SMMS

بسم الله الرّحمن الرّحیم

SMMS

بسم الله الرّحمن الرّحیم

SMMS

سلام...امیدوارم روز خوبی داشته باشید...

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

 

 

أَمَّنْ یُجِیبُ اَلْمُضْطَرَّ إِذٰا دَعٰاهُ وَ یَکْشِفُ اَلسُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفٰاءَ اَلْأَرْضِ أَ إِلٰهٌ مَعَ اَللّٰهِ قَلِیلاً مٰا تَذَکَّرُونَ ﴿۶٢﴾ نمل

 

یا کسی که دعای مضطرّ را اجابت می کند و گرفتاری را برطرف می سازد، و شما را خلفای زمین قرار می دهد؛ آیا معبودی با خداست؟! کمتر متذکّر می شوید! (۶٢) 

 

 

حدیث از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

حجّت خدا

 

مدّعیان دروغگو

سَیَأْتى إلى شیعَتى مَنْ یَدَّعِى المُشاهَدَةَ. أَلا فَمَنِ ادَّعَى المُشاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیانى وَ الصَّیْحَةِ فَهُوَ کَذّابٌ مُفْتَر وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیم:

آگاه باشید به زودى کسانى ادّعاى مشاهده (نیابت خاصّه) مرا خواهند کرد. آگاه باشید هر کس قبل از خروج «سفیانى» و شنیدن صداى آسمانى، ادّعاى مشاهده مرا کند دروغگو و افترا زننده است؛ حرکت و نیرویى جز به خداى بزرگ نیست.

تفتیش ناروا

مَنْ بَحَثَ فَقَدْ طَلَبَ، وَ مَنْ طَلَبَ فَقَدْ دَلَّ، وَ مَنْ دَلَّ فَقَدْ أَشاطَ وَ مَنْ أَشاطَ فَقَدْ أَشْرَکَ:

حضرت مهدى(علیه السلام) در خصوص کسانى که در جستجوى او بوده اند تا به حاکم جور تحویلش دهند فرموده است: آن که بکاود، بجوید و آن که بجوید دلالت دهد و آن که دلالت دهد به هدف رسد و هر که [در مورد من] چنین کند، شرک ورزیده است.

نوید نورانی

مادر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم) در جمره وسطی (که در خانه عبداللّه واقع بود) باردار شد، تا آنکه شب جمعه هفدهم ربیع الاول 570 میلادی، 55 روز پس از رخداد عام الفیل فرا رسید. مکه در آرامش شبانه سر بر بستر نهاد. کعبه آن خانه سرافراز توحید در سکوت شبانه و در زمزمه نسیم، چشم به آسمان ها داشت.

ازدواج با خدیجه

در دورانی که پیغمبر(صلی الله علیه و آله)   سنین بین بیست تا بیست و پنج سالگی را می گذرانید، ابوطالب از خدیجه دختر خویلد بانوی نامدار قریش که ازنجابت و اصالت و عقل و فهم و درایت فراوان برخوردار و در نیای چهارم (قصی بن کلاب) با پیغمبر شریک بود، تقاضا نمود سرمایه ای در اختیار بردارزاده اش «محمد» بگذارد، تا او نیز خود به کار تجارت اشتغال ورزد.

حضرت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله وسلم) در راه نشر معارف الهی و رسالت آسمانی خود آن چنان آزار و اذیت دید و مشکلات و سختیها را متحمل شد که هیچ یک از رهبران الهی مثل آن بزرگوار گرفتار موانع راه رسالت نبودند . به همین جهت، همواره می فرمود: «ما اوذی نبی مثل ما اوذیت هیچ پیامبری همانند من مورد آزار و اذیت قرار نگرفت .»در برخی آیات قرآن به مشکلات و گرفتاریهای پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) اشاره شده است . در سوره حجر می فرماید: «وقالوا یا ایها الذی نزل علیه الذکر انک لمجنون» «و مخالفین آن حضرت گفتند: ای کسی که آیات خدا به او نازل می شود، همانا تو دیوانه هستی!»اما رسول بزرگوار اسلام در برابر مشکلات و گرفتاریها، مثل کوهی استوار ایستاد و بر رسالت الهی خود اصرار ورزید و لحظه ای خم به ابرو نیاورد .

محاصره اقتصادی پیغمبر(صلی الله علیه و آله)  و بنی هاشم از طرف قریش

سران قریش که از نقشه های قبلی خود نتیجه نگرفتند، پیغمبر(صلی الله علیه و آله)  را سخت تحت مراقبت قرار دادند واز هر فرصت برای آزار رساندن به آن حضرت خودداری نمی کردند. سران هر قبیله، افراد مسلمان خود را شکنجه می دادند و آنها را وا می داشتند که از اسلام و پیغمبر(صلی الله علیه و آله)  برگردند.پیغمبر(صلی الله علیه و آله)  هم که وضع را چنین دید موضوع را با ابوطالب عموی خود در میان گذاشت و هردو صلاح را در آن دیدند که برایدوری از قریش و حفظ از گزند آنان کلیه مردان وزنان بنی هاشم به دفاع از پیغمبر(صلی الله علیه و آله)  پناه به دره ای واقع در بیرون مکه ببرند.

نخستین مهاجر

پس از دستور مهاجرت، نخستین خانواده ای که عازم هجرت به شهر یثرب گردیدند خانواده ابو سلمه بود، ابو سلمه که ازآزار مشرکین به تنگ آمده بود قبلا نیز یک بار به حبشه هجرت کرده بود پس از این رخصت، همسرش ام سلمه را (که بعدهابه همسری رسول خدا - (صلی الله علیه و آله)  - در آمد) با فرزندش سلمه برداشت تا بسمت یثرب حرکت کند.

نگاهی به دلایل گسترش اسلام در یثرب (مدینه)

مطالعه چگونگی گسترش اسلام در مدینه نشان از تفاوت ملموس آن با گرایش مردم مکه و طائف دارد. بر خلاف آن دو مرکز، اسلام از همان سالهای یازدهم و دوازدهم به بعد که پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)     به فکر پایگاهی در خارج مکه افتاد، به طور گسترده پذیرای اسلام شدند و زمینه را برای انتقال پایگاه اسلام، به آن شهر آماده کردند. بنا بر این لازم است نگاهی به دلایل تفاوت این بسترها بیندازیم.

 

سراقة در تعقیب رسول خدا

سراقة بن مالک - یکی از افراد سرشناس مکه و سوار کاران عرب در زمان خود بود - گوید: من با افراد قبیله خود دور هم نشسته بودیم که مردی از همان قبیله از راه رسید و در برابر ماایستاده گفت:

- بخدا سوگند من سه نفر را دیدم که بسوی یثرب میرفتندگمان من این است که محمد و همراهانش بودند!من دانستم راست میگوید اما برای اینکه آنها که این حرف را شنیدند به طمع جایزه بزرگ قریش به سوی یثرب براه نیفتند بدو گفتم: نه آنها محمد و همراهانش نبوده اند بلکه آنان افراد فلان قبیله اند که در تعقیب گمشده خود میگشته اند!

نظر خواهی رسول خدا(صلی الله علیه و آله)  

رسول خدا(صلی الله علیه و آله)  همچنان که پیش می رفت مطلع شد که مردم قریش و سران ایشان با لشکری بزرگ برای حفاظت از کاروانیان از مکه بیرون آمده اند و کاروان قریش نیز از آن حدود گذشته است و از اینجا به بعد پیشروی رسول خدا(صلی الله علیه و آله)  و همراهان به جلو صورت تازه ای پیدا می کند و حساب برخورد و جنگ با لشکر قریش در پیش است، از این رو در جایی به نام «ذفران »توقف کرد و اصحاب و همراهان خود را جمع کرده و از جریان حرکت قریش و لشکر مجهز ایشان آنان را مطلع ساخت و در بازگشت به مدینه و یا پیشروی و جنگ با قریش از آنها نظر خواهی کرده به مشورت پرداخت.مهاجرین به طور مختلف نظر دادند، چنانکه ابو بکر و عمر برخاسته و شبیه به یکدیگر گفتند: «انها قریش و خیلاؤها، ما آمنت منذ کفرت، و لا ذلت منذ عزت و لم نخرج علی اهبة الحرب »« اینان قریش هستند با تمام فخر و بزرگمنشی، از روزی که کافر شده ایمان نیاورده، و از روزی که عزیز گشته خوار نگشته اند و ما به آهنگ جنگ و آمادگی با کارزار از مدینه نیامده ایم]و بدین ترتیب جنگ را مصلحت ندانستند، ولی مقداد بن عمرو - یکی دیگر از مهاجرین - برخاسته و چنین گفت:

مقتولین و اسیران جنگ

بر طبق گفته مشهور در این جنگ هفتاد نفر از مشرکان کشته شدند و هفتاد نفر نیز اسیر گشتند و از مسلمانان نیز چهارده نفر به شهادت رسیدند، که شش نفر آنها از مهاجر و هشت نفر از انصار بودند.

شهدای مهاجرین عبارت بودند از: عبیدة بن حارث، عمیر بن ابی وقاص، ذو الشمالین بن عبد عمرو، عاقل بن بکیر، مهجع غلام عمر بن خطاب، صفوان بن بیضاء.

و شهدای انصار به نامهای: سعد بن خیثمة، مبشر بن عبد المنذر، یزید بن حارث، عمیر بن حمام، رافع بن معلی، حارثة بن سراقة، عوف و معوذ - پسران حارث بن رفاعة. . .

و کشته شدگان قریش بیشتر از بزرگان آنها بودند که بنا به روایت شیخ مفید(ره)سی و شش نفرشان تنها به دست علی بن ابیطالب  (علیه السلام )کشته شدند و قتل آنان برای قریش و مردم مکه بسیار ناگوار و گران بود و در میان اسیران نیز افراد سرشناس و بزرگ بسیاری به چشم می خورد.

موقعیت استراتژیک احد

اُحد، نام کوهی مشهور و مهمّ در شهر رسول خداست. این کوه در شمال شرقی شهر واقع شده است. آن را به این دلیل بدین نام خوانده اند که از میان دیگر کوههای اطراف مدینه، جدا و مستقل افتاده است. برخی نیز آن را منسوب به احدیت خداوند دانسته و نوشته اند که نام این کوه در جاهلیت «عنقد» بوده است.

ولادت امام صادق(علیه السلام)

امام صادق(علیه السلام) هشتمین ستاره فروزان آسمان عصمت، و ششمین اختر تابان سپهر امامت و ولایت در هفدهم ربیع الاول سال 83 ه.ق در مدینه چشم به جهان گشود، ودر 25 شوال سال 148 در 65 سالگی به دستور منصور دوانیقی (دومین طاغوت عباسی)مسموم شده و به شهادت رسید. در زندگی سراسر افتخار او، دو موضوع همچون دو جریان همیشگی با پرتلاش ترین شکل در راس موضوعات دیگر دیده می شد، که هر دو در یک صراط قرار داشته و تکمیل کننده همدیگر بودند که عبارت اند از: طاغوت زدایی و نشان دادن چهره اسلام ناب; اسلام محمد(صلی الله علیه وآله) و علی(علیه السلام)

آن حضرت در وضعیتی قرار گرفت، که اسلام چهره حقیقی خود را از دست داده بود، واز قرآن و اسلام جز نامی باقی نمانده بود، چرا که مدتی با امویان و سپس باعباسیان درگیر بود که بر کشور پهناور اسلامی حکومت می کردند، و همه چیز را با میل و هوس های نفسانی خود رتق و فتق می نمودند، و اسلام را به دنبال اهداف شوم خودمی کشیدند و آن را پلی برای اجرای مقاصد طاغوتی خود قرار داده بودند.امام صادق(علیه السلام)طی 34 سال امامت بابرکتش شور و نشاط علمی و فرهنگی خاصی در جامعه اسلامی گسترش داد که در تاریخ زندگی بشر کم سابقه بوده است. وی در میدان مبارزه با همه جریانات فکری به مخالفت برخاست تا عقاید باطل را بکوبد و اندیشه های منحرف را اصلاح کند و عقاید ناب اسلامی را به تشنگان حقیقت هدیه نماید. ولی سرانجام این بزرگ مرد تاریخ انسانیت، مورد خشم دستگاه غاصب عباسی قرار گرفت، زیرا هرگز منصور را خوش نمی آمد که شاهد پیشرفت علمی و شهرت روزافزون امام باشد. او ترس آن را داشت که شاید روزی امام (علیه السلام)کرسی خلافت را از زیر پایش بیرون بکشد و حکومتش را واژگون سازد، بنابراین در پی ضربه زدن به وجود مبارک آن حضرت بود تا اینکه سرانجام با انگور زهرآگین امام را به شهادت رساند.

 

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلاَ أَوَّلٍ کَانَ قَبْلَهُ وَ الْآخِرِ بِلاَ آخِرٍ یَکُونُ بَعْدَهُ‏ اَلَّذِی قَصُرَتْ عَنْ رُؤْیَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِینَ‏اِبْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعاً وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَى مَشِیَّتِهِ اخْتِرَاعاً ثُمَّ سَلَکَ بِهِمْ طَرِیقَ إِرَادَتِهِ وَ بَعَثَهُمْ فِی سَبِیلِ مَحَبَّتِهِ‏ لاَ یَمْلِکُونَ تَأْخِیراً عَمَّا قَدَّمَهُمْ إِلَیْهِ وَ لاَ یَسْتَطِیعُونَ تَقَدُّماً إِلَى مَا أَخَّرَهُمْ عَنْهُ‏ وَ جَعَلَ لِکُلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ‏ لاَ یَنْقُصُ مَنْ زَادَهُ نَاقِصٌ وَ لاَ یَزِیدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ ثُمَّ ضَرَبَ لَهُ فِی الْحَیَاةِ أَجَلاً مَوْقُوتاً وَ نَصَبَ لَهُ أَمَداً مَحْدُوداً یَتَخَطَّأهُ إِلَیْهِ بِأَیَّامِ عُمُرِهِ وَ یَرْهَقُهُ بِأَعْوَامِ دَهْرِهِ حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَقْصَى أَثَرِهِ وَ اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ‏قَبَضَهُ إِلَى مَا نَدَبَهُ إِلَیْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ‏ لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى عَدْلاً مِنْهُ‏ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ وَ تَظاَهَرَتْ آلاَؤُهُ لاَ یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْأَلُونَ‏ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلَى مَا أَبْلاَهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَةِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ وَ تَوَسَّعُوا فِی رِزْقِهِ فَلَمْ یَشْکُرُوهُ‏ وَ لَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّةِ إِلَى حَدِّ الْبَهِیمِیَّةِ فَکَانُوا کَمَا وَصَفَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ‏«إِنْ هُمْ إِلاَّ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلاً »

حمد و سپاس خدای را، آن نخستین بی پیشین را و آن آخرین بی پسین را،خداوندی را که دیده بینایان از دیدارش قاصر آید و اندیشه واصفان از نعت او فروماند.آفریدگان را به قدرت خود ابداع کرد و به مقتضای مشیت خویش جامه هستی پوشیدو به همان راه که ارادت او بود روان داشت و رهسپار طریق محبت خویش گردانید.چون ایشان را به پیش راند، کس را یارای واپس گراییدن نبود، و چون واپس دارد، کس را یارای پیش تاختن نباشد.هر زنده جانی را از رزق مقسوم خویش توشه ای معلوم نهاد؛آن سان که کس نتواند از آن که افزونش داده، اندکی بکاهد و بر آن که اندکش عنایت کرده، چیزی بیفزاید.

وَ أَقِمِ اَلصَّلاٰةَ طَرَفَیِ اَلنَّهٰارِ وَ زُلَفاً مِنَ اَللَّیْلِ إِنَّ اَلْحَسَنٰاتِ یُذْهِبْنَ اَلسَّیِّئٰاتِ ذٰلِکَ ذِکْرىٰ لِلذّٰاکِرِینَ ﴿١١۴﴾ 

 

وَ اِصْبِرْ فَإِنَّ اَللّٰهَ لاٰ یُضِیعُ أَجْرَ اَلْمُحْسِنِینَ ﴿١١۵﴾هود

 در دو طرف روز، و اوایل شب، نماز را برپا دار؛ چرا که حسنات (نماز)، سیئات(و آثار آنها را) از بین می برند؛ این تذکّری است برای کسانی که اهل تذکّرند! (١١۴) و شکیبایی کن، که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد! (١١۵)

بسم الله الرحمن الرحیم

پس خوشا به حال کسیکه خداوند اورا کمک نماید بر انجام آنچه که بر او واجب  کرده است از حقوق و رعایت آن و توفیقش دهد و راهنمائی اش نماید .

1- حق الله

 فاما حق الله الاکبر فانک تعبده لا تشرک به شیئا ؛ فـاذا فعلت ذلک باخلاص جعــل لک علی نفسه ان یکفیک امر الدنیا و الاخره و یحفظ لک ما تحب منها .

ترجمه : پس حق خداوند که بزرگترین حـق است ؛ بر گردن تو آنست که فقط بنده او باشی و در عبادت و بندگی شرک نورزی ؛ پس وقتی که چنین بودی و بنده مخلص او شدی ؛ خداوند نیز بر خود واجب میکند که دنیا و آخرت ترا کفایت نموده و آنچه را که از دنیا و آخرت دوست میداری برای تو حفظ نماید .

2-. حق انسان برخودش

و اما حق نفسک علیک فان تستوفیها فی طاعـه الله ؛ فتـودی الی لسانـک حقـه و الی سمعک حقه و الی بصرک حقه و الی یدک حقها و الـی رجلک حقهـا و الی بطنـک حقه و الی فرجک حقه و تستعین بالله علی ذلک .

ترجمه : اما حق خودت بر خودت آنست که از تمام قوه و نیروی خدادادیت ؛ استفـاده کنی و خودت را در مسیر طاعت خداوند قرار دهی ؛ پس ادا نمائی حق زبانت را و حـق گوشت را وحق چشمت را و حق دستت را وحق پایت را و حق شکمت را و حق عورتت را و در ادای این حقوق از خدا کمک بخواهی و به او اتکاء کنی .

ادامه دارد

Related image

  

 یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیراً مِنَ اَلْأَحْبٰارِ وَ اَلرُّهْبٰانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوٰالَ اَلنّٰاسِ بِالْبٰاطِلِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ وَ اَلَّذِینَ یَکْنِزُونَ اَلذَّهَبَ وَ اَلْفِضَّةَ وَ لاٰ یُنْفِقُونَهٰا فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذٰابٍ أَلِیمٍ ﴿٣۴﴾ 

یَوْمَ یُحْمىٰ عَلَیْهٰا فِی نٰارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوىٰ بِهٰا جِبٰاهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هٰذٰا مٰا کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا مٰا کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ ﴿٣۵﴾سوره توبه

 

ای کسانی که ایمان آورده اید! بسیاری از دانشمندان(اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را بباطل می خورند، و(آنان را) از راه خدا بازمی دارند! و کسانی که طلا و نقره را گنجینه(و ذخیره و پنهان) می سازند، و در راه خدا انفاق نمی کنند، به مجازات دردناکی بشارت ده! ۴) 

لطفا تصویر بزرگ را ببینید.

متن زیر سخنرانی آیت الله میرباقری است که به تاریخ 25 بهمن ماه 94 در استان البرز برگزار شده است. ایشان در این جلسه در آیاتی از سوره آل عمران به شهدا و پاداشی که در نزد خداوند دارند اشاره و بیان کرده اند شهادت یکی از ابتلائات سخت است که شهـید خود آن را انتخاب می کند. او بلای الهی را تحمل می کند که هم خود به مقصد برسد و هم دیگران را به مقصد برساند. با توجه به اینکه محور شهادت در عالم، شهادت سیدالشهدا است شهید با شهادت به حقیقتی می رسد که همان حقیقت ولایت سیدالشهدا است. شهیدان نه تنها خودشان رسیدند جان خود را دادند و خدای متعال با فضل خود با آنها برخورد می کند و عزت، سعادت و پیروزی را برای ما به جای گذاشتند، آنها راه معنویت را به سوی جهان بازکردند ملت ها را به بیداری، هوشیاری و بصیرت رساندند و ما امیدواریم برکات خون شهدا زمینه ساز ظهور امام زمان باشد.

 

روش برخورد با دشمن

 

مبادا قراردادی را امضا کنی که در آن برای دغلکاری و فریب راههایی وجود دارد، و پس از محکم‌کاری و دقت در قرارداد نامه، دست از بهانه‌جویی بردار، مبادا مشکلات پیمانی که بر عهده‌ات قرار گرفته، و خدا آن را بر گردنت نهاده، تو را به پیمان‌شکنی وادارد، زیرا شکیبایی تو در مشکلات پیمانها که امید پیروزی در آینده را به همراه دارد، بهتر از پیمان‌شکنی است که از کیفر آن می‌ترسی، و در دنیا و آخرت نمی‌توانی پاسخ‌گوی پیمان‌شکنی باشی.

شرح و تفسیر حکمت 186 نهج البلاغه  

علی(علیه السلام) فرمودند:لِلظَّالِمِ الْبَادِی غَداً بِکَفِّهِ عَضَّةٌ.

آن ستمگر که ابتداى به ظلم مى کند فرداى قیامت دست خود را از پشیمانى (به دندان) مى گزد.

امام علی(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه خود هشدار شدیدى به ظالمان و ستمگران مى دهد و مى فرماید: «آن ستمگر که ابتداى به ظلم مى کند فرداى قیامت دست خود را از پشیمانى (به دندان) مى گزد»، (لِلظَّالِمِ الْبَادِی غَداً بِکَفِّهِ عَضَّةٌ). امام(علیه السلام) این سخن را از آیه 27 سوره فرقان برگرفته است آنجا که مى فرماید: «(وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلا)، و (همان) روزى که ستمکار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان مى گزد و مى گوید: اى کاش با رسول (خدا) راهى بر گزیده بودم».

(گنبد سبز حرم حضرت محمد صلوات الله علیه مدینه النبی)

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته حاهلیه. هر کس بمیرد در حالیکه امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است. واقعا مرز میان انسانیت و جاهلیت، حقیقت و ضلالت، سعادت و شقاوت، معرفت امام زمان(علیه السلام) است. حیف است که این قدر انسان از سرچشمۀ تمام خوبیها و تمام حقایق یعنی امام زمانش بی‌خبر باشد و نسبت به او بی معرفت باشد. تاسف بار است که به خاطر دنیا و زینت هایش که واقعا در یک لحظه از دست انسان می‌رود و او هیچ کاری نمی‌تواند انجام دهد ‏، بخواهد سعادتش را که با امام بودن و با او یکی شدن و تسلیم او بودن است را از دست بدهد.

 

 

(بارگاه امام علی علیه السلام نجف اشرف عراق)

(حرم مطهر حضرت علی علیه السلام جانشین حضرت محمد صلی الله علیه و آله  و امام اول شیعیان جهان)

 

 

قالَ الاْمامُ علىّ بن أبی طالِب أمیرُ الْمُؤْمِنینَ (عَلَیْهِ السلام)

 رابطه با خدا

«مَنْ اَصْلَحَ ما بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللّهِ اَصْلَحَ اللّهُ ما بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النّاسِ وَ مَنْ اَصْلَحَ اَمْرَ آخِرَتِهِ اَصْلَحَ اللّهُ لَهُ اَمْرَ دُنْیاهُ. وَ مَنْ کانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ واعِظٌ کانَ عَلَیْهِ مِنَ اللّهِ حافِظٌ.»

آن که میان خود و خدا را اصلاح کند، خدا میان او و مردم را اصلاح میکند و آن که کار آخرتِ خود را درست کند، خدا کار دنیای او را سامان دهد. و آن که او را از خود بر خویشتن واعظی است، خدا را بر او حافظی است.

 

 

        (حرم مطهر امام حسن علیه السلام امام دوم شیعیان جهان قبرستان بقیع که به دست وهابیون عربستان تخریب شد) 

 

 

امام حسن (علیه السلام)

 

فاصله میان حقّ و باطل

 

«بَینَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ أَرْبَعُ أَصابِعَ، ما رَأَیتَ بِعَینَیکَ فَهُوَ الْحَقُّ وَ قَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَیکَ باطِلاً کَثیرًا.»

بین حقّ و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است، آنچه با چشمت بینى حقّ است و چه بسا با گوش خود سخن باطل بسیارى را بشنوى.

تحف العقول ص 229

 

  (حرم مطهر امام زین العابدین علیه السلام امام چهارم شیعیان جهان در قبرستان بقیع)

قالَ الاْ مامُ عَلی بنُ الْحسَین، زَیْنُ الْعابدین عَلَیْهِ السَّلامُ:

یَا ابْنَ آدَم، إ نَّکَ لا تَزالُ بَخَیْرٍ ما دامَ لَکَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِکَ، وَ ما کانَتِ الْمُحاسَبَةُ مِنْ ‏هَمِّکَ، وَ ما کانَ الْخَوْفُ لَکَ شِعارا

ای فرزند آدم، همیشه در عافیت و خیر خواهی بود  مادامی که از درون خود پند دهنده‌ای داشته باشی و محاسبه‌(نفس) از کارهای مهمت باشد و ترس از (عاقبت امور) سرلوحه‌ات گردد.

 

َلَبُ الْحَوائِجِ إلی النّاسِ مَذَلَّةٌ لِلْحَیاةِ وَ مَذْهَبَةٌ لِلْحَیاء، وَ اسْتِخْفافٌ بِالْوَقارِ وَ هُوَ الْفَقْرُ ‏الْحاضِرِ، وَ قِلَّةُ طَلَبِ الْحَوائِجِ مِنَ النّاسِ هُوَ الْغِنَی الْحاضِر.

 

(مدینه النبی قبرستان بقیع حجاز)

(حرم مطهر امام جعفرصادق علیه السلام امام ششم شیعیان جهان )

 

 

امام صادق علیه السلام فرمودند:

إنَّ اللهَ عَزَّوَجَّلَ یََرحَمُ الرَّجُلَ لَشُدَةِ حُبِّ لُوَلَدُه
براستی که خداوند عزوجل رحم می نماید مرد را، به سبب شدت محبت او به فرزندش. (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال)

 

شیخ کلینى و غیر او از احضرت صادق علیه السّلام روایت کرده اند: این دعا را تعلیم زراره فرمود: که در زمان غیبت و امتحان شیعه بخوانند:

(مشهد الرضا ایران)

(حرم مطهر امام علی بن موسی الرضا علیه السلام امام هشتم شیعیان جهان) 

 
امام رضا (علیه السلام)

َوْخَلَتِ الاْ رْض طَرْفَةَ عَیْنٍ مِنْ حُجَّةٍ لَساخَتْ بِاءهْلِها.
چنانچه زمین لحظه اى خالى از حجّت خداوند باشد، اهل خود را در خود فرو مى برد.

 

لَتَاءمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ، وَلَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْکَرِ، اَوْلَیَسْتَعْمِلَنَّ عَلَیْکُمْ شِرارُکُمْ، فَیَدْعُو خِیارُکُمْ فَلا یُسْتَجابُ لَهُمْ.
باید هر یک از شماها امر به معروف و نهى از منکر نمائید، وگرنه شرورترین افراد بر شما تسلّط یافته و آنچه که خوبانِ شما، دعا و نفرین کنند مستجاب نخواهد شد.

(سامرا عراق )

(حرم مطهر امام علی النقی علیه السلام امام دهم شیعیان جهان)

 

(حرم مطهر امام حسن العسکری علیه السلام امام یازدهم شیعیان جهان )

 

 

 

امام هادی (علیه السلام)

إ نَّ الْحَرامَ لایَنْمى ، وَإ نْ نَمى لا یُبارَکُ فیهِ، وَما اءَنْفَقَهُ لَمْ یُؤْجَرْ عَلَیْهِ، وَ ما خَلَّفَهُ کانَ زادَهُ إ لَى النّارِ

قرآن مجید سنگ بنای تمدن اسلامی است و در فرهنگ بشری شخصیتی مؤثرتر و انقلاب انگیز‌تر از حضرت محمد(ص) و کتابی فرهنگ آفرین‌تر و زندگی ساز‌تر از قرآن نداریم.در این مقاله با جمع‌آوری نظرات دانشمندان بزرگ جهان درباره قرآن و معارف الهی‌اش، گامی برای شناخت بهتر قرآن برمی‌داریم.

 

 

إِنَّ اَللّٰهَ اِشْتَرىٰ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوٰالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ اَلْجَنَّةَ یُقٰاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی اَلتَّوْرٰاةِ وَ اَلْإِنْجِیلِ وَ اَلْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اَللّٰهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ اَلَّذِی بٰایَعْتُمْ بِهِ وَ ذٰلِکَ هُوَ اَلْفَوْزُ اَلْعَظِیمُ ﴿١١١﴾

 

خدا جان ومال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده،آنها در راه خدا جهاد می کنند که دشمنان دین را به قتل رسانند ویا خود کشته شوند این وعده ی قطعی است برخدا وعهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده و از خدا با وفاتر به عهد کیست ای اهل ایمان شما به خود در این معامله بشارت دهید که این معاهده با خدا به حقیقت سعادت وپیروزی بزرگی است.

برطبق آیات زیر آنچه راخداونددر قرآن چهارده قرن قبل بیان کرده دانشمندان قرنها بعد کشف کرده و به نام خود ثبت کرده اند!

حرکت زمین

 

اَلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اَلْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَکَ لَکُمْ فِیهٰا سُبُلاً وَ أَنْزَلَ مِنَ اَلسَّمٰاءِ مٰاءً فَأَخْرَجْنٰا بِهِ أَزْوٰاجاً مِنْ نَبٰاتٍ شَتّٰى ﴿۵٣﴾

 

همان خداوندی که زمین را برای شما محل آسایش قرار داد؛ و راه هایی در آن ایجاد کرد؛ و از آسمان، آبی فرستاد!» که با آن، انواع گوناگون گیاهان را(از خاک تیره) برآوردیم. (۵٣)طه

حضرت محمد(صلی الله علیه وآله)

اَلظُّلْمُ ثَلاثَةٌ: فَظُلْمٌ لایَغْفِرُهُ اللّه‏ُ وَ ظُلْمٌ یَغْفِرُهُ وَ ظُلْمٌ لا یَتْرُکُهُ، فَأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى لا یَغْفِرُ اللّه‏ُ فَالشِّرْکُ قالَ اللّه‏ُ: «إنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ» و َأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى یَغْفِرُهُ اللّه‏ُ فَظُلْمُ الْعِبادِ أَنْفُسَهُمْ فیما بَیْنَهُمْ و َبَیْنَ رَبِّهِمْ و َأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى لا یَتْرُکُهُ اللّه‏ُ فَظُلْمُ الْعِبادِ بَعْضُهُمْ بَعْضا؛

 

 


 ظلم سه قسم است: ظلمى که خدا نمى ‏آمرزد، ظلمى که مى ‏آمرزد و ظلمى که از آن نمى‏ گذرد، اما ظلمى که خدا نمى‏ آمرزد شرک است. خداوند مى ‏فرماید: «حقا که شرک ظلمى بزرگ است» و اما ظلمى که خدا مى ‏آمرزد، ظلم بندگان به‏ خودشان میان خود و پروردگارشان است اما ظلمى که خدا از آن نمى ‏گذرد ظلم بندگان به یکدیگر است.

 

نکته

علی (ع)و فرزندانشان در هیچ فتحی از فتوحات عصر خلفا شخصاً حضور نداشتند. تنها همکاری حضرت در این باره، ارائه مشاوره و راهنمایی در مواردی بود که خلیفه اول و دوم از آن حضرت درخواست می کردند. بی تردید علت این همکاری و مشاوره نیز همانند سکوت و خانه نشینی حضرت، چیزی جز دوام و بقاء اسلام نبوده است.

 

 

امام صادق علیه‏ السلام :
لَو عَلِمَ النّاسُ ما فی طَلَبِ العِلمِ‏لَطَلَبوهُ ولَو بِسَفکِ المُهَجِ وخَوضِ اللُّجَجِ ؛
اگر مردم مى ‏دانستند که علم چه فوایدى دارد ، هر آینه در جستجوى آن بر مى ‏آمدند ، گرچه در راه آن خون بریزند و در ژرفاى دریاها فرو روند .
عوالی اللآلی : ۴ / ۶۱ / ۹ منتخب میزان الحکمة : ۳۹۸

 

* خواندن قرآن بخصوص آیت الکرسی

 

 

* فرستادن صلوات برمحمد وآل محمد (ص)

* مسواک کردن

 

 

* عسل خوردن

 

 

* خوردن کشمش پیش از صبحانه

 

 

 

ویتامینهای گروه  B   : ویتامینB1   موجود در سبوس گندم ، حبوبات ، آجیل ، غلات و گوشت موجب جلوگیری از سردرگمی و گیجیو ، ویتامینB2   که در شیر ، بادام ، سبزیجات ، نان و غلات است موجب افزایش حافظه و ویتامین B6   . در غلات ، نان و موز می تواند به افزایش حافظه بلند مدت کمک کند و ویتامین B12   و اسید فولیک برای حفظ غلاف میلین ( ماده سفید چربی که غلاف برخی اعصاب رامی پوشاند) که در انتقال پیام عصبی نقش مثبت دارد،موثر است . تحقیقات نشان داده که کاهش اسید فولیک مغز،نقش مستقیمی در از دست دادن حافظه دارد

 

شیطان ازجنس جن است و ازآتش خلق شده و قبل ازاینکه ازبهشت رانده شود خدا را بسیارعبادت می کرد به همین دلیل عزازیل نام گرفت. حضرت علی(ع)فرمودند:شیطان هفتاد هزار سال خدا را عبادت کردو فقط یک نماز دو رکعتی او چهارهزارسال طول کشید. وقتی خدا انسان را از خاک آفرید و در آن از روح خود دمید، به تمام ملائکه دستورداد کهبرآدم سجده کنند و همه سجده کردند مگر ابلیس. شیطان به خدا گفت:من هفتادهزارسال تورا عبادت کرده ام و خودت فرموده ای که هرکس مرا عبادت کند عبادتش را بی نتیجه نمی گذارم و عوضش را به او می دهم. خداوند فرمود: هرچه می خواهی در دنیا به تو عطامی کنم.

بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ

 

لَوْ أَنْزَلْنا هذَا اَلْقُرْآنَ عَلىٰ جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاٰشعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اَللّهِ وَ تِلْکَ اَلْأَمْثاٰلُ نَضْرِبُهاٰ لِلنّاٰسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ﴿٢١

اگر این قرآن را بر کوهی نازل می کردیم، می دیدی که در برابر آن خاشع می شود و از خوف خدا می شکافد! اینها مثالهایی است که برای مردم می زنیم، شاید در آن بیندیشید! (٢١)

سوره مبارکه حشر آیه 21

 

In the Name of Allāh The Merciful Beneficent

Had We sent down this Qur'ān on a Mountain you would have surely seen it Cleft asunder and crashed due to The Highness of the Divine Statement And from fear of Allāh; We explain The Words of Revelation by such Similitudes for the people, in order that They may understand and reflect about Them (21)

 

مجموعه برتر عکس نوشته ویژه آغاز امامت امام زمان (عج)

​​​​​​

چون فاطمه(علیهاالسلام)فرزندش حسن را به دنیا آورد،به پدرش علی(علیه السلام)عرض کرد:نامی برای او بگذار،علی (علیه السلام)فرمود:من چنان نیستم که در مورد نامگذاری او به رسول خدا پیشی گرفته و سبقت جویم.در این وقت رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم)بیامد،و آن کودک را در پارچه زردی پیچیده،به نزد آن حضرت بردند.حضرت فرمود:مگر من به شما نگفته بودم که او را در پارچه زردنپیچید؟سپس آن پارچه را به کناری افکند و پارچه سفیدی گرفته و کودک را در آن پیچید،آنگاه رو به علی(علیه السلام)کرده فرمود:آیا او را نامگذاری کرده ای؟عرض کرد:من در نامگذاری وی به شما پیشی نمی گرفتم!رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم)فرمود:من هم در نامگذاری وی بر خدا سبقت نمی جویم!در این وقت خدای تبارک و تعالی به جبرئیل وحی فرمود که برای محمد پسری متولد شده،به نزد وی برو و سلامش برسان و تبریک و تهنیت گوی و به وی بگو:براستی که علی (علیه السلام)نزد تو به منزله هارون است از موسی،پس او را به نام پسر هارون نام بنه!جبرئیل از آسمان فرود آمد و از سوی خدای تعالی به وی تهنیت گفت و سپس اظهار داشت:خدای تبارک و تعالی تو را مأمور کرده که او را به نام پسر هارون نام بگذاری.رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم)پرسید :نام پسر هارون چیست؟عرض کرد:«شبر».فرمود:زبان من عربی است؟عرض کرد:نامش را«حسن»بگذار،و رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم)او را حسن نامید.

زندگی امام حسن عسکری (علیه السلام)

هشتم ربیع الثانی سال 232 ه . ق، خورشید مدینه طلوع دیگرگونه ای داشت. خانه امام هادی علیه السلام غرق شادی و نور بود و فرشتگان برای طواف دور گهواره امام حسن عسکری علیه السلام صف کشیده بودند. آن امام والامقام، پس از پدربزرگوارش، در 22 سالگی به امامت رسید و پس از شش سال امامت، در 28 سالگی شربت شهادت نوشید. در این مقاله به جنبه هایی از زندگی ایشان می پردازیم.

مادر

مادر امام حسن عسکری علیه السلام حُدَیث، حُدَیثه، سوسن و به قولی سلیل نام داشت. او از زنان پرهیزکار روزگار و دارای عالی ترین فضیلت ها بود. در روایت آمده است که وقتی مادر امام حسن عسکری علیه السلام نزد امام هادی علیه السلام آمد، ایشان فرمود: «سلیل، از آفت ها، پلیدی ها و ناپاکی ها محفوظ است.» سپس رو به او کرد و ادامه داد: «به همین زودی، خداوند حجت خود را به تو عطا می کند.

امام یازدهم

امام پس از امام هادی علیه السلام ، فرزندش ابومحمد حسن عسکری علیه السلام است. او از نظر دانش، زهد، خرد، عصمت، شجاعت، اخلاق و کرامت، سرآمد عصر خویش بود. در روایت آمده است که امام هادی علیه السلام فرمود: «پسرم، ابومحمد از نظر فطرت، خیرخواه ترین افراد خاندان پیامبر و از نظر محبت و برهان، معتبرترین آنهاست. او جانشین من است.

ابعاد هفتگانه فعالیت امام عسکری علیه السلام

امام عسکری، با وجود همه این فشارها و کنترلها و مراقبتهای بی وقفه حکومت عباسی، یک سلسله فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و علمی در جهت حفظ اسلام و مبارزه با افکار ضد اسلامی انجام می داد که می توان آنها را بدین گونه خلاصه کرد:

1-کوششهای علمی در دفاع از آیین اسلام و رد اشکالها و شبهات مخالفان، و نیز تبیین اندیشه صحیح اسلامی;

2-ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان مناطق مختلف از طریق تعیین نمایندگان و اعزام پیکها و ارسال پیامها;

3-فعالیتهای سری سیاسی بر رغم تمامی کنترلها و مراقبتهای حکومت عباسی;

4-حمایت و پشتیبانی مالی از شیعیان، بویژه یاران خاص خود;

5-تقویت و توجیه سیاسی رجال و عناصر مهم شیعه در برابر مشکلات;

6-استفاده گسترده از آگاهی غیبی برای جلب منکران امامت و دلگرمی شیعیان;

7-آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت فرزند خود امام دوازدهم.

آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت

از آنجا که غائب شدن امام و رهبر هر جمعیتی، یک حادثه غیر طبیعی و نامانوس است و باور کردن آن و نیز تحمل مشکلات ناشی از آن برای نوع مردم دشوار می باشد، پیامبر اسلام و امامان پیشین بتدریج مردم را با این موضوع آشنا ساخته و افکار را برای پذیرش آن آماده می کردند.

این تلاش در عصر امام هادی(علیه السلام)و امام عسکری(علیه السلام)که زمان غیبت نزدیک می شد، به صورت محسوس تری به چشم می خورد. چنانکه در زندگانی امام هادی دیدیم، آن حضرت اقدامات خود را نوعا توسط نمایندگان انجام می داد و کمتر شخصا با افراد تماس می گرفت.

حضرت معصومه (علیها السلام) در اول سال 173 هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود.

پدرش امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) و مادرش حضرت نجمه بود که به علت پاکی و طهارت نفس به او طاهره می گفتند.حضرت معصومه در 28 سالگی و در روز دوازدهم ربیع الثانی سال 201 هجری قمری در قم به شهادت رسید که امروز بارگاه ملکوتی و مرقد مطهرش همچون خورشیدی در قلب شهرستان قم می درخشد و همواره فیض بخش و نورافشان دلها و جانهای تشنه معارف حقانی استآن حضرت در واقع بتول دوم و جلوه ای از وجود حضرت زهرا سلام الله علیها بود.در طهارت نفس امتیازی خاص و بسیار والاداشت که امام هشتم برادر تنی آن حضرت او را (که نامش فاطمه بود) معصومه خواند.فرمود: «من زار المعصومة بقم کمن زارنی» : (کسی که حضرت معصومه (علیها السلام) را در قم زیارت کند مانند آن است که مرا زیارت کرده است).

ولادت امام رضا (علیه السلام)

حضرت رضا (علیه السلام ) در یازدهم ذیقعده‌الحرام سال 148 هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشودند. از قول مادر ایشان نقل شده است که :" هنگامی‌که به حضرتش حامله شدم به هیچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمی‌کردم و وقتی به خواب می‌رفتم, صدای تسبیح و تمجید حق تعالی وذکر " لااله‌الاالله " رااز شکم خود می‌شنیدم, اما چون بیدار می‌شدم دیگر صدایی بگوش نمی رسید. هنگامی‌که وضع حمل انجام شد، نوزاد دو دستش را به زمین نهاد و سرش را به سوی آسمان بلند کرد و لبانش را تکان می‌داد؛ گویی چیزی می‌گفت.نظیر این واقعه, هنگام تولد دیگر ائمه و بعضی از پیامبران الهی نیز نقل شده است, از جمله حضرت عیسی که به اراده الهی در اوان تولد, در گهواره لب به سخن گشوده و با مردم سخن گفتند که شرح این ماجرا در قرآن کریم آمده است

پدر و مادر امام :

پدر بزرگوار ایشان امام موسی کاظم (علیه السلام ) پیشوای هفتم شیعیان بودند که در سال 183 ه.ق. به دست هارون عباسی به شهادت رسیدند و مادرگرامیشان " نجمه " نام داشت.

نام ،لقب و کنیه امام :

نام مبارک ایشان علی و کنیه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترین لقب ایشان "رضا" به معنای "خشنودی" می‌باشد. امام محمدتقی (علیه السلام )  امام نهم و فرزند ایشان سبب نامیده شدن آن حضرت به این لقب را اینگونه نقل می‌فرمایند :" خداوند او را رضا لقب نهاد زیرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمین از او خشنود بوده‌اند و ایشان را برای امامت پسندیده اند و همینطور ( به خاطر خلق و خوی نیکوی امام ) هم دوستان و نزدیکان و هم دشمنان از ایشان راضی و خشنود بود‌ند".

زیارت امام رضا (علیه السلام )

زیارت دیدار مشتاقانه ی برگزیدگان خداوند است; برقرار ساختن ارتباط قلبی با حجت پروردگار و حضور در مشهد و گرامی شمردن شهید است. امام رضا (علیه السلام )درباره ی زیارت می فرماید:

ان لکل امام عهدا فی عنق اولیائه وشیعته وان من تمام الوفاء بالعهد وحسن الاداء زیارة قبورهم. فمن زارهم رغبة فی زیارتهم وتصدیقا بما رغبوا فیه کان ائمتهم شفعاءهم یوم القیامة. 

هر امامی را در گردن پیروانش پیمانی است. وفای به این پیمان وقتی کامل است که آرامگاه هاشان زیارت شود. پس هر که امامان را مشتاقانه زیارت کند و آنچه مورد خواست و اشتیاق آنان است درست شمارد، آنان نیز در روز رستاخیز شفیعانش خواهند بود.

و نیز فرمود: به زودی توس محل آمد و شد شیعیان و زائرانم می گردد. بدان، هر که مرا در توس - که از وطنم [مدینه] دور است - زیارت کند، روز قیامت در حالی که آمرزیده شده با من و هم رتبه ی من خواهد بود .