قرآن مجید سنگ بنای تمدن اسلامی است و در فرهنگ بشری شخصیتی مؤثرتر و انقلاب انگیزتر از حضرت محمد(ص) و کتابی فرهنگ آفرینتر و زندگی سازتر از قرآن نداریم.در این مقاله با جمعآوری نظرات دانشمندان بزرگ جهان درباره قرآن و معارف الهیاش، گامی برای شناخت بهتر قرآن برمیداریم.
حضور قرآن در غرب
قرآنی که برای اولین بار در جهان غرب عرضه شد، بیشک علاوه بر نسخه اصل عربی، به زبان دیگری نیز بود. تاکنون بیش از دویست و نود و پنج ترجمه کامل و یکصد و سی و یک ترجمه ناقص یا برگزیده از قرآن مجید به زبان انگلیسی نشر یافته شده است. نخستین ترجمه ناقص در سال 1515 م و اولین ترجمه کامل انگلیسی توسط الکساندر راس اسکاتلندی از روی ترجمه فرانسوی قرآن، انجام و در سال 1649م منتشر شد (اسعدی، مرتضی، کتابشناسی جهانی قرآن مجید، 40). بیش از ششصد سال است که قرآن و آموزههای آن وارد جهان غرب شده و تاکنون بیش از 6 ترجمه معروف و معتبر انگلیسی با نثر روان انگلیسی ـ آمریکایی، در غرب به چاپ رسیده است.
ترجمه جورج سیل (1734 م): تا سال 1980 م یکصد و پنج بار. ترجمه رادول (1861 م): تا 1980 م: سی و دو مرتبه. ترجمه پالمر (1880 م): تا سال 1980 م: پانزده مرتبه. ترجمه پیکتال (1930 م): تا سال 1980 م: بیست و چهار بار. ترجمه ن . ج. داود (1956 م): بعدها انتشارات پنگوئن چاپ کرد. ترجمه آرتور آربری (1955 م): بارها در ایران و اروپا چاپ شد.
بعد از ورود قرآن به اروپا و جهان غرب، سیلی از نظرات و عقاید پیرامون اسلام به راه افتاد تا جایی که امروزه عدهای با نام اسلامشناس یا خاورشناس (Orientalist) شناخته شدهاند که نظرات خود در مورد قرآن و اسلام را از روی بینش و تعصب بیان میکنند.
قرآن از دوره رنسانس مورد توجه و تحقیق تعدادی از دانشمندان غربی قرار گرفت. از رنسانس (Renaissance) در فارسی به «عصر نوزایی تجدید حیات، احیا و ...» یاد میشود (دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا) و در اصطلاح به دورهای میگویند که در اواخر سدههای میانی و آغاز سده چهاردهم به وجود آمد و تا سده شانزدهم ادامه یافت. رنسانس تنها یک دوره زمانی نبود، بلکه یک شیوه زندگی و تفکر بود که از راههای مختلفی چون بازرگانی، جنگ و اندیشهها از ایتالیا آغاز شد و به سراسر اروپا گسترش یافت و منشاء آن دین فروشی، دنیا خواهی ارباب کلیسا در قرون وسطی و سیاستمدار شدن فلاسفه بود.
تفکرات اندیشمندان غربی پیش از رنسانس نظیر اگوستین (Agostin)، آکویناس (Akueinas) نسبت به اندیشههای دانشمندان دوران رنسانس بسیار متفاوت بود؛ به طوری که تأکید متفکران دوره رنسانس بیشتر بر نفی کلیسا، مذهب و حتی امور اخلاق بود تا جایی که وقتی نوبت به نیچه رسید، با گفتن این جمله که «خدا مرده است» (مجموعه مقالات غرب و غربشناسی، تهران، صدا و سیما، 49) مرگ خدای مسیحیت را اعلام کرد. تفکرها و ژرفنگریها پیرامون قرآن از این زمان شروع شد و به سرعت رشد یافت و در پی آن گرایشی از دین شناسی با نام اسلامشناسی ـ ابتدا به صورت نظریهپردازی و بعد آکادمیک ـ روی کار آمد (حجتی، سید محمد باقر، پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، 109) و به دنبال آن نظرها و عقاید قابل توجهی از آموزههای قرآن به دست آمد.
دیدگاهها
در این بخش نظر برخی اندیشمندان بزرگ غربی را، درباره ماهیت قرآن بیان و بررسی میکنیم.
الف) دیدگاههای علمی برگرفته شده از علوم طبیعی: اندیشمندانی که نظرات خود را پیرامون قرآن با دید علمی بیان کردهاند.
1-دکتر جرنیه فرانسوی
«من تمام آیههای قرآن را که در زمینه علوم طبیعی، بهداشت و طب بودند، مطالعه کردم و آنها را مطابق دقیقترین قانونهای علوم طبیعی و پیچیدهترین اصول ثابت شده علوم عقلی دیدم و یقین کردم که هزار سال قبل جز خدا، هیچ کسی بر روی زمین، از آن قوانین و اصول آگاه نبود، پس به حقانیت و خدایی بودن چنین کتابی ایمان آوردم (راتلج، ادیان جدید در دیدگاههای جهانی، 193)
2-ریتو بنورث
«علوم طبیعی، فلکی و فلسفه از قرآن اقتباس شده است و علما مدیون قرآن هستند» (همان، 200)
3- موریس بوکای
«بررسی کامل عینی و بیطرفانه قرآن در پرتو دانش نو ما را به درک توافق بین این دو (قرآن و علم) رهنمون میسازد و این حقیقت را نیز روشن میسازد که در زمان محمد، نه او و نه هیچ انسان دیگری، نمیتوانست چنین مطالب شگفتانگیزی را که مطابق علم امروز است، به رشته تحریر در آورد» (نظریه دانشمندان جهان درباه قرآن و محمد، 32؛ نزبرو، جان، مطالعات قرآنی، 251)
4-پروفسور هانری کربن (فیلسوف معاصر فرانسوی)
«اگر اندیشههای محمد خرافی بود یا اگر او پیامبر خدا نبود، هیچگاه جرات نمیکرد حرفی از علم به میان آورد و بشر را به علم دعوت کند» (همان، 30)
5-ج . م. رودول (اسلام شناس انگلیسی)
«قرآن مقام والایی دارد، زیرا نام خداوند و خالق جهان و ستایش او را در میان ملل بتپرست نشر داد و آن را به همه کس اعلام کرد. اروپا نباید فراموش کند که مدیون قرآن است؛ همان کتابی که آفتاب علم را در میان تاریکی قرون وسطا (Dark Era) در اروپا جلوهگر ساخت» (همان، 30)