمی خاندان او را کشتی؟»

آری بزرگ مبلغ نهضت عاشورا رسالت خویش را به نحو شایسته ایفا نمود و چهره مجلس را با تبلیغ رسای خود دگرگون کرد و مجلس یزید با رسوایی خاندان بنی امیه و یزید بن معاویه پایان یافت.

بازتاب خطبه امام سجاد (علیه السلام )

سخنان بزرگ مبلغان اسلام; حضرت سجاد(علیه السلام )و زیبب کبری (علیها السلام )چنان در روحیه مردم شام تاثیر گذاشت که انقلاب به پا کرد. شامیان دریافتند کسانی که با چنین وضع فجیعی در کربلا شهید شدند، شورشی نبودند. آنان خاندان کسی هستند که یزید به نام وی بر مسلمانان حکومت می کند.

مؤذن دربار به یزید اعتراض کرد و با شگفتی پرسید: «تو که می دانستی این ها فرزندان پیامبر هستند، به چه علت آنان را کشتی و دستور دادی اموال آنان را غارت کنند؟»

عالم یهودی که در مجلس یزید بود، پس از شنیدن سخنان امام سجاد(علیه السلام )از یزید پرسید: «این جوان کیست؟» یزید گفت: «فرزند حسین (علیه السلام ).» یهودی گفت: «کدام حسین؟...» آن قدر پرسید تا دانست این ها از خاندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله )هستند. حسین (علیه السلام )کسی است که مظلومانه در کربلا به شهادت رسیده و او فرزند دختر رسول الله (صلی الله علیه وآله )است. یزید را مورد سرزنش قرار داد و گفت: «شما دیروز از پیامبرتان جدا شدید و امروز فرزندش را کشتید»!

در بعضی مقاتل آمده است که: امام سجاد (علیه السلام) پس از تحمل شکنجه های فراوان در بین راه، سرانجام به شهر شام، شهر دسیسه و دشنام، شهر دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) ، شهری که مردان و زنانش مدت پنجاه سال جز بدگویی علی بن ابی طالب (علیه السلام) چیزی نشنیده بودند و لعن او را فریضه می شمردند، رسید.

کوفیان که پیرو علی (علیه السلام) بودند و از مولی شناخت داشتند، چه کردند که شامیان بکنند!

دیلم بن عمر می گوید:

«آن روز که کاروان اسیران آل رسول الله (صلی الله علیه وآله) وارد شام شدند، من در شام بودم و حرکت آنان را در شهر با چشمانم دیدم.

اهل بیت (علیه السلام) را به طرف مسجد جامع شهر آوردند، لختی آنان را متوقف ساختند. در این میان پیرمردی از شامیان در برابر علی ابن الحسین (علیه السلام) که سالار آن قافله شناخته می شد، ایستاد و گفت:

خدا را سپاس که شما را کشت و مردمان را از شر شما آسوده ساخت و پیشوای مؤمنان - یزید بن معاویه - را بر شما پیروز گردانید!

علی بن الحسین (علیه السلام) لب فرو بسته بود تا آن چه پیرمرد در دل دارد بگوید.

وقتی سخنان پیرمرد به پایان رسید، امام (علیه السلام) فرمود:

همه سخنانت را گوش دادم و تحمل کردم تا حرف هایت تمام شود، اکنون شایسته است تو نیز سخنان مرا بشنوی.

پیرمرد گفت: برای شنیدن آماده ام.

علی بن الحسین (علیه السلام) فرمود: آیا قرآن تلاوت کرده ای؟

پیرمرد گفت: آری.

علی بن الحسین (علیه السلام) فرمود: آیا این آیه را خوانده ای که خداوند می فرماید:

«قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» «ای پیامبر! به مردمان بگو من در برابر تلاش هایی که برای هدایت شما انجام داده ام، پاداشی نمی خواهم جز این که خویشان مرا دوست بدارید».

1-در کوفه

اولین برخورد امام سجاد (علیه السلام) با ابن زیاد در کوفه، هنگامی بود که عبیدالله در آنجا مجلسی را آراستند و اسرای کربلا را در آن مجلس وارد کردند . بعد از سخنانی که بین حضرت زینب (علیها السلام) و ابن زیاد رد و بدل شد، یک دفعه چشم عبیدالله به حضرت سجاد (علیه السلام) افتاد . پرسید: این کیست؟ گفتند: علی بن الحسین است . گفت: مگر خدا علی بن الحسین را نکشت؟ امام زین العابدین فرمود: من برادری داشتم که نام او نیز علی بن الحسین بود که مردم او را کشتند . ابن زیاد گفت: بلکه خدا او را کشت . امام (علیه السلام) فرمود: «الله یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها» ; «خداوند جانها را به هنگام مرگ آنها و نیز آن را که نمرده است، در خوابش می گیرد .»

آن ملعون گفت: تو جرات می کنی جواب مرا بدهی؟ ببرید گردنش را بزنید .حضرت زینب (علیها السلام)  تا سخن ابن زیاد را شنید، چنین گفت: ای ابن زیاد! تو احدی از مردان ما را باقی نگذاشته ای! اگر می خواهی او را بکشی، مرا هم بکش!سپس خود را به امام سجاد (علیه السلام) رسانید و گفت: ای پسر زیاد! خون هایی که از ما ریختی، بس نیست؟! و دست به گردن برادرزاده اش انداخت و گفت: به خدا قسم! از او جدا نمی شوم مگر اینکه در کنار هم کشته شویم .عبیدالله لحظاتی به آنها نگریست; سپس گفت: عجب! علاقه و محبت خویشاوندی را ببین! به خدا سوگند! متوجه شدم که زینب می خواهد با او کشته شود . رهایش کنید همان بیماری; علی بن الحسین را بس است .امام سجاد (علیه السلام) به عمه اش گفت: عمه جان! آرام باش تا جوابش را بدهم . آنگاه خطاب به ابن زیاد فرمود: آیا مرا به کشته شدن تهدید می کنی؟ آیا نمی دانی که کشته شدن، عادت ما و شهادت، کرامت و بزرگواری ما است؟

پس از شهادت امام حسین (علیه السلام)در روز دهم محرم سال 61 هـ .ق اهل بیت (علیهم السلام)و حرم امام به اسارت دشمن درآمدند. در بامداد دوازدهم محرم خاندان رسول اسلام (صلی الله علیه و آله ) به رهبری زینب کبری (علیها السلام)و امام زین العابدین (علیه السلام)از کربلا بطرف کوفه حرکت کردند. پس از ورود به کوفه، و خوشحالی درباریان و ابن زیاد و گرفتن مراسمی به خاطره پیروزی، به طرف شام، محل استقرار یزید حرکت نمودند. وقتی سر حسین (علیه السلام)و یارانش و اسراء در مقابل یزید حاضر شدند، تشریفات درباری به همان فراوانی بارگاه ابن زیاد انجام شد. «زحر بن قیس که کاروان را به عنوان نماینده ابن زیاد هدایت می کرد سخنرانی طولانی ایراد کرد و در آن به شرح چگونگی شهادت امام حسین (علیه السلام) و یارانش پرداخت.» سپس از میان مردم، بعضی ها نسبت به اسارت خاندان نبوت اعتراض کردند و یزید ساکت و جوابی نداد. وقتی بزرگان و سران اهل شام که یزید به مناسبت پیروزی خود، دعوت کرده بود، حاضر شدند، اسراء و سرهای مقدس را نیز به مجلس آوردند. پس از درخواست مرد سرخ پوستی از اهل شام برای کنیزی گرفتن فاطمه دختر حسین از یزید، و جلوگیری زینب (علیها السلام)از این کار و گفتگوهای تند بین یزید و ایشان و زدن چوب خیزران بر لبهای مبارک امام (علیه السلام)بود که حضرت زینب (علیها السلام)برخاست و خطبة‌ آتشینی ایراد کردند.

*عمرو ابن جُناده: مادر او بحریّه بنت مسعود خزرجی است. وی در کربلا یازده سال بیشتر نداشته و پس از شهادت پدرش اذن میدان گرفت. امام فرمود: حالا که پدرت شهید شده شاید مادرت راضی نباشد. عمرو در جواب امام گفت: مادرم مرا فرستاده عمرو وارد میدان شد و اینچنین رجز خواند:

امیری حسین و نعم الامیر      سرور فواد البشیر النذیر

پوریای ولی گفت که صیدم به کمند است

ازهمت مردان خدا بخت بلند است

افتادگی آموز اگر طالب فیضی

هرگز نخورد آب زمینی که بلند است

*اگر بهتر نشویم،خوب هم نمی مانیم.

*شعله های بزرگ ناشی از جرقه های کوچک است.

*مدیریت خوب هنری است که مشکلات را ساده سازد،نه آنکه مسائل ساده را مشکل سازد.

*اعتماد به نفس مهم است و اعتماد به دیگران ضروری است.

*تردید ودودلی نباید مانع تحقق امیدهایمان باشد.

برنامه ریزی و تفکّر اساس موفّقیت است.