SMMS

بسم الله الرّحمن الرّحیم

SMMS

بسم الله الرّحمن الرّحیم

SMMS

سلام...امیدوارم روز خوبی داشته باشید...

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

ولادت امام صادق(علیه السلام)

امام صادق(علیه السلام) هشتمین ستاره فروزان آسمان عصمت، و ششمین اختر تابان سپهر امامت و ولایت در هفدهم ربیع الاول سال 83 ه.ق در مدینه چشم به جهان گشود، ودر 25 شوال سال 148 در 65 سالگی به دستور منصور دوانیقی (دومین طاغوت عباسی)مسموم شده و به شهادت رسید. در زندگی سراسر افتخار او، دو موضوع همچون دو جریان همیشگی با پرتلاش ترین شکل در راس موضوعات دیگر دیده می شد، که هر دو در یک صراط قرار داشته و تکمیل کننده همدیگر بودند که عبارت اند از: طاغوت زدایی و نشان دادن چهره اسلام ناب; اسلام محمد(صلی الله علیه وآله) و علی(علیه السلام)

آن حضرت در وضعیتی قرار گرفت، که اسلام چهره حقیقی خود را از دست داده بود، واز قرآن و اسلام جز نامی باقی نمانده بود، چرا که مدتی با امویان و سپس باعباسیان درگیر بود که بر کشور پهناور اسلامی حکومت می کردند، و همه چیز را با میل و هوس های نفسانی خود رتق و فتق می نمودند، و اسلام را به دنبال اهداف شوم خودمی کشیدند و آن را پلی برای اجرای مقاصد طاغوتی خود قرار داده بودند.امام صادق(علیه السلام)طی 34 سال امامت بابرکتش شور و نشاط علمی و فرهنگی خاصی در جامعه اسلامی گسترش داد که در تاریخ زندگی بشر کم سابقه بوده است. وی در میدان مبارزه با همه جریانات فکری به مخالفت برخاست تا عقاید باطل را بکوبد و اندیشه های منحرف را اصلاح کند و عقاید ناب اسلامی را به تشنگان حقیقت هدیه نماید. ولی سرانجام این بزرگ مرد تاریخ انسانیت، مورد خشم دستگاه غاصب عباسی قرار گرفت، زیرا هرگز منصور را خوش نمی آمد که شاهد پیشرفت علمی و شهرت روزافزون امام باشد. او ترس آن را داشت که شاید روزی امام (علیه السلام)کرسی خلافت را از زیر پایش بیرون بکشد و حکومتش را واژگون سازد، بنابراین در پی ضربه زدن به وجود مبارک آن حضرت بود تا اینکه سرانجام با انگور زهرآگین امام را به شهادت رساند.

پیشینه دانشگاه در اسلام:

بعثت رسول اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) با تحولات و تغییرات بنیادی، اصولی و بزرگ آغاز شد.در واقع، اسلام با یک «انقلاب فرهنگی بنیادی » آغاز شد و در یک برنامه زمان بندی شده، طی بیست و سه سال، قرآن مجید می بایست توسط استاد بزرگ قرآن یعنی رسول اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) برای عموم مردم، با یک «سبک و سیاق » ویژه ای تدریس و تفسیر می شد.مکه و مدینه، دو سرزمین سنبل و نمادگونه ای بودند که بصورت نمونه گیری قرآن مجید در آن سرزمین نازل و تدریس و تفسیر شد.وگرنه «کتاب کریم » برای تمام اعصار و برای تمام عرصه های زندگی کل بشریت می باشد.بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) رسالت اسلامی، از مرحله نبوت به مرحله دیگری به نام «امامت » تغییر یافت و هر کدام از امامان با یک استراتژی ویژه ای، به حفاظت از رسالت دست زدند.مثلا امام سجاد (علیه السلام) با یک استراتژی بسیار زیبا، آغاز به کار کرد که سه محور اساسی و اصولی کار امام عبارتند از:

1- دعا.

2- گریه

3- تربیت و آموزش بردگان وسپس آزاد ساختن آنها.

دانشگاه رسمی در تاریخ اسلام، از زمان امام باقر (علیه السلام) پایه گذاری شد.

«پیشوای پنجم طی مدت امامت خود، در همان شرایط نامساعد، به نشر و اشاعه حقایق و معارف الهی پرداخت و مشکلات علمی را تشریح نمود و جنبش علمی دامنه داری به وجود آورد که مقدمات تاسیس یک دانشگاه بزرگ اسلامی را که در دوران امامت فرزند گرامیش امام صادق (علیه السلام) به اوج عظمت رسید، پی ریزی کرد».«امام صادق (علیه السلام) با توجه به فرصت مناسب سیاسی که به وجود آمده بود، و با ملاحظه نیاز شدید جامعه و آمادگی زمینه اجتماعی، دنباله نهضت علمی و فرهنگی پدرش امام باقر (علیه السلام) را گرفت و حوزه وسیع علمی و دانشگاه بزرگی به وجود آورد و در رشته های مختلف علوم عقلی و نقلی آن روز، شاگردان بزرگ و برجسته ای همچون: هشام بن حکم، محمد بن مسلم، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مؤمن طاق، مفضل بن عمر، جابر بن حیان و...تربیت کرد که تعداد آنها را بالغ بر چهار هزار نفر نوشته اند.»در واقع، امام باقر (علیه السلام) علوم را شکافت و هزار نفر جوان مستعد و دانش جوی لایق و شایق جمع آوری فرمود و بنیاد علوم و مکتب اسلام را بر وجود آنان بنا نهاد و اساس علم و دین را بر آنها تعریف نمود و حس طلب ایشان را تحریک کرد و به کسب دانش تحریص و تشویق فرمود و این هزار نفر طلبه و سرمایه مکتب جعفری و مدرسه صادقی گردیدند. امام صادق (علیه السلام) با انتخاب استراتژی زیبا به نام دانشگاه، کارکرد و عملکرد پدر بزرگوارشان را «نهادینه » کردند وبا بوجود آوردن «فرهنگ شیعی » شیعیان و اعتقادات ناب آنها را بیمه کرد.امام صادق (علیه السلام) از طریق دانشگاه بزرگ، بیش از سی (30) سال زحمت و رنج، منابع و دایرة المعارف بزرگ دینی را به وجود آوردند که همیشه در مراکز علمی بزرگ دنیا نورافشانی می کنند.

 

سوره بقره

وَ اُذْکُرُوا اَللّٰهَ فِی أَیّٰامٍ مَعْدُودٰاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلاٰ إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلاٰ إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اِتَّقىٰ وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ وَ اِعْلَمُوا أَنَّکُمْ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ﴿٢٠٣﴾ وَ مِنَ اَلنّٰاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا وَ یُشْهِدُ اَللّٰهَ عَلىٰ مٰا فِی قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ اَلْخِصٰامِ﴿٢٠۴ وَ إِذٰا تَوَلّٰى سَعىٰ فِی اَلْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهٰا وَ یُهْلِکَ اَلْحَرْثَ وَ اَلنَّسْلَ وَ اَللّٰهُ لاٰ یُحِبُّ اَلْفَسٰادَ ﴿٢٠۵ وَ إِذٰا قِیلَ لَهُ اِتَّقِ اَللّٰهَ أَخَذَتْهُ اَلْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ اَلْمِهٰادُ ﴿٢٠۶ وَ مِنَ اَلنّٰاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ اِبْتِغٰاءَ مَرْضٰاتِ اَللّٰهِ وَ اَللّٰهُ رَؤُفٌ بِالْعِبٰادِ﴿٢٠٧﴾ یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اُدْخُلُوا فِی اَلسِّلْمِ کَافَّةً وَ لاٰ تَتَّبِعُوا خُطُوٰاتِ اَلشَّیْطٰانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ ﴿٢٠٨﴾ فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ مٰا جٰاءَتْکُمُ اَلْبَیِّنٰاتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اَللّٰهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿٢٠٩﴾ هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاّٰ أَنْ یَأْتِیَهُمُ اَللّٰهُ فِی ظُلَلٍ مِنَ اَلْغَمٰامِ وَ اَلْمَلاٰئِکَةُ وَ قُضِیَ اَلْأَمْرُ وَ إِلَى اَللّٰهِ تُرْجَعُ اَلْأُمُورُ ﴿٢١٠﴾

و خدا را در روزهای معیّنی یاد کنید! (روزهای 11 و 12 و 13 ماه ذی حجه). و هر کس شتاب کند، (و ذکر خدا را) در دو روز انجام دهد، گناهی بر او نیست، و هر که تأخیر کند، (و سه روز انجام دهد نیز) گناهی بر او نیست؛ برای کسی که تقوا پیشه کند. و از خدا بپرهیزید! و بدانید شما به سوی او محشور خواهید شد! (٢٠٣) 

 

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلاَ أَوَّلٍ کَانَ قَبْلَهُ وَ الْآخِرِ بِلاَ آخِرٍ یَکُونُ بَعْدَهُ‏ اَلَّذِی قَصُرَتْ عَنْ رُؤْیَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِینَ‏اِبْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعاً وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَى مَشِیَّتِهِ اخْتِرَاعاً ثُمَّ سَلَکَ بِهِمْ طَرِیقَ إِرَادَتِهِ وَ بَعَثَهُمْ فِی سَبِیلِ مَحَبَّتِهِ‏ لاَ یَمْلِکُونَ تَأْخِیراً عَمَّا قَدَّمَهُمْ إِلَیْهِ وَ لاَ یَسْتَطِیعُونَ تَقَدُّماً إِلَى مَا أَخَّرَهُمْ عَنْهُ‏ وَ جَعَلَ لِکُلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ‏ لاَ یَنْقُصُ مَنْ زَادَهُ نَاقِصٌ وَ لاَ یَزِیدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ ثُمَّ ضَرَبَ لَهُ فِی الْحَیَاةِ أَجَلاً مَوْقُوتاً وَ نَصَبَ لَهُ أَمَداً مَحْدُوداً یَتَخَطَّأهُ إِلَیْهِ بِأَیَّامِ عُمُرِهِ وَ یَرْهَقُهُ بِأَعْوَامِ دَهْرِهِ حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَقْصَى أَثَرِهِ وَ اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ‏قَبَضَهُ إِلَى مَا نَدَبَهُ إِلَیْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ‏ لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى عَدْلاً مِنْهُ‏ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ وَ تَظاَهَرَتْ آلاَؤُهُ لاَ یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْأَلُونَ‏ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلَى مَا أَبْلاَهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَةِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ وَ تَوَسَّعُوا فِی رِزْقِهِ فَلَمْ یَشْکُرُوهُ‏ وَ لَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّةِ إِلَى حَدِّ الْبَهِیمِیَّةِ فَکَانُوا کَمَا وَصَفَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ‏«إِنْ هُمْ إِلاَّ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلاً »

حمد و سپاس خدای را، آن نخستین بی پیشین را و آن آخرین بی پسین را،خداوندی را که دیده بینایان از دیدارش قاصر آید و اندیشه واصفان از نعت او فروماند.آفریدگان را به قدرت خود ابداع کرد و به مقتضای مشیت خویش جامه هستی پوشیدو به همان راه که ارادت او بود روان داشت و رهسپار طریق محبت خویش گردانید.چون ایشان را به پیش راند، کس را یارای واپس گراییدن نبود، و چون واپس دارد، کس را یارای پیش تاختن نباشد.هر زنده جانی را از رزق مقسوم خویش توشه ای معلوم نهاد؛آن سان که کس نتواند از آن که افزونش داده، اندکی بکاهد و بر آن که اندکش عنایت کرده، چیزی بیفزاید.

وَ أَقِمِ اَلصَّلاٰةَ طَرَفَیِ اَلنَّهٰارِ وَ زُلَفاً مِنَ اَللَّیْلِ إِنَّ اَلْحَسَنٰاتِ یُذْهِبْنَ اَلسَّیِّئٰاتِ ذٰلِکَ ذِکْرىٰ لِلذّٰاکِرِینَ ﴿١١۴﴾ 

 

وَ اِصْبِرْ فَإِنَّ اَللّٰهَ لاٰ یُضِیعُ أَجْرَ اَلْمُحْسِنِینَ ﴿١١۵﴾هود

 در دو طرف روز، و اوایل شب، نماز را برپا دار؛ چرا که حسنات (نماز)، سیئات(و آثار آنها را) از بین می برند؛ این تذکّری است برای کسانی که اهل تذکّرند! (١١۴) و شکیبایی کن، که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد! (١١۵)

بسم الله الرحمن الرحیم

پس خوشا به حال کسیکه خداوند اورا کمک نماید بر انجام آنچه که بر او واجب  کرده است از حقوق و رعایت آن و توفیقش دهد و راهنمائی اش نماید .

1- حق الله

 فاما حق الله الاکبر فانک تعبده لا تشرک به شیئا ؛ فـاذا فعلت ذلک باخلاص جعــل لک علی نفسه ان یکفیک امر الدنیا و الاخره و یحفظ لک ما تحب منها .

ترجمه : پس حق خداوند که بزرگترین حـق است ؛ بر گردن تو آنست که فقط بنده او باشی و در عبادت و بندگی شرک نورزی ؛ پس وقتی که چنین بودی و بنده مخلص او شدی ؛ خداوند نیز بر خود واجب میکند که دنیا و آخرت ترا کفایت نموده و آنچه را که از دنیا و آخرت دوست میداری برای تو حفظ نماید .

2-. حق انسان برخودش

و اما حق نفسک علیک فان تستوفیها فی طاعـه الله ؛ فتـودی الی لسانـک حقـه و الی سمعک حقه و الی بصرک حقه و الی یدک حقها و الـی رجلک حقهـا و الی بطنـک حقه و الی فرجک حقه و تستعین بالله علی ذلک .

ترجمه : اما حق خودت بر خودت آنست که از تمام قوه و نیروی خدادادیت ؛ استفـاده کنی و خودت را در مسیر طاعت خداوند قرار دهی ؛ پس ادا نمائی حق زبانت را و حـق گوشت را وحق چشمت را و حق دستت را وحق پایت را و حق شکمت را و حق عورتت را و در ادای این حقوق از خدا کمک بخواهی و به او اتکاء کنی .

ادامه دارد

Related image

  

 یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیراً مِنَ اَلْأَحْبٰارِ وَ اَلرُّهْبٰانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوٰالَ اَلنّٰاسِ بِالْبٰاطِلِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ وَ اَلَّذِینَ یَکْنِزُونَ اَلذَّهَبَ وَ اَلْفِضَّةَ وَ لاٰ یُنْفِقُونَهٰا فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذٰابٍ أَلِیمٍ ﴿٣۴﴾ 

یَوْمَ یُحْمىٰ عَلَیْهٰا فِی نٰارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوىٰ بِهٰا جِبٰاهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هٰذٰا مٰا کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا مٰا کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ ﴿٣۵﴾سوره توبه

 

ای کسانی که ایمان آورده اید! بسیاری از دانشمندان(اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را بباطل می خورند، و(آنان را) از راه خدا بازمی دارند! و کسانی که طلا و نقره را گنجینه(و ذخیره و پنهان) می سازند، و در راه خدا انفاق نمی کنند، به مجازات دردناکی بشارت ده! ۴) 

لطفا تصویر بزرگ را ببینید.

متن زیر سخنرانی آیت الله میرباقری است که به تاریخ 25 بهمن ماه 94 در استان البرز برگزار شده است. ایشان در این جلسه در آیاتی از سوره آل عمران به شهدا و پاداشی که در نزد خداوند دارند اشاره و بیان کرده اند شهادت یکی از ابتلائات سخت است که شهـید خود آن را انتخاب می کند. او بلای الهی را تحمل می کند که هم خود به مقصد برسد و هم دیگران را به مقصد برساند. با توجه به اینکه محور شهادت در عالم، شهادت سیدالشهدا است شهید با شهادت به حقیقتی می رسد که همان حقیقت ولایت سیدالشهدا است. شهیدان نه تنها خودشان رسیدند جان خود را دادند و خدای متعال با فضل خود با آنها برخورد می کند و عزت، سعادت و پیروزی را برای ما به جای گذاشتند، آنها راه معنویت را به سوی جهان بازکردند ملت ها را به بیداری، هوشیاری و بصیرت رساندند و ما امیدواریم برکات خون شهدا زمینه ساز ظهور امام زمان باشد.

 

زنده بودن کشته راه خدا

 

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله ربّ العالمین و صلی الله علی سیِّدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی أعدائهم اجمعین. قرآن کریم می فرماید: «وَ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ * فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لَا هُمْ یحْزَنُونَ»(آل عمران/١٦٩-١٧٠) خدای متعال می فرماید این سخن را به زبان خود نیاورید مبادا بگویید آنهایی که در راه خدا کشته شده اند، مرده اند این سخن غلطی است؛ آنها زنده اند از پیش شما هجرت کرده اند حیاتشان را از دست نداده اند بلکه حیاتشان حیات دیگری است. روزی آنها با زنده ها بسیار متفاوت است آنها «عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ» هستند. آنچه خدای متعال در مقابل معامله ای که کرده اند، جان خود را در طبق اخلاص گذاشته و با خدا تجارت کرده اند، به آنها عطا کرده آنقدر عظیم است که آنها غرق در نشاط هستند. «فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» تعبیری لطیف است. معامله خدای متعال با شهید، معامله ای از سر عدل نیست که بگوید من جان تو را خریدم مزد جانت را بگیر، معامله فضل خدا است. خدای متعال با فضل خود به آنهایی که جان خود را در راه او داده اند معامله می کند بحث عدل و ثواب یک به یک نیست؛ آنقدر از فضل خود به آنها عطا می کند که آنها غرق در نشاط هستند. «وَ یسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یلْحَقُوا بِهِمْ» و به آنها بشارت داده می شود که دوستانتان در راه هستند. حال سوال این است مزدی که خدا از فضل خود به شهدا عطا می کند چیست؟

 

روش برخورد با دشمن

 

مبادا قراردادی را امضا کنی که در آن برای دغلکاری و فریب راههایی وجود دارد، و پس از محکم‌کاری و دقت در قرارداد نامه، دست از بهانه‌جویی بردار، مبادا مشکلات پیمانی که بر عهده‌ات قرار گرفته، و خدا آن را بر گردنت نهاده، تو را به پیمان‌شکنی وادارد، زیرا شکیبایی تو در مشکلات پیمانها که امید پیروزی در آینده را به همراه دارد، بهتر از پیمان‌شکنی است که از کیفر آن می‌ترسی، و در دنیا و آخرت نمی‌توانی پاسخ‌گوی پیمان‌شکنی باشی.

 

 نامه 53 (نامه به مالک اشتر، در سال 38 هجرى هنگامى که او را به فرماندارى مصر برگزید،آن هنگام که اوضاع محمد بن ابى بکر متزلزل شد،و از طولانى‌ترین نامه‌هاست که زیبایى‌هاى تمام نامه‌ها را دارد

با خدا و با مردم، و با خویشاوندان نزدیک،و با افرادى از رعیّت خود که آنان را دوست دارى،انصاف را رعایت کن،که اگر چنین نکنى ستم روا داشتى و کسى که به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جاى بندگانش دشمن او خواهد بود،و آن را که خدا دشمن شود،دلیل او را نپذیرد،که با خدا سر جنگ دارد،تا آنگاه که باز گردد،یا توبه کندو چیزى چون ستمکارى نعمت خدا را دگرگون نمى‌کند،و کیفر او را نزدیک نمى‌سازد،که خدا دعاى ستمدیدگان را مى‌شنود و در کمین ستمکاران است مردم گرایى،حق گرایى دوست داشتنى‌ترین چیزها در نزد تو،در حق میانه‌ترین،و در عدل فراگیرترین،و در جلب خشنودى مردم گسترده‌ترین باشد،که همانا خشم عمومى مردم،خشنودى خواص(نزدیکان)را از بین مى‌برد،امّا خشم خواص را خشنودى همگان بى‌أثر مى‌کند

خواصّ جامعه،همواره بار سنگینى را بر حکومت تحمیل مى‌کنند زیرا در روزگار سختى یاریشان کمتر،و در اجراى عدالت از همه ناراضى‌تر،و در خواسته‌هایشان پافشارتر،و در عطا و بخشش‌ها کم سپاس‌تر،و به هنگام منع خواسته‌ها دیر عذر پذیرتر،و در برابر مشکلات کم استقامت‌تر مى‌باشنددر صورتى که ستون‌هاى استوار دین،و اجتماعات پرشور مسلمین،و نیروهاى ذخیرۀ دفاعى،عموم مردم مى‌باشند،پس به آنها گرایش داشته و اشتیاق تو با آنان باشدضرورت راز دارى از رعیّت،آنان را که عیب جوترند از خود دور کن ،زیرا مردم عیوبى دارند که رهبر امّت در پنهان داشتن آن از همه سزاوارتر است،پس مبادا آنچه بر تو پنهان است آشکار گردانى، و آنچه که هویداست بپوشانى که داورى در آنچه از تو پنهان است با خداى جهان مى‌باشد، نفى:آپورتونیسم Opportunism (فرصت طلبى پس چندان که مى‌توانى زشتى‌ها را بپوشان،تا آن را که دوست دارى بر رعیّت پوشیده ماند خدا بر تو بپوشاند

گره هر کینه‌اى را در مردم بگشاى،و رشته هر نوع دشمنى را قطع کن،و از آنچه که در نظر روشن نیست کناره گیر.در تصدیق سخن چین شتاب مکن،زیرا سخن چین گرچه در لباس اندرز دهنده ظاهر مى‌شود امّا خیانتکار است جایگاه صحیح مشورت بخیل را در مشورت کردن دخالت نده،که تو را از نیکوکارى باز مى‌دارد،و از تنگدستى مى‌ترساند.ترسو را در مشورت کردن دخالت نده،که در انجام کارها روحیّه تو را سست مى‌کند.حریص را در مشورت کردن دخالت نده،که حرص را با ستمکارى در نظرت زینت مى‌دهد.همانا بخل و ترس و حرص،غرائز گوناگونى هستند که ریشۀ آنها بدگمانى به خداى بزرگ است

ادامه دارد

شرح و تفسیر حکمت 186 نهج البلاغه  

علی(علیه السلام) فرمودند:لِلظَّالِمِ الْبَادِی غَداً بِکَفِّهِ عَضَّةٌ.

آن ستمگر که ابتداى به ظلم مى کند فرداى قیامت دست خود را از پشیمانى (به دندان) مى گزد.

امام علی(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه خود هشدار شدیدى به ظالمان و ستمگران مى دهد و مى فرماید: «آن ستمگر که ابتداى به ظلم مى کند فرداى قیامت دست خود را از پشیمانى (به دندان) مى گزد»، (لِلظَّالِمِ الْبَادِی غَداً بِکَفِّهِ عَضَّةٌ). امام(علیه السلام) این سخن را از آیه 27 سوره فرقان برگرفته است آنجا که مى فرماید: «(وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلا)، و (همان) روزى که ستمکار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان مى گزد و مى گوید: اى کاش با رسول (خدا) راهى بر گزیده بودم».

نکته شایان توجه این است که امام(علیه السلام) در اینجا ظالم را مقدم به «بادى» کرده یعنى آن کسى که ابتداى به ظلم مى کند، از این نظر که شخص دوم اگر مقابله به مثل کند ظلم نیست بلکه احقاق حقى است و اگر بیش از مقابله به مثل کند باز قبح و زشتى ظلم او به اندازه کسى که ابتدا به ظلم کرده نیست و تعبیر به «عَضَّة» (به دندان گزیدن) کنایه از شدت ناراحتى است، زیرا انسان هنگامى که به ناراحتى هاى شدید گرفتار مى شود، ناراحتى هایى که از خود او سر زده و خودش باعث و بانى آن بوده مى خواهد از خود انتقام بگیرد و براى این کار به آزار خویشتن مى پردازد، گاه بر سر و صورت خود مى کوبد و گاه دست خود را که با آن کار خلافى انجام داده مى گزد و همه اینها نشانه ناراحتى شدید از کار خویشتن و نوعى مجازات و انتقام از خود است.

در حدیثى از امام موسى بن جعفر(علیه السلام)مى خوانیم: «فى رَجُلَیْنِ یَتَسابّانِ فَقالَ: الْبادی مِنْهُما أَظْلَمُ وَوِزْرُهُ وَوِزْرُ صاحِبِهِ عَلَیْهِ ما لَمْ یَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ، امام(علیه السلام) در مورد دو نفر که به هم دشنام مى دادند فرمود: آن کس که ابتدا کرده ظالم تر است و گناه او و گناه نفر دیگر بر اوست مادامى که مظلوم از حد تعدى نکند». جمله اخیر (ما لَمْ یَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ) ممکن است اشاره به آن قسم از سب باشد که مظلوم در انجام آن مجاز است مثل این که کسى به دیگرى بگوید: «لعنة الله علیک» و او در جوابش بگوید: «علیک لعنة الله» ولى در همان کتاب اصول کافى و بعضى کتب دیگر به جاى «ما لَمْ یَتَعَدَّ»، «ما لَمْ یَعْتَذِرَ» آمده است اشاره به این که اگر شخص دشنام دهنده عذرخواهى کند و از کار خود توبه کرده و جبران نماید گناه او برداشته مى شود. این نسخه صحیح تر به نظر مى رسد، زیرا درباره نفر دوم تعبیر به «وِزْر» شده که نشان مى دهد او هم گناه کار است خواه تعدى کند یا تعدى نکند، ولى هرگاه مسئله عذرخواهى پیش آید مشکل حل مى شود.

(گنبد سبز حرم حضرت محمد صلوات الله علیه مدینه النبی)

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته حاهلیه. هر کس بمیرد در حالیکه امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است. واقعا مرز میان انسانیت و جاهلیت، حقیقت و ضلالت، سعادت و شقاوت، معرفت امام زمان(علیه السلام) است. حیف است که این قدر انسان از سرچشمۀ تمام خوبیها و تمام حقایق یعنی امام زمانش بی‌خبر باشد و نسبت به او بی معرفت باشد. تاسف بار است که به خاطر دنیا و زینت هایش که واقعا در یک لحظه از دست انسان می‌رود و او هیچ کاری نمی‌تواند انجام دهد ‏، بخواهد سعادتش را که با امام بودن و با او یکی شدن و تسلیم او بودن است را از دست بدهد.

حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم)

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: همانا من در میان شما دو چیز سنگین می گذارم: کتاب خدا و عترتم که اهل بیت من هستند. همانا آن دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا روزی که در کنار حوض بر من وارد شوند. مثل این دو، و آن حضرت(صلی الله علیه و آله) دو انگشت سبابه (و اشاره) خود را به هم چسبانید. در این هنگام جابربن عبدالله انصاری برخاست و گفت: ای پیامبر خدا؟ عترت شما کیست؟ پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: (عترت من) علی، حسن، حسین و امامان از اولاد حسین(علیهم السلام) تا روز قیامت هستند.

 

حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم)

اذا أحب الله عبدا حماه الدنیا کما یظل أحدکم یحمی سقیمه الماء

وقتی خداوند بندهای را دوست دارد ، دنیا را از او منع میکند چنانکه شما مریض خویش را از نوشیدن آب منع میکنید .

نهج الفصاحه ص 179 ، ح 137

انتقام گیرنده از قاتل امام حسین (ع)

 

قَالَ رَسُولُ اللّهِ (ص): «إِنّ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ سَاَلَ رَبّهُ عَزّوَجَلّ فَقَالَ: یَارَبّ! إِنّ اَخِى هَارُونَ مَاتَ، فَاغْفِرْ لَهُ. فَاَوْحَى اللّهُ عَزّوَجَلّ إِلَیْهِ: یَا مُوسَى! لَوْ سَاَلْتَنِى فِى الاَوّلِینَ وَ الاخِرِینَ لاَجَبْتُکَ مَا خَلا قَاتِلَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِىّ فَإِنّى اَنْتَقِمُ لَهُ مِنْ قَاتِلِهِ»

 

 

رسول خدا (ص) فرمود: «حضرت موسى از خداوند درخواست کرد: پروردگارا! برادرم هارون درگذشت، او را بیامرز. خداوند فرمود: اى موسى! اگر درباره آمرزش اوّلین و آخرین انسانها درخواست نمایى، اجابت مى ‏کنم مگر قاتل حسین بن على را، پس خودم از قاتلش انتقام مى‏ گیرم»

 

(بحار الانوار، ج 44 ص 300 ح4 )

 

 

 

(بارگاه امام علی علیه السلام نجف اشرف عراق)

(حرم مطهر حضرت علی علیه السلام جانشین حضرت محمد صلی الله علیه و آله  و امام اول شیعیان جهان)

 

 

قالَ الاْمامُ علىّ بن أبی طالِب أمیرُ الْمُؤْمِنینَ (عَلَیْهِ السلام)

 رابطه با خدا

«مَنْ اَصْلَحَ ما بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللّهِ اَصْلَحَ اللّهُ ما بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النّاسِ وَ مَنْ اَصْلَحَ اَمْرَ آخِرَتِهِ اَصْلَحَ اللّهُ لَهُ اَمْرَ دُنْیاهُ. وَ مَنْ کانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ واعِظٌ کانَ عَلَیْهِ مِنَ اللّهِ حافِظٌ.»

آن که میان خود و خدا را اصلاح کند، خدا میان او و مردم را اصلاح میکند و آن که کار آخرتِ خود را درست کند، خدا کار دنیای او را سامان دهد. و آن که او را از خود بر خویشتن واعظی است، خدا را بر او حافظی است.

دختر حضرت محمد صلی الله علیه وآله :حضرت فاطمه سلام الله علیها:

پیامبر، پدر فرزندان زهرا
عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(علیها السلام) قالَتْ: قالَ النَّبِىُّ(صلى الله علیه وآله وسلم): إِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ ذُرِّیةَ کُلِّ بَنى أُمٍّ عَصَبَةً ینْتَمُونَ إِلَیها إِلاّ وُلْدَ فاطِمَةَ(علیها السلام)فَأَنـَا وَلیهُمْ وَ أَنـَا عَصَبَتُهُمْ.
فاطمه(علیها السلام) از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل کرده که فرمود:همانا خداوند عَزَّ وَ جَلَّ ذرّیه هر یک از فرزندان مادرى را سبب ارتباط و خویشاوندى قرار داده که به وسیله آن ذرّیه به او منسوب مى شوند، مگر فرزندان فاطمه(علیها السلام)که من سرپرست و خویشاوند آنها هستم [و به من منسوب مى شوند.

کمک به ذرارى پیامبر
عَنْها (علیها السلام) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم): أَیما رَجُل صَنَعَ إِلى رَجُل مِنْ وُلْدى صَنیعَةً فَلَمْ یکافِئْهُ عَلَیها، فَأَنَا الْمُکافِئُ لَهُ عَلَیها.
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: هر کسى براى فردى از فرزندان من کارى انجام دهد و بر آن کار پاداشى نگیرد، من پاداش دهنده او خواهم بود.

 

خوشبخت واقعى
عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم): هذا جَبْرَئیلُ(علیه السلام)یخْبِرُنى: إِنَّ السَّعیدَ، کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ، مَنْ أَحَبَّ عَلِیا فى حَیاتى وَ بَعْدَ وَفاتى.
فاطمه(علیها السلام) از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل کرده که فرمود: این جبرئیل(علیه السلام)است که مرا خبر مى دهد: همانا خوشبخت، تمام خوشبخت و خوشبخت واقعى، کسى است که على را، در زندگى ام و پس از مرگم، دوست داشته باشد.

نتیجه عبادت خالص
عَنْ فاطِمَةَالزَّهْراءِ(علیها السلام) :« مَنْ أَصْعَدَ إِلَىاللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ أَهْبَطَ اللّهُ إِلَیهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ»
هر که عبادت خالصش را به سوى خدا بالا فرستد، خداوند متعال برترین بهره و سودش را به سوى او پایین فرستد.

قرآن و عترت در آخرین سخن پیامبر
عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: سَمِعْتُ أَبى رَسُولَ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) فى مَرَضِهِ الَّتى قُبِضَ فیهِ یقُولُ ـ و قَدِ امْتَلاََتِ الْحُجْرَةُ مِنْ أَصْحابِهِ ـ أَیهَا النّاسُ یوشِکُ أَنْ أُقْبَضَ قَبْضًا یسیرًا، وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَیکُمُ الْقَوْلَ مَعْذِرَةً إِلَیکُمْ، أَلا إِنّى مُخَلِّفٌ فیکُم کِتابَ رَبّى عَزَّوَجَلَّ وَ عِتْرَتى أَهْلَ بَیتى.ثُمَّ أَخَذَ بِیدِ عَلِىٍّ فقالَ: هذا عَلِىٌّ مَع الْقُرْآنِ، وَالْقُرْآنُ مَعَ عَلِىٍّ لا یفْتَرِقانِ حَتّى یرِدا عَلَىَّ الْحَوْضَ، فَأَسْئَلُکُمْ مَا تَخْلُفُونى فیهِما.
از پدرم رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) در هنگام مرضى که به سبب آن از دنیا رفت ـ و در حالى که خانه، مملوّ از اصحاب بود ـ شنیدم که فرمود:اى مردم! نزدیک است که به آسانى از میان شما رخت بربندم، و به تحقیق سخنى که عذر را بر شما تمام کند پیش فرستادم.بدانید که من در میان شما، کتاب پروردگارم و عترتم، اهل بیتم را بر جاى مى گذارم.آن گاه دست على را گرفت و فرمود : این على با قرآن است و قرآن با على است، از هم جدا نمى شوند تا هر دو در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
من در قیامت از شما از آنچه درباره این دو پس از من انجام دهید، خواهم پرسید.

 

 

        (حرم مطهر امام حسن علیه السلام امام دوم شیعیان جهان قبرستان بقیع که به دست وهابیون عربستان تخریب شد) 

 

 

امام حسن (علیه السلام)

 

فاصله میان حقّ و باطل

 

«بَینَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ أَرْبَعُ أَصابِعَ، ما رَأَیتَ بِعَینَیکَ فَهُوَ الْحَقُّ وَ قَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَیکَ باطِلاً کَثیرًا.»

بین حقّ و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است، آنچه با چشمت بینى حقّ است و چه بسا با گوش خود سخن باطل بسیارى را بشنوى.

تحف العقول ص 229

 

امید و پشتکار

«وَ اعْمَلْ لِدُنْیاکَ کَأَنـَّکَ تَعیشُ أَبَدًا، وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِکَ کَأَنـَّکَ تَمُوتُ غَدًا، وَ إِذا أَرَدْتَ عِزًّا بِلا عَشیرَة، وَ هَیبَةً بِلا سُلْطان فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِیةِ اللّهِ إِلى عِزِّ طاعَةِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.»

براى دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگى مى کنى، و براى آخرتت به گونه اى کارکن که گویا فردا خواهى مُرد، و اگر عزّتى بدون بستگان و شکوهى بدون سلطنت خواهى، از معصیت و نافرمانى خدا به طاعت و فرمانبرى خداوند عزّوجلَّ درآى.

بحار الانوار(ط-بیروت) ج 44 ، ص 139

 

امام حسن (علیه السلام)

قال علیه السلام: انه قال فی تفسیر قوله «وقفوهم انهم مسئولون » انه لا یجاوز قدما عبد حتی یسئل عن اربع: عن شبابه فیما ابلاه و عمره فیما افناه، و عن ماله من این جمعه،و فیما انفقه، و عن حبنا اهل البیت. (بحار، ج 44، ص 13-12)

امام حسن علیه السلام: در تفسیر آیه شریفه «وقفوهم انهم مسئولون » فرموده اند: به تحقیق «روز قیامت » هیچ بنده ای قدم از قدم برنمی دارد مگر اینکه نسبت به چهار چیز موردبازجوئی و پرسش قرار می گیرد:

 

1- از جوانی اش که در چه راهی مصرف نموده.

 

2- و از عمرش که در چه کاری آنرا بکار گرفته.

 

3-و از ثروتش که چگونه جمع و در چه راهی مصرف نموده.

 

4- و از دوستی ما اهلبیت و خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم.

 

 

امام حسین علیه السلام


حذر کن از مواردی که باید عذرخواهی کنی ، زیرا مؤمن نه کار زشتی انجام می دهد و نه به عذرخواهی می پردازد، اما منافق همه روزه بدی می کند، و به عذرخواهی می پردازد.

(بحار الانوار، ج 75، ص120 )

 

(کربلا کشور عراق)

(حرم مطهر امام حسین علیه السلام امام سوم شیعیان جهان)

 

 

 

 

  (حرم مطهر امام زین العابدین علیه السلام امام چهارم شیعیان جهان در قبرستان بقیع)

قالَ الاْ مامُ عَلی بنُ الْحسَین، زَیْنُ الْعابدین عَلَیْهِ السَّلامُ:

یَا ابْنَ آدَم، إ نَّکَ لا تَزالُ بَخَیْرٍ ما دامَ لَکَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِکَ، وَ ما کانَتِ الْمُحاسَبَةُ مِنْ ‏هَمِّکَ، وَ ما کانَ الْخَوْفُ لَکَ شِعارا

ای فرزند آدم، همیشه در عافیت و خیر خواهی بود  مادامی که از درون خود پند دهنده‌ای داشته باشی و محاسبه‌(نفس) از کارهای مهمت باشد و ترس از (عاقبت امور) سرلوحه‌ات گردد.

 

َلَبُ الْحَوائِجِ إلی النّاسِ مَذَلَّةٌ لِلْحَیاةِ وَ مَذْهَبَةٌ لِلْحَیاء، وَ اسْتِخْفافٌ بِالْوَقارِ وَ هُوَ الْفَقْرُ ‏الْحاضِرِ، وَ قِلَّةُ طَلَبِ الْحَوائِجِ مِنَ النّاسِ هُوَ الْغِنَی الْحاضِر.

دست نیاز به سوی مردم دراز کردن، سبب ذلّت و خواری در زندگی و در معاشرت خواهد بود. و نیز موجب از بین رفتن حیا و کاهش وقار خواهد گشت. و همین خود فقر بالفعل است(که گریبانگیر شخص شده) و (اما) کم بودن نیازمندیها از مردم خود غنا و توانمندی بالفعل است (که شخص به آن آراسته است).‏

 

 

 

 

امام محمدباقر(علیه السلام) 

مَنْ ثَبَتَ عَلى وِلایَتِنا فِى غِیْبَةِ قائِمِنا، اءعْطاهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَجْرَ اءلْفِ شَهیدٍ مِنْ شُهَداءِ بَدْرٍ وَ حُنَیْنٍ

 

کسى که در زمان غیبت امام زمان (عجّل اللّه فرجه الشّریف ) بر ایمان و ولایت ما اهل بیت عصمت و طهارت پا برجا و ثابت بماند، خداوند متعال پاداش و ثواب هزار شهید از شهداى جنگ بدر و حنین به او عطا مى فرماید.

 

مَنْ کَفَّ عَنْ اءعْراضِ النّاسِ اءقالَهُ اللّهُ نَفْسَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ، وَمَنْ کَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ کَفَّ اللّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ

فرمود: هرکس دنبال هتک حرمت - ناموس و آبروى - دیگران نباشد، خداوند متعال او را در قیامت مورد عفو و بخشش قرار مى دهد؛ و هرکس غضب و خشم خود را از دیگران باز دارد، خداوند نیز خشم و غضب خود را در قیامت از او بر طرف مى سازد.

درس ارزشمند و آموزنده

امام جعفر صادق علیه السلام حکایت نماید:

 

از پدرم ، حضرت ابوجعفر، باقرالعلوم علیه السلام شنیدم ، که مى فرمود: من در منزل از غلامان خود و نیز از اهل منزل مشکلات و سختى هائى را تحمّل مى کنم که از حَنظَل - هندوانه ابوجهل - تلخ ‌تر و بدتر مى باشد.و سپس حضرت فرمود: هر که در مقابل ناملایمات و حرف هاى نابجاى اهل منزل صبر و تحمّل کند، ثواب روزه دار و شب زنده دار نصیبش مى گردد و هم نشین با شهدائى مى شود، که در رکاب حضرت رسول صلى الله علیه و آله شهید شده باشند.

 

 

 

(مدینه النبی قبرستان بقیع حجاز)

(حرم مطهر امام جعفرصادق علیه السلام امام ششم شیعیان جهان )

 

 

امام صادق علیه السلام فرمودند:

إنَّ اللهَ عَزَّوَجَّلَ یََرحَمُ الرَّجُلَ لَشُدَةِ حُبِّ لُوَلَدُه
براستی که خداوند عزوجل رحم می نماید مرد را، به سبب شدت محبت او به فرزندش. (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال)

 

شیخ کلینى و غیر او از احضرت صادق علیه السّلام روایت کرده اند: این دعا را تعلیم زراره فرمود: که در زمان غیبت و امتحان شیعه بخوانند:

 

اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِف نَبِیَّکَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینى

 

خدایا خود را به من بشناسان، زیرا اگر خود را به من نشناسانى فرستاده ات را نشناخته ام، خدایا فرستاده ات را به من بشناسان، زیرا اگر فرستاده ات را به من نشناسانى حجّتت را نشناخته ام، خدایا حجّتت را به من بشناسان، زیرا اگر حجّتت را به من نشناسانى، از دین خود گمراه مى شوم.

خدایا خود را به من بشناسان، زیرا اگر خود را به من نشناسانى فرستاده ات را نشناخته ام، خدایا فرستاده ات را به من بشناسان، زیرا اگر فرستاده ات را به من نشناسانى حجّتت را نشناخته ام، خدایا حجّتت را به من بشناسان، زیرا اگر حجّتت را به من نشناسانى، از دین خود گمراه مى

 

 

 

امام موسی کاظم(علیه السلام)

 

عاقلان آینده نگر

«إِنَّ الْعُقَلاءَ زَهَدُوا فِی الدُّنْیا وَ رَغِبُوا فِیالاْخِرَةِ لاَِنَّهُمْ عَلِمُوا أَنَّ الدُّنْیا طالِبَةٌ وَ مَطْلُوبَةٌ وَ الاْخِرَةُ طالِبَةٌ وَ مَطْلُوبَةٌ مَنْ طَلَبَ الاْخِرَةَ طَلَبَتْهُ الدُّنْیا حَتّی یسْتَوْفی مِنْها رِزْقَهُ، وَ مَنْ طَلَبَ الدُّنْیا طَلَبَتْهُ الاْخِرَةُ فَیأْتیهِ الْمَوْتُ فَیفْسِدُ عَلَیهِ دُنْیاهُ وَ آخِرَتَهُ.»:

به راستی که عاقلان، به دنیا بی رغبتند و به آخرت مشتاق; زیرا می دانند که دنیا خواهانست و خواسته شده و آخرت هم خواهانست و خواسته شده، هر که آخرت خواهد دنیا او را بخواهد تا روزی خود را از آن دریافت کند، و هر که دنیا را خواهد آخرتش به دنبال است تا مرگش رسد و دنیا و آخرتش را بر او تباه کند.

                                                       کاظمین کشور عراق                                                          

                              (حرم مطهر امام موسی کاظم علیه السلام امام هفتم شیعیان جهان)                  

(مشهد الرضا ایران)

(حرم مطهر امام علی بن موسی الرضا علیه السلام امام هشتم شیعیان جهان) 

 
امام رضا (علیه السلام)

َوْخَلَتِ الاْ رْض طَرْفَةَ عَیْنٍ مِنْ حُجَّةٍ لَساخَتْ بِاءهْلِها.
چنانچه زمین لحظه اى خالى از حجّت خداوند باشد، اهل خود را در خود فرو مى برد.

 

لَتَاءمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ، وَلَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْکَرِ، اَوْلَیَسْتَعْمِلَنَّ عَلَیْکُمْ شِرارُکُمْ، فَیَدْعُو خِیارُکُمْ فَلا یُسْتَجابُ لَهُمْ.
باید هر یک از شماها امر به معروف و نهى از منکر نمائید، وگرنه شرورترین افراد بر شما تسلّط یافته و آنچه که خوبانِ شما، دعا و نفرین کنند مستجاب نخواهد شد.

 

 

 

امام محمد تقی (علیه السلام)

یَخْفى عَلَى النّاسِ وِلادَتُهُ، وَ یَغیبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ، وَ تَحْرُمُ عَلَیْهِمْ تَسْمِیَتُهُ، وَ هُوَ سَمّیُ رَسُول اللّهِ صلى الله علیه و آله وَ کَنّیهِ.

زمان ولادت امام عصر علیه السلام بر مردم زمانش مخفى است ، و شخصش از شناخت افراد غایب و پنهان است . و حرام است که آن حضرت را نام ببرند؛ و او همنام و هم کنیه رسول خدا صلى الله علیه و آله است .

امام محمد تقی (علیه السلام)

 

عَلَّمَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَلّیا عَلَیْهِ السَّلامُ اءلْفَ کَلِمَةٍ، کُلُّ کَلِمَةٍ یَفْتَحُ اءلْفُ کَلِمَةٍ.

 

فرمود: حضرت رسول صلى الله علیه و آله ، یک هزار کلمه به امام علىّ علیه السلام تعلیم نمود که از هر کلمه اى هزار باب علم و مسأله فرعى باز مى شود

إ یّاکَ وَ مُص احَبَةُالشَّریرِ، فَإ نَّهُ کَالسَّیْفِ الْمَسْلُولِ، یَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ یَقْبَحُ اءثَرُهُ.

فرمود: مواظب باش از مصاحبت و دوستى با افراد شرور، چون که او همانند شمشیرى زهرآلود، برّاق است که ظاهرش زیبا و اثراتش زشت و خطرناک خواهد بود.

 

(کاظمین کشور عراق)

(حرم مطهر امام محمدتقی علیه السلام امام نهم شیعیان جهان) 

(سامرا عراق )

(حرم مطهر امام علی النقی علیه السلام امام دهم شیعیان جهان)

 

(حرم مطهر امام حسن العسکری علیه السلام امام یازدهم شیعیان جهان )

 

 

 

امام هادی (علیه السلام)

إ نَّ الْحَرامَ لایَنْمى ، وَإ نْ نَمى لا یُبارَکُ فیهِ، وَما اءَنْفَقَهُ لَمْ یُؤْجَرْ عَلَیْهِ، وَ ما خَلَّفَهُ کانَ زادَهُ إ لَى النّارِ

 

همانا اموال حرام ، رشد و نموّ ندارد و اگر هم احیاناً رشد کند و زیاد شود برکتى نخواهد داشت و با خوشى مصرف نمى گردد.و آنچه را از اموال حرام انفاق و کمک کرده باشد اجر و پاداشى برایش نیست و هر مقدارى که براى بعد از خود به هر عنوان باقى گذارد معاقب مى گردد.

 

الْحَسَدُ ماحِقُ الْحَسَناتِ، وَالزَّهْوُ جالِبُ الْمَقْتِ، وَالْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ داعٍ إ لَى الْغَمْطِ وَالْجَهْلِ، وَالبُخْلُ اءذَمُّ الاْ خْلاقِ، وَالطَّمَعُ سَجیَّةٌ سَیِّئَةٌ.
فرمود: حسد موجب نابودى ارزش و ثواب حسنات مى گردد.
تکبّر و خودخواهى جذب کننده دشمنى و عداوت افراد مى باشد.
عُجب و خودبینى مانع تحصیل علم خواهد بود و در نتیجه شخص را در پَستى و نادانى نگه مى دارد.
بخیل بودن بدترین اخلاق است ؛ و نیز طَمَع داشتن خصلتى ناپسند و زشت مى باشد.

امام هادی  (علیه السلام)

لا تَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنْ کَدِرْتَ عَلَیْهِ، وَلاَ النُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّکَ إ لَیْهِ، فَإ نَّما قَلْبُ غَیْرِکَ کَقَلْبِکَ لَهُ
فرمود: از کسى که نسبت به او کدورت و کینه دارى ، صمیّمیت و محبّت مجوى .همچنین از کسى که نسبت به او بدگمان هستى ، نصیحت و موعظه طلب نکن ، چون که دیدگاه و افکار دیگران نسبت به تو همانند قلب خودت نسبت به آن ها مى باشد.

امام هادی  (علیه السلام)

عَنْ یَعْقُوبِ بْنِ السِّکیتْ، قالَ: سَاءلْتُ أ بَاالْحَسَنِ الْهادى علیه السلام : ما بالُ الْقُرْآنِ لا یَزْدادُ عَلَى النَّشْرِ وَالدَّرْسِ إ لاّ غَضاضَة ؟

 

قالَ علیه السلام : إ نَّ اللّهَ تَعالى لَمْ یَجْعَلْهُ لِزَمانٍ دُونَ زَمانٍ، وَلالِناسٍ دُونَ ناسٍ، فَهُوَ فى کُلِّ زَمانٍ جَدیدٌ وَ عِنْدَ کُلِّ قَوْمٍ غَضُّ إ لى یَوْمِ الْقِیامَةِ

 

یکى از اصحاب حضرت به نام ابن سِکیّت گوید: از امام هادى علیه السلام سؤ ال کردم : چرا قرآن با مرور زمان و زیاد خواندن و تکرار، کهنه و مندرس نمى شود؛ بلکه همیشه حالتى تازه و جدید در آن وجود دارد؟امام علیه السلام فرمود: چون که خداوند متعال قرآن را براى زمان خاصّى و یا طایفه اى مخصوص قرار نداده است ؛ بلکه براى تمام دوران ها و تمامى اقشار مردم فرستاده است ، به همین جهت همیشه حالت جدید و تازه اى دارد و براى جوامع بشرى تا روز قیامت قابل عمل و اجراء مى باشد.

 

قالَ الا مامُ بُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ الْعَسْکَرى صَلَواتُ اللّهِ وَسَلامُهُ عَلَیْهِ:

إیّاکَ وَ الاْ ذاعَةَ وَ طَلَبَ الرِّئاسَةِ، فَإنَّهُما یَدْعُوانِ إلَى الْهَلَکَةِ.
مواظب باش از این که بخواهى شایعه و سخن پراکنى نمائى و یا این که بخواهى دنبال مقام و ریاست باشى و تشنه آن گردى ، چون هر دوى آن ها انسان را هلاک خواهد نمود.

 

قالَ الا مامُ بُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ الْعَسْکَرى صَلَواتُ اللّهِ وَسَلامُهُ عَلَیْهِ:

لَیْسَتِ الْعِبادَةُ کَثْرَةُ الصّیامِ وَالصَّلاةِ، وَ إنَّمَا الْعِبادَةُ کَثْرَةُ التَّفَکُّرِ فی مْرِ اللّهِ
عبادت در زیاد انجام دادن نماز و روزه نیست ، بلکه عبادت با تفکّر و اندیشه در قدرت بى منتهاى خداوند در امور مختلف مى باشد.

وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ اَلْإِسْلاٰمِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْخٰاسِرِینَ﴿٨۵ 

و هر کس جز اسلام(و تسلیم در برابر فرمان حق،) آیینی برای خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد؛ و او در آخرت، از زیانکاران است.(٨۵)(ال عمران)

متن زیر سخنرانی جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در تاریخ 8 مردادماه سال 93 با جمعی از مسئولان بسیج دانشجویی کل کشور برگزار شده است.

روشنفکری و آینده جهان / معنای روشنفکری و آرمان روشنفکر سکولار

بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد الله رب العالمین و صل الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و اللعن علی اعدائهم اجمعین. بحث راجع به روشنفکری اسلامی و شاخصه ها، آسیب و آفت های آن نیست. فقط به عنوان مقدمه بحث مهدویت می خواهم این را اشاره کنم اجمالا روشن فکر مسلمان یا روشنفکر اسلامی روشنفکری است که هم افق های آینده و افق های روشنی که پیش روی جامعه ی بشریت است می بیند و هم وضعیت گذشته جامعه بشری و وضعیت کنونی را می بیند و علاوه بر شناخت صحیحی که به واسطه بصیرت، آگاهی و هوشیاری نسبت به وضعیت کنونی جامعه بشری، زمینه هایی که در گذشته سابقه داشته  و افقی که آینده پیش روی ما است دارد؛ دغدغه اصلاح امور و تغییر امور جامعه بشری و به خصوص مسلمان ها و به ویژه جمع دوستان اهل بیت و شیعیان اهل بیت را نیز دارد. دغدغه او این است که این وضعیت را به نفع آن آینده مطلوب و به سمت آن تغییر بدهد.

امروز روشنفکریی که در جامعه ما وجود دارد حتی روشنفکری مذهبی ما در این زمینه دچار آسیب است. روشنفکرهای سکولار که اصولا آینده‌ای را که در آن زیست می کند و افق نظر آن هاست و دلشان می خواهد به سمت آن آینده حرکت کنند چیزی جز آرمان های جامعه متجدد غرب و اتوپیای غربی نیست. آن چیزی را هم که بد می دانند و به اصطلاح مربوط به دوران گذشته و علت عقب افتادگی می کنند به تعبیر آنها «سنت» است و مذهب را هم جزو سنت قرار می دهند. بنابراین اگر بپذیرید که روشنفکر آن کسی است که گویا از آینده متولد شده و هر کسی که آشنای  با آن آینده است با آن ایده ها زیست کرده، یک دورانی در آن آینده ها زندگی می کرده حالا دوباره از آن آینده در زمان کنونی متولد شده است و دغدغه دارد این جامعه را به سمت آن آینده حرکت بدهد. آینده ای که آن ها

می بینند چیزی جز جامعه مدرن با تصریحی که متفکرین اجتماعی غرب ترسیم کردند مد نظرشان نیست و وقتی هم می خواهند بر اساس آن وضعیت کنونی را بشناسند و رد پای آن را در گذشته دنبال کنند تا آسیب شناسی کنند و برای آینده تغییر بدهند با همین رویکرد است.

روشنفکرهای سکولار معمولا اینطوری هستند و بعضی از آن ها که ممکن است به ظاهر مسلمان هم باشند یا مسلمان هستند یک دین حداقلی دارند، ولی واقعا نگاهشان به مسائل بیشتر سیر به سمت تجدد است. یعنی نمی توانند آن طرف جامعه غربی را ببینند فراتر از وضعیت کنونی غرب و ایرادات جامعه مدرن را نمی توانند تصدیق بکنند. در سریال قهوه  تلخ شخصی که به عنوان یک روشنفکر نقش ایفا می کند و در همه زمینه ها نقش اصلاحی دارد یک آدمی است که از آینده متولد شده بعد جامعه خودش را بر اساس آن آینده آسیب شناسی می کند و می خواهد آن را اصلاح کند. دیده اید آن آینده ای که متولد شده واقعا جامعه مدرن غربی است.

قرآن مجید سنگ بنای تمدن اسلامی است و در فرهنگ بشری شخصیتی مؤثرتر و انقلاب انگیز‌تر از حضرت محمد(ص) و کتابی فرهنگ آفرین‌تر و زندگی ساز‌تر از قرآن نداریم.در این مقاله با جمع‌آوری نظرات دانشمندان بزرگ جهان درباره قرآن و معارف الهی‌اش، گامی برای شناخت بهتر قرآن برمی‌داریم.

حضور قرآن در غرب

قرآنی که برای اولین بار در جهان غرب عرضه شد، بی‌شک علاوه بر نسخه اصل عربی، به زبان دیگری نیز بود. تاکنون بیش از دویست و نود و پنج ترجمه کامل و یک‌صد و سی و یک ترجمه ناقص یا برگزیده از قرآن مجید به زبان انگلیسی نشر یافته شده است. نخستین ترجمه ناقص در سال 1515 م و اولین ترجمه کامل انگلیسی توسط الکساندر راس اسکاتلندی از روی ترجمه فرانسوی قرآن، انجام و در سال 1649م منتشر شد (اسعدی، مرتضی، کتابشناسی جهانی قرآن مجید، 40). بیش از شش‌صد سال است که قرآن و آموزه‌های آن وارد جهان غرب شده و تاکنون بیش از 6 ترجمه معروف و معتبر انگلیسی با نثر روان انگلیسی ـ آمریکایی، در غرب به چاپ رسیده است.

ترجمه جورج سیل (1734 م): تا سال 1980 م یکصد و پنج بار. ترجمه رادول (1861 م): تا 1980 م: سی و دو مرتبه. ترجمه پالمر (1880 م): تا سال 1980 م: پانزده مرتبه. ترجمه پیکتال (1930 م): تا سال 1980 م: بیست و چهار بار. ترجمه ن . ج. داود (1956 م): بعدها انتشارات پنگوئن چاپ کرد. ترجمه آرتور آربری (1955 م): بارها در ایران و اروپا چاپ شد.

بعد از ورود قرآن به اروپا و جهان غرب، سیلی از نظرات و عقاید پیرامون اسلام به راه افتاد تا جایی که امروزه عده‌ای با نام اسلام‌شناس یا خاورشناس (Orientalist) شناخته شد‌ه‌اند که نظرات خود در مورد قرآن و اسلام را از روی بینش و تعصب بیان می‌کنند.

قرآن از دوره رنسانس مورد توجه و تحقیق تعدادی از دانشمندان غربی قرار گرفت. از رنسانس (Renaissance) در فارسی به «عصر نوزایی تجدید حیات، احیا و ...» یاد می‌شود (دهخدا، علی اکبر، لغت‌نامه دهخدا) و در اصطلاح به دوره‌ای می‌گویند که در اواخر سده‌های میانی و آغاز سده چهاردهم به وجود آمد و تا سده شانزدهم ادامه یافت. رنسانس تنها یک دوره زمانی نبود، بلکه یک شیوه زندگی و تفکر بود که از راه‌های مختلفی چون بازرگانی، جنگ و اندیشه‌ها از ایتالیا آغاز شد و به سراسر اروپا گسترش یافت و منشاء آن دین فروشی، دنیا خواهی ارباب کلیسا در قرون وسطی و سیاستمدار شدن فلاسفه بود.

تفکرات اندیشمندان غربی پیش از رنسانس نظیر اگوستین (Agostin)، آکویناس (Akueinas) نسبت به اندیشه‌های دانشمندان دوران رنسانس بسیار متفاوت بود؛ به طوری که تأکید متفکران دوره رنسانس بیشتر بر نفی کلیسا، مذهب و حتی امور اخلاق بود تا جایی که وقتی نوبت به نیچه رسید، با گفتن این جمله که «خدا مرده است» (مجموعه مقالات غرب و غرب‌شناسی، تهران، صدا و سیما، 49) مرگ خدای مسیحیت را اعلام کرد. تفکرها و ژرف‌نگری‌ها پیرامون قرآن از این زمان شروع شد و به سرعت رشد یافت و در پی آن گرایشی از دین شناسی با نام اسلام‌شناسی ـ ابتدا به صورت نظریه‌پردازی و بعد آکادمیک ـ روی کار آمد (حجتی، سید محمد باقر، پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، 109) و به دنبال آن نظرها و عقاید قابل توجهی از آموزه‌های قرآن به دست آمد.

دیدگاه‌ها

در این بخش نظر برخی اندیشمندان بزرگ غربی را، درباره ماهیت قرآن بیان و بررسی می‌کنیم.

الف) دیدگاه‌های علمی برگرفته شده از علوم طبیعی: اندیشمندانی که نظرات خود را پیرامون قرآن با دید علمی بیان کرده‌اند.

1-دکتر جرنیه‌ فرانسوی

«من تمام آیه‌های قرآن را که در زمینه‌ علوم طبیعی، بهداشت و طب بودند، مطالعه کردم و آن‌ها را مطابق دقیق‌ترین قانون‌های علوم طبیعی و پیچیده‌ترین اصول ثابت شده‌ علوم عقلی دیدم و یقین کردم که هزار سال قبل جز خدا، هیچ کسی بر روی زمین، از آن قوانین و اصول آگاه نبود، پس به حقانیت و خدایی بودن چنین کتابی ایمان آوردم (راتلج، ادیان جدید در دیدگاه‌های جهانی، 193)

2-ریتو بنورث

«علوم طبیعی، فلکی و فلسفه از قرآن اقتباس شده است و علما مدیون قرآن هستند» (همان، 200)

3- موریس بوکای

«بررسی کامل عینی و بی‌طرفانه‌ قرآن در پرتو دانش نو ما را به درک توافق بین این دو (قرآن و علم) رهنمون می‌سازد و این حقیقت را نیز روشن می‌سازد که در زمان محمد، نه او و نه هیچ انسان دیگری، نمی‌توانست چنین مطالب شگفت‌انگیزی را که مطابق علم امروز است، به رشته‌ تحریر در آورد» (نظریه دانشمندان جهان درباه قرآن و محمد، 32؛ نزبرو، جان، مطالعات قرآنی، 251)

4-پروفسور هانری کربن (فیلسوف معاصر فرانسوی)

«اگر اندیشه‌های محمد خرافی بود یا اگر او پیامبر خدا نبود، هیچ‌گاه جرات نمی‌کرد حرفی از علم به میان آورد و بشر را به علم دعوت کند» (همان، 30)

5-ج . م. رودول (اسلام شناس انگلیسی)

«قرآن مقام والایی دارد، زیرا نام خداوند و خالق جهان و ستایش او را در میان ملل بت‌پرست نشر داد و آن را به همه کس اعلام کرد. اروپا نباید فراموش کند که مدیون قرآن است؛ همان کتابی که آفتاب علم را در میان تاریکی قرون وسطا (Dark Era) در اروپا جلوه‌گر ساخت» (همان، 30)

 

 

إِنَّ اَللّٰهَ اِشْتَرىٰ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوٰالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ اَلْجَنَّةَ یُقٰاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی اَلتَّوْرٰاةِ وَ اَلْإِنْجِیلِ وَ اَلْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اَللّٰهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ اَلَّذِی بٰایَعْتُمْ بِهِ وَ ذٰلِکَ هُوَ اَلْفَوْزُ اَلْعَظِیمُ ﴿١١١﴾

 

خدا جان ومال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده،آنها در راه خدا جهاد می کنند که دشمنان دین را به قتل رسانند ویا خود کشته شوند این وعده ی قطعی است برخدا وعهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده و از خدا با وفاتر به عهد کیست ای اهل ایمان شما به خود در این معامله بشارت دهید که این معاهده با خدا به حقیقت سعادت وپیروزی بزرگی است.

 

آیه111 سوره ی توبه

اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ هٰاجَرُوا وَ جٰاهَدُوا فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ بِأَمْوٰالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اَللّٰهِ وَ أُولٰئِکَ هُمُ اَلْفٰائِزُونَ﴿٢٠﴾یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوٰانٍ وَ جَنّٰاتٍ لَهُمْ فِیهٰا نَعِیمٌ مُقِیمٌ ﴿٢١﴾ خٰالِدِینَ فِیهٰا أَبَداً إِنَّ اَللّٰهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ ﴿٢٢﴾ توبه

 

آنها که ایمان آوردند، و هجرت کردند، و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است؛ و آنها پیروز و رستگارند! (٢٠)پروردگارشان آنها را به رحمتی از ناحیهء خود، و رضایت(خویش)، و باغهایی از بهشت بشارت می دهد که در آن، نعمتهای جاودانه دارند؛ (٢١) همواره و تا ابد در این باغها(و در میان این نعمتها) خواهند بود؛ زیرا پاداش عظیم نزد خداوند است!(٢٢)

 

وَ مٰا کٰانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاّٰ بِإِذْنِ اَللّٰهِ کِتٰاباً مُؤَجَّلاً وَ مَنْ یُرِدْ ثَوٰابَ اَلدُّنْیٰا نُؤْتِهِ مِنْهٰا وَ مَنْ یُرِدْ ثَوٰابَ اَلْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهٰا وَ سَنَجْزِی اَلشّٰاکِرِینَ ﴿١۴۵﴾ وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قٰاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمٰا وَهَنُوا لِمٰا أَصٰابَهُمْ فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ وَ مٰا ضَعُفُوا وَ مَا اِسْتَکٰانُوا وَ اَللّٰهُ یُحِبُّ اَلصّٰابِرِینَ ﴿١۴۶﴾ وَ مٰا کٰانَ قَوْلَهُمْ إِلاّٰ أَنْ قٰالُوا رَبَّنَا اِغْفِرْ لَنٰا ذُنُوبَنٰا وَ إِسْرٰافَنٰا فِی أَمْرِنٰا وَ ثَبِّتْ أَقْدٰامَنٰا وَ اُنْصُرْنٰا عَلَى اَلْقَوْمِ اَلْکٰافِرِینَ ﴿١۴٧﴾ فَآتٰاهُمُ اَللّٰهُ ثَوٰابَ اَلدُّنْیٰا وَ حُسْنَ ثَوٰابِ اَلْآخِرَةِ وَ اَللّٰهُ یُحِبُّ اَلْمُحْسِنِینَ ﴿١۴٨﴾یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تُطِیعُوا اَلَّذِینَ کَفَرُوا یَرُدُّوکُمْ عَلىٰ أَعْقٰابِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خٰاسِرِینَ ﴿١۴٩﴾بَلِ اَللّٰهُ مَوْلاٰکُمْ وَ هُوَ خَیْرُ اَلنّٰاصِرِینَ﴿١۵٠﴾ سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ اَلَّذِینَ کَفَرُوا اَلرُّعْبَ بِمٰا أَشْرَکُوا بِاللّٰهِ مٰا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطٰاناً وَ مَأْوٰاهُمُ اَلنّٰارُ وَ بِئْسَ مَثْوَى اَلظّٰالِمِینَ ﴿١۵١﴾ال عمران

 

هیچ کس، جز به فرمان خدا، نمی میرد؛ سرنوشتی است تعیین شده؛ (بنا بر این، مرگ پیامبر یا دیگران، یک سنّت الهی است.) هر کس پاداش دنیا را بخواهد(و در زندگی خود، در این راه گام بردارد،) چیزی از آن به او خواهیم داد؛ و هر کس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او می دهیم؛ و بزودی سپاسگزاران را پاداش خواهیم داد.(١۴۵) چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوانی به همراه آنان جنگ کردند! آنها هیچ گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان می رسید، سست و ناتوان نشدند(و تن به تسلیم ندادند)؛ و خداوند استقامت کنندگان را دوست دارد. ۴۶) سخنشان تنها این بود که: «پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و از تندرویهای ما در کارها، چشم پوشی کن! قدمهای ما را استوار بدار! و ما را بر جمعیّت کافران، پیروز گردان! ۴٧) از این رو خداوند پاداش این جهان، و پاداش نیک آن جهان را به آنها داد؛ و خداوند نیکوکاران را دوست می دارد. ۴٨)ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر از کسانی که کافر شده اند اطاعت کنید، شما را به گذشته هایتان بازمی گردانند؛ و سرانجام، زیانکار خواهید شد۴٩)(آنها تکیه گاه شما نیستند،) بلکه ولی و سرپرست شما، خداست؛ و او بهترین یاوران است.(١۵٠) بزودی در دلهای کافران، بخاطر اینکه بدون دلیل، چیزهایی را برای خدا همتا قرار دادند، رعب و ترس می افکنیم؛ و جایگاه آنها، آتش است؛ و چه بد جایگاهی است جایگاه ستمکاران! ۵١)

 

 

 

 

 

 

ملائکه

1- إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ کُفَّارٌ أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ

سوره بقره آیه 161

کسانی که کافر شدند و در حال کفر مردند لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر آنان باد.

                                                                           

2- وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ * أُولَئِکَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ

سوره آل عمران آیات86 و 87

و خداوند قوم بیدادگر را هدایت نمی‌کند ؛ آنان سزایشان این است که لعنت خدا و فرشتگان و مردم همگی بر آنان است

همه مردمان (الناس اجمعین) :

1- إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ کُفَّارٌ أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ

سوره بقره آیه 161

کسانی که کافر شدند و در حال کفر مردند لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر آنان باد.

2- وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ * أُولَئِکَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ

سوره آل عمران آیات86 و 87

و خداوند قوم بیدادگر را هدایت نمی کند ؛ آنان سزایشان این است که لعنت خدا و فرشتگان و مردم همگی بر آنان است .

پنج تن آل عبا :

فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ

سوره آل عمران آیه 61

پس هرکس پس از دانشی که تو را حاصل آمده در این با تو محاجه کند بگو بیایید پسرانمان را و پسرانتان را و زنانمان را و زنانتان را و ما خویشان خود را و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم ؛ سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم .

توضیحی در مورد این آیه :

 درست است که در این آیه از زبان این پنج تن می گوید : لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می دهیم ، اما در واقع خود ایشان نیز لعنت کرده‌اند ؛ همانطور که در بحث لعان ، شوهر می گویند « لعنة الله علی إن کنت من الکاذبین» اما به زن و شوهر متلاعنین (یعنی کسانی که همدیگر را لعنت کرده اند) گفته می شود .

داوود و عیسی بن مریم :

لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ذَلِکَ بِمَا عَصَوْا وَکَانُوا یَعْتَدُونَ

سوره مائده آیه 78

از میان فرزندان اسرائیل آنان که کفر ورزیدند به زبان داوود و عیسی بن مریم مورد لعنت قرار گرفتند . این کیفر به خاطر آن بود که عصیان ورزیده و تجاوز می کردند .

ندا دهنده ای در روز قیامت ( موذّن)

 

امت های کافر در روز قیامت و در جهنم (یکدیگر را لعنت می کنند) :

1- قَالَ ادْخُلُوا فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِی النَّارِ کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا ...

سوره أعراف آیه 38

می فرماید در میان امت‌هایی از جن و انس که پیش از شما بوده‌اند داخل آتش شوید ، هر بار که امتی در آتش در آید همکشیان خود را لعنت کند .

2- وَقَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا مَوَدَّةَ بَیْنِکُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا ثُمَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکْفُرُ بَعْضُکُمْ بِبَعْضٍ وَیَلْعَنُ بَعْضُکُمْ بَعْضًا وَمَأْوَاکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُمْ مِنْ نَاصِرِینَ

سوره عنکبوت آیه25

و (ابراهیم) گفت : جز خدا فقط بت‌هایی را اختیار کرده‌اید که آن‌هم برای دوستی میان شما در زندگی دنیاست ؛ آنگاه روز قیامت بعضی از شما بعضی دیگر را انکار و برخی از شما برخی دیگر را لعنت می‌کنند و جایتان در آتش است و برای شما یاورانی نخواهد بود .

3- وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَکُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلَا * رَبَّنَا آَتِهِمْ ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا کَبِیرًا

سوره أحزاب آیات 67 و 68

و می‌گویند : پرودگارا ! ما رؤسا و بزرگتران خویش را اطاعت کردیم و ما را از راه به در کردند ؛ پروردگارا ! آنان را دو چندان عذاب ده و لعنتشان کن لعنتی بزرگ!

 

برطبق آیات زیر آنچه راخداونددر قرآن چهارده قرن قبل بیان کرده دانشمندان قرنها بعد کشف کرده و به نام خود ثبت کرده اند!

حرکت زمین

 

اَلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اَلْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَکَ لَکُمْ فِیهٰا سُبُلاً وَ أَنْزَلَ مِنَ اَلسَّمٰاءِ مٰاءً فَأَخْرَجْنٰا بِهِ أَزْوٰاجاً مِنْ نَبٰاتٍ شَتّٰى ﴿۵٣﴾

 

همان خداوندی که زمین را برای شما محل آسایش قرار داد؛ و راه هایی در آن ایجاد کرد؛ و از آسمان، آبی فرستاد!» که با آن، انواع گوناگون گیاهان را(از خاک تیره) برآوردیم. (۵٣)طه

 

حرکت کوهها

 

وَ تَرَى اَلْجِبٰالَ تَحْسَبُهٰا جٰامِدَةً وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ اَلسَّحٰابِ صُنْعَ اَللّٰهِ اَلَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِمٰا تَفْعَلُونَ ﴿٨٨﴾

 

کوه ها را می بینی، و آنها را ساکن و جامد می پنداری، در حالی که مانند ابر در حرکتند؛ این صنع و آفرینش خداوندی است که همه چیز را متقن آفریده؛ او از کارهایی که شما انجام می دهید مسلّماً آگاه است (٨٨)نمل

 

تلقیح نباتات

 

 وَ أَرْسَلْنَا اَلرِّیٰاحَ لَوٰاقِحَ فَأَنْزَلْنٰا مِنَ اَلسَّمٰاءِ مٰاءً فَأَسْقَیْنٰاکُمُوهُ وَ مٰا أَنْتُمْ لَهُ بِخٰازِنِینَ﴿٢٢﴾

 

ما بادها را برای بارور ساختن(ابرها و گیاهان) فرستادیم؛ و از آسمان آبی نازل کردیم، و شما را با آن سیراب ساختیم؛ در حالی که شما توانایی حفظ و نگهداری آن را نداشتید  (٢٢)حجر

حرکت منظومه شمسی

 

 وَ اَلشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَهٰا ذٰلِکَ تَقْدِیرُ اَلْعَزِیزِ اَلْعَلِیمِ ﴿٣٨﴾ وَ اَلْقَمَرَ قَدَّرْنٰاهُ مَنٰازِلَ حَتّٰى عٰادَ کَالْعُرْجُونِ اَلْقَدِیمِ ﴿٣٩﴾ لاَ اَلشَّمْسُ یَنْبَغِی لَهٰا أَنْ تُدْرِکَ اَلْقَمَرَ وَ لاَ اَللَّیْلُ سٰابِقُ اَلنَّهٰارِ وَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ﴿۴٠﴾

 

و خورشید(نیز برای آنها آیتی است) که پیوسته بسوی قرارگاهش در حرکت است؛ این تقدیر خداوند قادر و داناست. (٣٨) و برای ماه منزلگاه هایی قرار دادیم، (و هنگامی که این منازل را طی کرد) سرانجام بصورت«شاخهء کهنهء قوسی شکل و زرد رنگ خرما» در می آید.(٣٩) نه خورشید را سزاست که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشی می گیرد؛ و هر کدام در مسیر خود شناورند. (۴٠)یس

 

آفرینش نروماده در حیوانات و گیاهان

 

سُبْحٰانَ اَلَّذِی خَلَقَ اَلْأَزْوٰاجَ کُلَّهٰا مِمّٰا تُنْبِتُ اَلْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمّٰا لاٰ یَعْلَمُونَ ﴿٣۶

 

منزه است کسی که تمام زوجها را آفرید، از آنچه زمین می رویاند، و از خودشان، و از آنچه نمی دانند ۶)یس

 

وَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنٰا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ﴿۴٩﴾

 

و از هر چیز دو جفت آفریدیم، شاید متذکّر شوید! ذاریات49

 

قانون جاذبه زمین

 

 

اَللّٰهُ اَلَّذِی رَفَعَ اَلسَّمٰاوٰاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهٰا ثُمَّ اِسْتَوىٰ عَلَى اَلْعَرْشِ وَ سَخَّرَ اَلشَّمْسَ وَ اَلْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى یُدَبِّرُ اَلْأَمْرَ یُفَصِّلُ اَلْآیٰاتِ لَعَلَّکُمْ بِلِقٰاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ ﴿٢﴾

 

خدا همان کسی است که آسمانها را، بدون ستونهایی که برای شما دیدنی باشد، برافراشت، سپس بر عرش استیلا یافت(و زمام تدبیر جهان را در کف قدرت گرفت)؛ و خورشید و ماه را مسخّر ساخت، که هر کدام تا زمان معینی حرکت دارند! کارها را او تدبیر می کند؛ آیات را(برای شما) تشریح می نماید؛ شاید به لقای پروردگارتان یقین پیدا کنید! (٢)رعد

 

 

حضرت محمد(صلی الله علیه وآله)

اَلظُّلْمُ ثَلاثَةٌ: فَظُلْمٌ لایَغْفِرُهُ اللّه‏ُ وَ ظُلْمٌ یَغْفِرُهُ وَ ظُلْمٌ لا یَتْرُکُهُ، فَأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى لا یَغْفِرُ اللّه‏ُ فَالشِّرْکُ قالَ اللّه‏ُ: «إنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ» و َأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى یَغْفِرُهُ اللّه‏ُ فَظُلْمُ الْعِبادِ أَنْفُسَهُمْ فیما بَیْنَهُمْ و َبَیْنَ رَبِّهِمْ و َأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى لا یَتْرُکُهُ اللّه‏ُ فَظُلْمُ الْعِبادِ بَعْضُهُمْ بَعْضا؛

 

 


 ظلم سه قسم است: ظلمى که خدا نمى ‏آمرزد، ظلمى که مى ‏آمرزد و ظلمى که از آن نمى‏ گذرد، اما ظلمى که خدا نمى‏ آمرزد شرک است. خداوند مى ‏فرماید: «حقا که شرک ظلمى بزرگ است» و اما ظلمى که خدا مى ‏آمرزد، ظلم بندگان به‏ خودشان میان خود و پروردگارشان است اما ظلمى که خدا از آن نمى ‏گذرد ظلم بندگان به یکدیگر است.

 

 

 

نهج الفصاحه ص 561 ، ح 1924

 

 

 

 

 

صریح ترین آیه شریفه آیه 29 از سوره مبارکه نساء است که می فرماید: «یا اَیُّها الَّذِینَ آمَنوا لا تأکلوُا اَموالَکُمْ بَینَکُمْ بِالباطِلِ اِلّا اَنْ تَکونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنکُمْ» ای اهل ایمان! اموال یکدیگر را از راه باطل نخورید، مگر آنکه تجارتی از روی رضایت انجام دهید.رسول خدا (صلی الله علیه وآله) می فرمود: « مَنِ اکتَسَبَ مالاًمِنْ غَیرِ حِلِّهِ کانَ رادَّهُ اِلَی النّارِ» (اختصاص شیخ مفید ص249.) هرکه ثروتی از غیر حلال به دست آورد، آن ثروت، او را به آتش جهنّم رهنمود می نماید.

 

امّابعضی از مواردی که حق النّاس محسوب می شود و ذمّه انسان را مشغول می کند و مجاز دارد:

 

1- تجاوز به بیت المال و اموال عمومی.

 

2- سرقت و دزدی.

 

3- اجحاف و احتکار و گرانفروشی.

 

4- ضایع کردن حق ارث وارثان.

 

 

5- غصب مال دیگری.

 

 6- کلاهبرداری و تدلیس.

 

 7- کم گذاردن در کار و ناقص انجام دادن کار و گاهی   ضایع کردن مال. مثلاً بیماری که با دارو خوب می شده، طبیبی برای گرفتن پول بیشتر، عمل جراحی را تجویز کند!

 

 8- تهمت، غیبت و عیب جویی از مؤمن و ریختن آبرو و حیثیت او.

 

شیخ صدوق در کتاب «من لا یحضره الفقیه» و «عیون اخبار الرضا» از «موسى بن عبدالله نخعى» روایت کرده است که گفت:‏ خدمت حضرت هادى علیه‌السلام عرض کردم: «یابن رسول الله، مرا زیارتى با بلاغت تعلیم فرما که کامل باشد، تا اینکه هرگاه خواستم یکى از شما را زیارت کنم، آن را بخوانم». فرمود: «چون به درگاه حرم رسیدى، بایست و شهادتین را بگو یعنى؛ اَشهَدُاَن لا اِلهَ اِلَّا الله وَحدَهُ لا شَریکَ لهُ  وَاَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّدًا عَبدُهُ وَرَسُولُهُ، گواهى مى‏دهم که معبودى جز خدا نیست، یگانه و شریکى ندارد و گواهى که محمد بنده و فرستاده

اوست.

در این هنگام‏ باید با حالت غسل باشى، چون داخل حرم شوى و قبر را ببینى بایست و 30 مرتبه «اللّه اکبر» بگو، سپس اندکى با آرامش و وقار راه برو و در این راه رفتن، گام‌ها را نزدیک یک ‏دیگر گذار، آن‌گاه بایست و 30 مرتبه «الله اکبر» بگو، پس نزدیک قبر مطهر برو و چهل مرتبه «الله اکبر» بگو تا 100 تکبیر کامل شود، پس بگو:

السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَمَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ وَمَهْبِطَ الْوَحْیِ وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ وَخُزَّانَ الْعِلْمِ وَمُنْتَهَى الْحِلْمِ وَأُصُولَ الْکَرَمِ وَقَادَةَ الْأُمَمِ وَأَوْلِیَاءَ النِّعَمِ وَعَنَاصِرَ الْأَبْرَارِ وَدَعَائِمَ الْأَخْیَارِ وَسَاسَةَ الْعِبَادِ وَأَرْکَانَ الْبِلادِ وَأَبْوَابَ الْإِیمَانِ وَأُمَنَاءَ الرَّحْمَنِ وَسُلالَةَ النَّبِیِّینَ وَصَفْوَةَ الْمُرْسَلِینَ وَعِتْرَةَ خِیَرَةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ السَّلامُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَمَصَابِیحِ الدُّجَى وَأَعْلامِ التُّقَى وَذَوِی النُّهَى

 

سلام بر شما اى اهل بیت نبوّت و جایگاه رسالت و عرصه رفت‏ و آمد فرشتگان و مرکز فرود آمدن وحى‏ و معدن رحمت و خزانه‏داران بهشت و نهایت بردبارى و ریشه‏هاى کرم و رهبران امت‌ها و سرپرستان‏ نعمت‌ها و بنیادهاى نیکان و استوانه‏هاى خوبان و رهبران سیاسى بندگان و پایه‏هاى کشورها و درهاى‏ ایمان و امینان خداى رحمان و چکیده پیامبران و برگزیده رسولان و عترت بهترین گزیده پروردگار جهانیان‏ و رحمت و برکات خدا بر آنان باد، سلام بر پیشوایان هدایت و چراغ‌هاى تاریکى و پرچم‌هاى پرهیزگارى و صاحبان‏ خرد

 

وَأُولِی الْحِجَى وَکَهْفِ الْوَرَى وَوَرَثَةِ الْأَنْبِیَاءِ وَالْمَثَلِ الْأَعْلَى وَالدَّعْوَةِ الْحُسْنَى وَحُجَجِ اللَّهِ عَلَى أَهْلِ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَالْأُولَى وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ السَّلامُ عَلَى مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَمَسَاکِنِ بَرَکَةِ اللَّهِ وَمَعَادِنِ حِکْمَةِ اللَّهِ وَحَفَظَةِ سِرِّ اللَّهِ وَحَمَلَةِ کِتَابِ اللَّهِ وَأَوْصِیَاءِ نَبِیِّ اللَّهِ وَذُرِّیَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ

 

و دارندگان خرد زیرکى و پناه‌گاه مردمان و وارثان پیامبران و نمونه برتر و دعوت نیکوتر و حجت‌هاى خدا بر اهل دنیا و آخرت و این جهان و رحمت و برکات خدا بر آنان باد، سلام بر جایگاه‌هاى‏ شناخت خدا و مسکن‌هاى برکت خدا و معدن‌هاى حکمت خدا و نگهبانان راز خدا و حاملان کتاب‏ خدا و جانشینان پیامبر خدا و فرزندان رسول خدا(درود خدا بر او و خاندانش) و رحمت و برکات خدا بر آنان باد

ادامه دارد(مفاتیح الجنان)

سخنرانی آیت الله میرباقری با موضوع زیارت جامعه کبیره، سرمایه شیعیان

 

 این زیارت یکی از سرمایه های بزرگ شیعه است. در زمان امام هادی (علیه السلام )جامعه شیعه رشد یافته و به ظرفیتی رسیده بود که این گونه معارف را درک کند و امامت دو امام خردسال را با وجود علمای بزرگی که در جهان تشیع بود، بپذیرد و هیچ انشعابی در دوره امام جواد و امام هادی (علیه السلام )رخ ندهد.

 

تأییدیه زیارت جامعه از طرف امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

 

 

 

نکته

علی (ع)و فرزندانشان در هیچ فتحی از فتوحات عصر خلفا شخصاً حضور نداشتند. تنها همکاری حضرت در این باره، ارائه مشاوره و راهنمایی در مواردی بود که خلیفه اول و دوم از آن حضرت درخواست می کردند. بی تردید علت این همکاری و مشاوره نیز همانند سکوت و خانه نشینی حضرت، چیزی جز دوام و بقاء اسلام نبوده است. محتوای مشاوره های حضرت و تنگناهایی که خلفا را ناچار به مشاوره با ایشان می کرد، دلیل روشنی بر این مدعا است. به عنوان مثال مشاوره امیرالمؤمنین (علیه السلام) در رویارویی سپاه اسلام با ایرانیان در نهاوند که منجر به فتح ایران شد، حکومت نوپای اسلام را از فروپاشی نجات داد.درموردحضور حسنین علیهم السلام :اولا هیچ سند محکمی دال بر رضایت حضرت امیر (علیه السلام) و عزیمت امام حسن (علیه السلام) و امام حسین علیه السلام وجود ندارد و ثانیاً معصوم هیچ گاه تحت پرچم غیر معصوم نمی‌رود و نمی جنگد و ثالثاً هیچ پیامبر یا امامی برای کشورگشایی نجنگیده است. چنان چه بنابر نقل ابن اثیر، ابن خلدون، سید هاشم معروف الحسنی و همچنین باقر شریف قرشی: «حسن و حسین(علیهم السلام) بعد از پیامبر در هیچ فتحی شرکت نداشتند. امیرالمومنین(علیه‌السلام) بسیار مراقب جان امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) بود و ظاهرا هدف اصلی حضرت این بود که آن‌ها پس از او عهده‌دار امامت شوند.

 

 

امام صادق علیه‏ السلام :
لَو عَلِمَ النّاسُ ما فی طَلَبِ العِلمِ‏لَطَلَبوهُ ولَو بِسَفکِ المُهَجِ وخَوضِ اللُّجَجِ ؛
اگر مردم مى ‏دانستند که علم چه فوایدى دارد ، هر آینه در جستجوى آن بر مى ‏آمدند ، گرچه در راه آن خون بریزند و در ژرفاى دریاها فرو روند .
عوالی اللآلی : ۴ / ۶۱ / ۹ منتخب میزان الحکمة : ۳۹۸

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

* خواندن قرآن بخصوص آیت الکرسی

* فرستادن صلوات برمحمد وآل محمد (ص)

* مسواک کردن

* عسل خوردن

* خوردن کشمش پیش از صبحانه

ویتامینهای گروه  B   : ویتامینB1   موجود در سبوس گندم ، حبوبات ، آجیل ، غلات و گوشت موجب جلوگیری از سردرگمی و گیجیو ، ویتامینB2   که در شیر ، بادام ، سبزیجات ، نان و غلات است موجب افزایش حافظه و ویتامین B6   . در غلات ، نان و موز می تواند به افزایش حافظه بلند مدت کمک کند و ویتامین B12   و اسید فولیک برای حفظ غلاف میلین ( ماده سفید چربی که غلاف برخی اعصاب رامی پوشاند) که در انتقال پیام عصبی نقش مثبت دارد،موثر است . تحقیقات نشان داده که کاهش اسید فولیک مغز،نقش مستقیمی در از دست دادن حافظه دارد


* تنظیم برنامه برای کارهای روزانه



شیطان ازجنس جن است و ازآتش خلق شده و قبل ازاینکه ازبهشت رانده شود خدا را بسیارعبادت می کرد به همین دلیل عزازیل نام گرفت. حضرت علی(ع)فرمودند:شیطان هفتاد هزار سال خدا را عبادت کردو فقط یک نماز دو رکعتی او چهارهزارسال طول کشید. وقتی خدا انسان را از خاک آفرید و در آن از روح خود دمید، به تمام ملائکه دستورداد کهبرآدم سجده کنند و همه سجده کردند مگر ابلیس. شیطان به خدا گفت:من هفتادهزارسال تورا عبادت کرده ام و خودت فرموده ای که هرکس مرا عبادت کند عبادتش را بی نتیجه نمی گذارم و عوضش را به او می دهم. خداوند فرمود: هرچه می خواهی در دنیا به تو عطامی کنم.

بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ

 

لَوْ أَنْزَلْنا هذَا اَلْقُرْآنَ عَلىٰ جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاٰشعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اَللّهِ وَ تِلْکَ اَلْأَمْثاٰلُ نَضْرِبُهاٰ لِلنّاٰسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ﴿٢١

اگر این قرآن را بر کوهی نازل می کردیم، می دیدی که در برابر آن خاشع می شود و از خوف خدا می شکافد! اینها مثالهایی است که برای مردم می زنیم، شاید در آن بیندیشید! (٢١)

سوره مبارکه حشر آیه 21

 

In the Name of Allāh The Merciful Beneficent

Had We sent down this Qur'ān on a Mountain you would have surely seen it Cleft asunder and crashed due to The Highness of the Divine Statement And from fear of Allāh; We explain The Words of Revelation by such Similitudes for the people, in order that They may understand and reflect about Them (21)

 

حضرت معصومه (علیها السلام) در اول سال 173 هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود.

پدرش امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) و مادرش حضرت نجمه بود که به علت پاکی و طهارت نفس به او طاهره می گفتند.حضرت معصومه در 28 سالگی و در روز دوازدهم ربیع الثانی سال 201 هجری قمری در قم به شهادت رسید که امروز بارگاه ملکوتی و مرقد مطهرش همچون خورشیدی در قلب شهرستان قم می درخشد و همواره فیض بخش و نورافشان دلها و جانهای تشنه معارف حقانی استآن حضرت در واقع بتول دوم و جلوه ای از وجود حضرت زهرا سلام الله علیها بود.در طهارت نفس امتیازی خاص و بسیار والاداشت که امام هشتم برادر تنی آن حضرت او را (که نامش فاطمه بود) معصومه خواند.فرمود: «من زار المعصومة بقم کمن زارنی» : (کسی که حضرت معصومه (علیها السلام) را در قم زیارت کند مانند آن است که مرا زیارت کرده است).

دعای وداع با ماه مبارک رمضان

ای خداوندی که در برابر نعمتهایی که بندگانت را ارزانی می داری به پاداشت رغبتی نیست.

ای خداوندی که از بخشیدن پشیمان نمی شوی.ای خداوندی که پاداش عمل بنده را نه برابر عمل، بلکه بیش از آن می دهی.نعمتت بی هیچ سابقه است و عفو تو بر مقتضای فضل و احسان توست و عقوبتت بر آیین عدالت است و هر چه تقدیر کنی خیر ما در آن است.اگر عطا کنی، عطای خویش به منت نیامیزی و اگر منع کنی، منع کردنت نه از روی ستم باشد.پاداش نیک دهی کسی را که سپاست گوید، با آنکه تو خود او را سپاس گفتن الهام کرده ای.جزای خیر دهی کسی را که تو را بستاید، با آنکه تو خود او را ستایشگری آموخته ای.عیب کسی را می پوشی که اگر می خواستی، رسوایش می ساختی. به کسی عطا می کنی که اگر می خواستی، عطا از او باز می گرفتی.و آن دو یکی در خور آن بود که رسوایش کنی و یکی سزای آن بود که عطای خویش از او بازگیری. ولی تو ای خداوند، کار خود بر تفضل بنا نهاده ای و قدرت خود را بر گذشت از گناهان جاری داشته ای.با آنان که تو را عصیان کنند، با بردباری رویاروی شوی و آنان را که آهنگ ستم بر خود کنند، مهلت دهی. آری ای پروردگار من، مهلتشان دهی و با آنان مدارا کنی، باشد که به سوی تو باز گردند، و چاره کارشان به توبه سپاری،تا آن که باید هلاک شود به خلاف رضای تو در مهلکه نیفتد و آن که از نعمت تو مست غرور شده و طریق شقاوت در پیش گرفته بدبخت نگردد، مگر آنگه که دیگرش عذر نماند و حجت بر او تمام شود.همه این ها از روی کرم و عفو توست ای خدای بخشنده و سودی است که از عطوفت تو حاصل گردد، ای خدای بردبار.ای خداوند، تویی که در عفو به روی بندگانت گشوده ای و آن را توبه نامیده ای.و برای رسیدن به این در، آیاتی را که بر پیامبرت وحی کرده ای راهنما ساخته ای، تا کسی آن در گم نکند، که تو ای خداوندی که بزرگ و متعالی است نام تو، خود گفته ای:«به درگاه خدا توبه کنید، توبه ای از روی اخلاص باشد که پرودگارتان، گناهانتان را محو کند و شما را به بهشتهایی داخل کند که در آن نهرها جاری است.

در آن روز، خدا پیامبر و کسانی را که به او ایمان آورده اند فرو نگذارد، و نورشان پیشاپیش و در سمت راستشان در حرکت باشد. می گویند:ای پروردگار ما، نور ما را برای ما به کمال رسان و ما را بیامرز، که تو بر هر کاری توانایی. »پس کسی که از دخول به چنین سرایی - سرای توبه - پس از گشودن در و بر گماشتن راهنما غفلت ورزد، چه عذر تواند آورد؟ای خدای من، تو کسی هستی که در معامله با بندگان خود، همواره به سود آنان در بها می افزایی و می خواهی که در معامله با تو سود برند و به افزون دهی و نزول بر آستان تو کامیاب شوند، که تو خود گفته ای - بزرگ و متعالی است نام تو و بلند است مرتبت تو -«هر کس کار نیکی انجام دهد، ده برابر به او پاداش داده شود و هر که کار بدی انجام دهد، تنها همانند آن کیفر بیند. »و نیز تو خود گفته ای: «مثل آنان که مال خود را در راه خدا انفاق می کنند مثل دانه ای است که هفت خوشه بر آورد، و در هر خوشه ای صد دانه باشد، خدا پاداش هر که را که بخواهد، چند برابر می کند. »و نیز تو خود گفته ای: «کیست که به خدا قرض الحسنه دهد، تا خدا بر آن چند برابر بیفزاید؟ »و نظایر این آیات که در قرآن در باب مضاعف شدن حسنات نازل کرده ای.بار خدایا، تویی که به وسیله وحیی که از عالم غیب فرستادی و به ترغیب خویش، آدمیان را به چیزهایی راه نمودی که اگر پنهان می داشتی، از دیدگانشان پنهان می بود.گوششان از شنیدن آواز آن ناتوان و اندیشه هایشان از تصور آن عاجز می آمد، که تو خود گفته ای: «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم. مرا سپاس گویید و ناسپاسی من مکنید. »و نیز گفته ای: «اگر مرا سپاس گویید، بر نعمت شما می افزایم و اگر کفران کنید بدانید که عذاب من سخت است. »و گفته ای: «بخوانید مرا، تا شما را پاسخ گویم. آنهایی که از پرستش من سرکشی می کنند زودا که در عین خواری به جهنم در آیند. »بار خدایا، دعای بندگان را به درگاه خود، عبادت خوانده ای و ترک آن را خودپسندی و سرکشی، و کسانی را که از آن سر بر تابند وعده جهنم و خواری آن داده ای.از این روست که تو را به نعمت و بخششت یاد کردند و به فضل و احسانت سپاس گفتند و هم به فرمان تو، تو را به دعا خواندند، و در راه تو صدقه دادند تا به ثوابشان بیفزایی، و در آن بود رهاییشان از خشم تو و کامیابیشان به خشنودی تو.بار خدایا، اگر یکی از آفریدگان تو، آفریده دیگر را چنان راهنمایی کرده بود که تو بندگانت را راهنمایی کرده ای، او را به صفت انعام و احسان متصف می ساختند و به هر زبان می ستودندش.

پس حمد و سپاس تو را، تا هر زمان که سپاست توان گفت و تا آنگاه که بر حمد تو لفظی باقی است و معنایی که در این طریق بهره ای از آن توان یافت.ای خداوندی که احسان و فضل خویش به بندگانت عطا کرده ای و آنان را در بخشش و عطا غرقه ساخته ای. آثار نعمت تو بر ما چه آشکار است و احسان تو در حق ما چه بسیار. و چه بسیار ما را به بر و نیکی خویش مخصوص گردانیده ای.ما را به دین برگزیده خود، آیین پسندیده خود، شریعت سهل و آسان خود هدایت کردی و دیدگانمان را بینا ساختی که به تو تقرب جوییم و به مقام کرامت تو واصل آییم.

بار خدایا، یکی از این برگزیده ترین وظایف و خاص ترین واجبات، ماه رمضان را قراردادی. ماهی که آن را از میان دیگر ماهها ویژگی دیگری بخشیده ایبر همه اوقات سال برتری اش نهاده ای، زیرا که در آن قرآن و نور نازل کرده ای و بر تکالیف مؤمنان چند برابر افزوده ای و روزه را در آن واجب داشته ای و مردمان را به بر پای خاستن برای عبادت خود ترغیب کرده ای و شب قدر را که از هزار ماه بهتر است تجلیل فرموده ای.و چون رمضان را به ما عطا کردی، ما را بر دیگر امتها فضیلت نهادی و از میان پیروان دیگر کیشها برگزیدی. پس ما به فرمان تو روزش را روزه داشتیم و شبش را به نماز برخاستیم،و با روزه داشتن و نماز خواندن در این ماه به رحمتی که ما را ارزانی داشته بودی روی نهادیم و آن را وسیله نیل به ثواب تو قرار دادیم.تویی که هر چه از تو خواهند توانی داشت و آنچه از فضل و احسان تو طلبند توانی داد و به خواستاران مقام قرب خود نزدیک هستی.ای خداوند، ماه رمضان در میان ما بس ستوده زیست و ما را مصاحب و یاری نیکو بودو گرانبهاترین سودهای مردم جهان را به ما ارزانی داشت. اما چون زمانش به سر رسید و مدتش و شمار روزهایش پایان گرفت، آهنگ رحیل کرد.ای خداوند، اینک با او وداع می کنیم، همانند وداع با عزیزی که فراقش بر ما گران است و رفتنش ما را غمگین و گرفتار وحشت تنهایی کند، عزیزی که او را بر ما پیمانی است که باید نگه داریم و حرمتی که باید رعایت کنیم و حقی که باید ادا نماییم. پس، اکنون می گوییم: بدرود ای بزرگ ترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا.

بعد

بدرود ای گرامی ترین اوقاتی که ما را مصاحب و یار بودی، ای بهترین ماه در همه روزها و ساعتها.

بدرود ای ماه دست یافتن به آرزوها، ای ماه سرشار از اعمال شایسته بندگان خداوند.بدرود ای یار و قرینی که چون باشی، قدرت بس جلیل است و چون رخت بر بندی، فراقت رنج افزا شود. ای مایه امید ما که دوریت برای ما بس دردناک است.بدرود ای همدم ما که چون بیایی، شادمانی و آرامش بر دل ما آری و چون بروی، رفتنت وحشت خیز است و تألم افزای.بدرود ای همسایه ای که تا با ما بودی، دلهای ما را رقت بود و گناهان ما را نقصان.بدرود ای یاریگر ما که در برابر شیطان یاریمان دادی و ای مصاحبی که راههای نیکی و فضیلت را پیش پای ما هموار ساختی.

بدرود که آزاد شدگان از عذاب خداوند، در تو چه بسیارند، و چه نیکبخت است آن که حرمت تو نگه داشت.بدرود که چه بسا گناهان که از نامه عمل ما زدودی و چه بسا عیبها که پوشیده داشتی.

بدورد که درنگ تو برای گنهکاران چه به درازا کشید و هیبت تو در دل مؤمنان چه بسیار بود.

بدرود ای ماهی که هیچ ماه دیگر را توان همسری با تو نیست.بدرود ای ماهی که تا تو بودی، امن و سلامت بود.بدرود ای آن که نه در مصاحبت تو کراهت بود و نه در معاشرتت ناپسندی.بدرود که سرشار از برکات بر ما در آمدی و ما را از آلودگی های گناه شست و شو دادی.بدرود که به هنگام وداع از تو نه غباری به دل داریم و نه از روزه ات ملالتی در خاطر.بدرود که هنوز فرا نرسیده از آمدنت شادمان بودیم و هنوز رخت بر نبسته از رفتنت اندوهناک.بدرود که چه بدیها که با آمدنت از ما دور شد و چه خیرات که ما را نصیب آمد.بدرود تو را و آن شب قدر تو را که از هزار ماه بهتر است.بدرود که دیروز که در میان ما بودی آزمند ماندنت بودیم و فردا که از میان ما خواهی رفت آتش اشتیاق در دل ما شعله خواهد کشید.بدرود تو را و آن فضل و کرم تو را که اینک از آن محروم مانده ایم. و بر آن برکات که پیش از این ما را داده بودی و اینک از کفش داده ایم.بار خدایا، ما آشنای این ماهیم، ماهی که ما را بدان شرف و منزلت دادی و به برکت نعمت و احسان خویش روزه داشتنش را توفیق دادی، در حالی که مردمان شقی قدرش را نشناختند و شور بختی خویش را از فضیلتش محروم ماندند.ای خداوند، تو بودی که ما را برگزیدی و به شناخت این ماه توفیق عنایت کردی و به سنت آن راه نمودی. تو بودی که ما را توفیق روزه داشتن و نمازگزاردن ارزانی داشتی، هر چند ما قصور ورزیدیم و اندکی از بسیار به جای آوردیم.بار خدایا، حمد تو راست در حالی که به بدکرداری خویش اقرار می کنیم و به تبهکاری خویش معترفیم. برای رضای توست اگر در اعماق دلمان پشیمان شده ایم و از سر صدق از تو پوزش می طلبیم.پس در برابر قصوری که در این ماه در طاعت تو ورزیده ایم، ما را پاداشی ده که به یاری آن بر فضیلت مرغوب دست یابیم و آن اندوخته های گوناگون را که به آن مشتاق شده ایم بستانیم.عذر تقصیر ما را در ادای حق خود بپذیر و عمر ما را تا رمضان دیگر دراز کن.

و چون به رمضان دیگر رسیدیم، یاریمان ده تا آن سان که سزای خداوندی توست عبادتت کنیم و ما را به منزلتی رسان که سزاوار طاعت توستو به چنان اعمال شایسته ای برگمار که ادای حق تو را در این رمضان و رمضان دیگر، بایسته باشد.بار خدایا، در این ماه اگر قصد گناه کرده ایم، یا مرتکب آن شده ایم،یا به عمد خطایی از ما سر زده، یا از سر فراموشی ستمی بر خود روا داشته ایم، یا پرده حرمت دیگری را دریده ایم،بار خدایا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و گناه ما در پرده اغماض فرو پوش و ما را عفو کن و در برابر دیدگان شماتت کنندگان قرار مده و زبان طاعنان در حق ما دراز مگردان و ما را به رأفت پایان نیافتنی و فضل و کرم نقصان ناپذیر خود به کاری برگمار که خطاهایی را که در این ماه مرتکب شده ایم و تو آن را نپسندیده ای، از میان ببرد یا فرو پوشد.بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندان او. ما از سپری شدن رمضان اندوهگینیم، تو ما را بر اندوه این فراق پاداش خیر ده و این روز عید و روز روزه گشادن را بر ما مبارک گردان.چنان کن که روز عید از شمار بهترین روزهایی باشد که بر ما گذشته و عفو تو را به سوی ما آورده و گناه ما را زدوده است. بار خدایا، گناهان آشکار و نهان ما را بیامرز.ای خداوند، با به پایان رسیدن این ماه ما را از لوث گناه پاک نمای و با رفتنش، از ورطه گناهان برهان و از نیکبخت ترین کسانی قرار ده که در آن به عبادت تو پرداخته اند و نصیبشان از همه بیشتر بوده و بیش از همه از آن بهره یافته اند.بار خدایا، اگر کسی از بندگان تو، حق این ماه آن چنان که شایسته اوست رعایت کرده و حرمتش نگه داشته و وظایف خود و احکام آن را به جای آورده و از گناهان پرهیز کرده و به تو تقرب جسته، آن سان که خشنودی تو نصیبش شده و رحمت تو بر او روی نهاده، ای خداوند، همانند مزدی که او را می دهی، از خزانه بی نیازیت به ما نیز ارزانی دار و چند برابر آن از فضل خود عطا فرمای،که خزاین فضل تو را نقصان نیست،بلکه همواره در افزایش است، و معادن احسان تو دستخوش فنا نشود و بخشش تو چه بخششی گواراست.بار خدایا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و برای ما مزدی بنویس چونان مزد کسی که این ماه را تا روز قیامت روزه داشته و تو را عبادت کرده است.ای خداوند، ما در این روز فطر، روز عید و شادمانی مؤمنان، روز اجتماع مسلمانان به گرد یکدیگر،از هر گناه که مرتکب شده ایم و از هر کار زشت که زین پیش از ما سر زده، و از هر خیال بد که در دل خود پنهان داشته ایم، توبه می کنیم،توبه کسی که در دل خیال بازگشتش به گناه نیست و بار دیگر به گناه باز نگردد،توبه ای بی بازگشت، عاری از هر گونه شک و ریب.بار خدایا، چنین توبه ای را از ما بپذیر و از ما خشنود شو و ما را در آن توبه ثابت قدم گردان.ای خداوند، روزی ما ساز خوف از عقاب جهنم را و شوق به نعیم بهشت را، تا لذت آنچه را که از تو خواسته ایم در یابیم و از اندوه آنچه از آن به تو پناه می آوریم وارهیم.ای خداوند، ما را در شمار توبه کنندگانی در آور که محبت خود را به آنان ارزانی داشته ای و پذیرفته ای که به طاعت تو باز گردند، ای دادگرترین دادگران.ای خداوند، از پدران و مادران و همکیشان ما، آنان که دیده از جهان بسته اند و آنان که هنوز جام مرگ ننوشیده اند، در گذر.بار خدایا، بر محمد پیامبر ما و خاندان او درود بفرست همچنان که بر ملائکه مقربین خود درود فرستاده ای. و بر او و خاندانش درود بفرست، آن سان که بر پیامبران مرسل خود درود فرستاده ای.و درود بفرست بر او و خاندانش، آن سان که بندگان صالح خود را درود فرستاده ای، درودی بر تر از درود آنها، ای پروردگار جهانیان.درودی که برکت آن به ما رسد و سود آن نصیب ما گردد و سبب استجابت دعای ما شود،که تو کریم تر کسی هستی که بدو رغبت توان یافت و کارسازترین کسی هستی که بدو توکل توان کرد و تو خود بخشنده ترین کسان به سائلان درگاه خود هستی. و أنت علی کل شی ء قدیر.

​​​​​​

فاطمه مادر علی (علیه السلام) و دختراسد بن هاشم، یعنی دختر عموی شوهر خود ابوطالب بود، و آنها نخستین همسرانی بودند که به هاشم نسبت می رساندند. این بانوی بزرگزاده که افتخار پرستاری از پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله) را داشت، در روز13 رجب آن سال که درد زائیدن بروی فشار وارد ساخت، آمد و در مقابل کعبه، خانه خدا ایستاد و گفت: پروردگار! تو را به عظمت این خانه و به مقام کسی که آن را بنا کرده است، سوگند می دهم درد زائیدن را بر من آسان گردان!کسانی که ناظر بودند با کمال تعجب دیدند ناگهان ضلع بالای حجر الاسود شکست، و فاطمه همسرابوطالب به درون کعبه رفت و شکاف دیوار بهم آمد.  

سیری در جوانی امام علی (علیه السلام)

اسوه عاشقان

بر کسی پوشیده نیست که جوانی، حساس ترین دوران زندگی انسان است. در این دوره، همه قوای آدمی در اوج است و بسته به اینکه او چگونه از نیروهای خویش بهره گیری کند، بن مایه زندگی اش شکل می پذیرد. از آنجا که این دوران، اساسی ترین نقش را در تمامی مراحل زندگی ایفا می کند، پیروی از الگویی مناسب که وجود جوان بر اساس آن پایه ریزی شود و به بار بنشیند، اهمیت به سزایی دارد. دوران نوجوانی و جوانی امیرمؤمنان امام علی بن ابی طالب (علیه السلام)که در فراز و نشیب بسیاری سپری شد و از جنبه های گوناگون قابل تحلیل و الگوبرداری است، می تواند اسوه و سرمشق عالی برای جوانان برومند و فرهیخته میهن اسلامی و عاشقان و شیفتگان مکتب اهل بیت (علیهم السلام)باشد.

داوطلب دانش

هنگامی که آیه 32 سوره نساء نازل شد که در آن می فرماید: «و خداوند را از فضلش سؤال کنید»، یاران پیامبر درباره معنای فضل با یکدیگر گفت وگو می کردند تا سخن به اینجا رسید که: معنای واقعی آن چیست؟ چه کسی حاضر است آن را از پیامبر (صلی الله علیه و آله) بپرسد؟ در این هنگام، امام علی بن ابی طالب (علیه السلام) داوطلب شد و فرمود: من از ایشان خواهم پرسید. پس معنای فضل را از پیامبر سؤال کرد و آن حضرت در پاسخ فرمود: «خدای متعالی خلق را آفرید و روزیِ ایشان را از حلال، میانشان قسمت فرمود. [اما [حرام را نیز به آنان عرضه داشت و در دسترس آنان قرار داد. پس هر کسی به مال حرام روی آورد، به همان اندازه از روزی حلالش کاسته می شود و حساب آن نیز در قیامت از او کشیده خواهد شد».

 

 

​​​​​​

چون فاطمه(علیهاالسلام)فرزندش حسن را به دنیا آورد،به پدرش علی(علیه السلام)عرض کرد:نامی برای او بگذار،علی (علیه السلام)فرمود:من چنان نیستم که در مورد نامگذاری او به رسول خدا پیشی گرفته و سبقت جویم.در این وقت رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم)بیامد،و آن کودک را در پارچه زردی پیچیده،به نزد آن حضرت بردند.حضرت فرمود:مگر من به شما نگفته بودم که او را در پارچه زردنپیچید؟سپس آن پارچه را به کناری افکند و پارچه سفیدی گرفته و کودک را در آن پیچید،آنگاه رو به علی(علیه السلام)کرده فرمود:آیا او را نامگذاری کرده ای؟عرض کرد:من در نامگذاری وی به شما پیشی نمی گرفتم!رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم)فرمود:من هم در نامگذاری وی بر خدا سبقت نمی جویم!در این وقت خدای تبارک و تعالی به جبرئیل وحی فرمود که برای محمد پسری متولد شده،به نزد وی برو و سلامش برسان و تبریک و تهنیت گوی و به وی بگو:براستی که علی (علیه السلام)نزد تو به منزله هارون است از موسی،پس او را به نام پسر هارون نام بنه!جبرئیل از آسمان فرود آمد و از سوی خدای تعالی به وی تهنیت گفت و سپس اظهار داشت:خدای تبارک و تعالی تو را مأمور کرده که او را به نام پسر هارون نام بگذاری.رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم)پرسید :نام پسر هارون چیست؟عرض کرد:«شبر».فرمود:زبان من عربی است؟عرض کرد:نامش را«حسن»بگذار،و رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم)او را حسن نامید.

وصیت نامه امام (علیه السلام)   

طبری در تاریخ و ابو الفرج اصفهانی در مقاتل الطالبیین وصیت نامه امیر مؤمنان (علیه السلام) را ذکر کرده اند.این وصیت نامه چنین است: «بسم الله الرحمن الرحیم. این وصیت نامه علی بن ابیطالب است.گواهی می دهد که معبودی جز خدای بی شریک نیست و محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و پیامبر اوست که وی را با هدایت و آیین حق فرستاد که بر همه دینها چیرگی دهد اگر چه مشرکان آن را ناخوش دارند.نماز و عبادت و زندگی و مرگ من برای خدای بی شریک، پروردگار جهانیان است.چنین مامور شده ام و من از مسلمانانم.شما دو تن (حسن و حسین (علیهم السلام)) را به تقوای الهی سفارش می کنم.در جست وجوی دنیا نباشید اگر چه دنیا در جست وجوی شما باشد.و بر چیزی از دنیا که از دست شما می رود دریغ مخورید.جز حق مگویید و برای پاداش کار کنید (برای آخرت کار کنید.) دشمن ستمگر و یاور مظلوم و ستمدیده باشید.شما دو تن و همه فرزندان و خانواده ام و هر کس را که این وصیت نامه من به دست او می رسد به تقوای الهی و رعایت نظم در کارها و اصلاح میان خودتان سفارش می کنم.زیرا از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) شنیدم که می فرمود: اصلاح میان مردم برتر از تمام نماز و روزه است و دشمنی مکنید که باعث زوال دین است.و نیرویی نیست مگر به استعانت خدا.به خویشاوندان خود بنگرید.پس با آنها رفت و آمد کنید که خداوند محاسبه را بر شما سبک می کند.

حضرت خدیجه (سلام الله علیها)

حضرت خدیجه(سلام الله علیها)از قبیلة قریش بود. پدرش «خُوَیلد» و مادرش «فاطمه بنت زائده» بود که هر دو از ریشه دارترین و اصیل ترین خاندان های عرب در حجاز به شمار می رفتند.

خویلد بن اسد بن عبد العزی بن - قصی بن کلاب، از تیره ای معروف و از محترمان قریش است. خویلد در دوره جاهلیت مهتر طائفه خود بود. در جنگ فجار دوم، در روزی که بنام شمطه معروف است، و در آن روز قریش آماده جنگ با کنانه شد، ریاست طائفه اسد را داشت.

پسر عموی خدیجه ورقة بن نوفل از کاهنان عرب بوده است و چنانکه نوشته اند از کتابهای ادیان پیشین اطلاع داشت.

فرزندان حضرت خدیجه (سلام الله علیها)

در تعداد فرزندان حضرت خدیجه (سلام الله علیها)میان مورخان اختلاف است. به گفته مشهور: ثمره ازدواج رسول خدا و خدیجه، شش فرزند بود. 1- هاشم 2- عبدالله به این دو «طاهر» و «طیب »می گفتند. 3- رقیه 4- زینب 5- ام کلثوم 6- فاطمه

 

 

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِحَمْدِهِ وَ جَعَلَنَا مِنْ أَهْلِهِ لِنَکُونَ لِإِحْسَانِهِ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِیَجْزِیَنَا عَلَى ذَلِکَ جَزَاءَ الْمُحْسِنِینَ ‏وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی حَبَانَا بِدِینِهِ وَ اخْتَصَّنَا بِمِلَّتِهِ وَ سَبَّلَنَا فِی سُبُلِ إِحْسَانِهِ لِنَسْلُکَهَا بِمَنِّهِ إِلَى رِضْوَانِهِ حَمْداً یَتَقَبَّلُهُ مِنَّا وَ یَرْضَى بِهِ عَنَّا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْکَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ شَهْرَ الصِّیَامِ وَ شَهْرَ الْإِسْلاَمِ‏ وَ شَهْرَ الطَّهُورِ وَ شَهْرَ التَّمْحِیصِ وَ شَهْرَ الْقِیَامِ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ‏ فَأَبَانَ فَضِیلَتَهُ عَلَى سَائِرِ الشُّهُورِ بِمَا جَعَلَ لَهُ مِنَ الْحُرُمَاتِ الْمَوْفُورَةِ وَ الْفَضَائِلِ الْمَشْهُورَةِ فَحَرَّمَ فِیهِ مَا أَحَلَّ فِی غَیْرِهِ إِعْظَاماً وَ حَجَرَ فِیهِ الْمَطَاعِمَ وَ الْمَشَارِبَ إِکْرَاماً وَ جَعَلَ لَهُ وَقْتاً بَیِّناً لاَ یُجِیزُ - جَلَّ وَ عَزَّ - أَنْ یُقَدَّمَ قَبْلَهُ وَ لاَ یَقْبَلُ أَنْ یُؤَخَّرَ عَنْهُ‏ ثُمَّ فَضَّلَ لَیْلَةً وَاحِدَةً مِنْ لَیَالِیهِ عَلَى لَیَالِی أَلْفِ شَهْرٍ وَ سَمَّاهَا لَیْلَةَ الْقَدْرِ تَنَزَّلُ الْمَلاَئِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا ِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلاَمٌ‏ دَائِمُ الْبَرَکَةِ إِلَى طُلُوعِ الْفَجْرِ عَلَى مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْکَمَ مِنْ قَضَائِهِ‏