SMMS

بسم الله الرّحمن الرّحیم

SMMS

بسم الله الرّحمن الرّحیم

SMMS

سلام...امیدوارم روز خوبی داشته باشید...

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

متن سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید محمد مهدی میرباقری است که به مناسبت ماه آغاز مبارک رمضان ایراد شده است که ایشان با شرحی بر دعای وارد شده در آغاز ماه که در صحیفه سجادیه نقل شده است به جهاتی از این فشای این ماه می پردازند و البته در خلال آن به تناسب شب قدر درباره باطن لیلة القدر، که صدیقه طاهره(س) باشند بحث می کنند و ارتباط ایشان با شب قدر را بیان می کنند.«

دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه که دعای ورودی ماه رمضان است - و دعای وداع ماه رمضان، از دعاهای با ارزش و گران قدری هستند که برای آشنایی با فضایل این ماه و وظایفی که داریم خوب است آنها را مرور کنیم. دعای اول بیشتر در باب ماه رمضان و وظایف و تکالیفی است که انسان در این ماه دارد و دعای دوم هم عمدتاً اشاره ای به فضایل ماه دارد و بهره هایی که افراد از این ماه برده اند و تکلیف آنهایی که از این ماه محروم شدند و نتوانستند بهره ببرند.

حضرت زهرا(س)، حقیقت شب قدر

روایت دیگری هست که مرحوم مجلسی در بحار ج 34 ص 91 نقل کردند که «اللیله فاطمه والقدر الله فمن عرف فاطمه حق معرفتها فقد أدرک لیله القدر» شب قدر ماه رمضان ارتباطی با ولی خدا دارد، من تلقی ام این است که حقیقت شب قدر درک ولی خدا و مقام ولایت الهیه است، انسان اگر به آن محیط امن ولایت الهیه وارد نشود که «ولایه علی بن أبی طالب حصنی فمن دخل حصنی أمن من عذابی»شب قدری ندارد، خطرپذیر است، باید وارد آن حصن بشود که از مخاطرات نجات پیدا کند، کما اینکه «لا اله الا الله حصنی»، «ولایت علی ابن ابیطالب» هم حصن است. روایت سلسله الذهب را قریب به چهار هزار نفر به دست در نیشابور می نوشتند، وقتی کجاوه حضرت حرکت کرد گفتند: یک حدیث نقل کنید، حضرت با سند از آباءشان، از نبی مکرم اسلام(ص)، از جبرائیل عن الله تبارک و تعالی نقل کردند: «لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی» و سر را بیرون آوردند و گفتند: «بشروطها و أنا من شروطها»، پذیرش و ولایت اولیای الهی شرط و مقوم توحید است. اگر انسان به محیط ایمن والهی و آن وادی امن وارد نشود، خطر پذیر است، شیطان، نفس، دیگران تهدیدش می کنند. و من گمان می کنم که حقیقت شب قدر هم همین باشد. اینکه شب قدر در ماه رمضان است، بعید نیست معنایش این باشد که درک حقیقت آن مقام ولایت الهیه هم دراین ماه است، اگر انسان توانست خودش را به آن وادی ایمن و ولی خدا برساند، درکنار او بیش از هزار ماه جلو رفته است و اگر نرساند، هزار ماه هم که خودش بدود آن کار را نمی کند. یک شب که با ولی خدا سالک باشی و به آن وادی ایمن راه یابی، آن یک شب از هزار شب که خودت راه بردی بهتر است.

عصر چهارده شعبان 255 هـ . ق

حکیمه خاتون به خانه امام رفت و پس از دیداری کوتاه می خواست به خانه اش برگردد که امام از او خواست بماند. امام به او گفت: «امشب شب میلاد فرزندم است.» حکیمه خاتون تعجب کرد. او متوجه بارداری نرجس خاتون نشده بودند.

شب نیمه شعبان

 

حکیمه خاتون با نرجس خاتون صحبت می کند و پس از مدتی خوابش می برد. نیمه های شب، نرجس خاتون با صدای فرزندش، مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف)از خواب برمی خیزد و نماز شب می خواند. حکیمه خاتون هم بلند می شود تا همراه نرجس خاتون نماز بخواند.

سحرگاه نیمه شعبان

 

در سحرگاه، وقتی حکیمه خاتون برمی خیزد، احساس می کند نرجس خاتون بی قرار است. او متوجه می شود که تا تولد نوزاد چیزی نمانده. مادر نگران است. به فرمان امام عسکری (علیه السلام) حکیمه خاتون قرآن می خواند. ناگهان نوری آسمانی خانه امام را روشن می کند. برای لحظه ای، حکیمه هیچ جا را نمی بیند. او سراغ امام می رود تا او را باخبر کند. امام به او می گوید: «برو تا صحنه ای زیبا ببینی.» حکیمه به اتاق نرجس خاتون که می رود، نوزادِ پاکی را می بیند که دارد سجده می کند. حکیمه نوزاد را با عشق در آغوش می گیرد.

پس از اذان صبح روز نیمه شعبان

 

کنیزها و خادم ها از خواب بلند شده بودند تا نماز بخوانند که متوجه نوری شدند. حکیمه خاتون سراغ آن ها رفت و پیام امام را به آن ها رساند: «بیایید و با امام آشنا شوید و با او بیعت کنید.»

پس از میلاد

تقدیر الهی بر تدبیر شیطانی ستمگران پیروز شد و درشب نیمه شعبان سال 255 هـ. ق.آن مولود مسعود, قدم به عرصه وجود نهاد و نوید امامت مستضعفان و حاکمیت صالحان را داد.امام حسن عسکری(علیه السلام), که آرزوی خود را بر آورده دید, فرمود:«زعمت الظلمة انّهم یقتلونی لیقطعوا هذا النسل فکیف رأوا قدرة اللّه»ستمگران بر این پندار بودند که مرا بکشند, تا نسل امامت منقطع گردد, اما از قدرت خداوند غافل بودند.بدین ترتیب, در آن شرایط رعب و وحشت و در آن فضای اختناق و حاکمیت خلفای جور, دوازدهمین ستاره فروزان امامت و ولایت طلوع کرد و با تولدش, غروب و افول ستمگران و حاکمیت ستمدیدگان را اعلام کرد.

 

مفهوم بعثت

بعثت، به معنای برانگیخته شدن برای انجام کاری است و مبعث، روزی است که پیامبر (صلی الله علیه و آله)  از سوی خداوند متعال به رسالت مبعوث گردید. در قرآن کریم واژه بعثت با صیغه های مختلف به کار رفته و در مجموع به دو قسمت تقسیم می شود: قسمت اوّل درباره بعثت پیامبران است، مانند آنجا که می فرماید: «به تحقیق در هر امتی رسولی را برانگیختم». قسمت دیگر درباره دوران پس از مرگ و زنده شدن مردگان می باشد، همانند آن جا که می فرماید: «آنان که کافر شدند، پنداشتند هرگز برانگیخته نمی شوند. بگو آری سوگند به پروردگارم که البته برانگیخته خواهید شد. سپس خبر داده می شوید بر آن چه عمل کرده اید و آن بر خداوند آسان است». نیز از زبان حضرت عیسی (علیه السلام )نقل می کند که می فرماید: «سلام بر من هنگامی که ولادت یافتم و آن گاه که بمیرم و در آن زمان که زنده شوم.»

جدّ مادری امام حسین (علیه السلام)

جدّ مادری او خاتم انبیاست که از طرف خداوند متعال مشرّف به خطابِ شریفِ «لَولاکَ لَما خَلَقْتُ الْاَفْلاک؛ اگر تو نبودی عالم هستی را نمی آفریدم» شده است. آیین و کتاب آسمانی اش جهانی و جاودانی است؛ یعنی پس از او پیامبری مبعوث نشده و نخواهد شد. او در چهل سالگی به رسالت برگزیده شد و بعد از 23 سال تبلیغ و ترویج آیین جهانی اسلام، بدنبال تشکیل اوّلین حکومت اسلامی در 63 سالگی در مدینه منوّره رحلت کرد و برای تداوم هدایت بشر دو امانت گران قدر از خود به جای گذاشت و تصریح فرمود که «تا مردم به این دو امانت الهی تمسّک جویند هرگز گم راه نخواهند شد.

پدر بزرگوار امام حسین (علیه السلام)

پدر امام حسین (علیه السلام)، علی بن ابی طالب(علیه السلام)نخستین پیرو پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) از میان مردان است. او از کودکی تحت نظارت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) رشد یافت و به پاس ایمان و تقوایش از سوی خداوند متعال به عنوان وصی و خلیفه رسول و حجّت خدا پس از پیامبر اسلام برگزیده شد. وی ده سال قبل از بعثت در روز سیزده رجب و در درون کعبه چشم به جهان گشود. امامت آن حضرت حدود سی سال طول کشید و حدود چهار سال و نه ماه زمام حکومت مردم را به دست گرفت و در صبح نوزدهم رمضان سال چهل هجری در محراب مسجد کوفه، به ضربت شمشیر ابن ملجم مجروح شد و بر اثر این ضربه در روز بیست و یکم رمضان و در سن 63 سالگی به شهادت رسید.

نگاهی به شخصیت و عملکرد حضرت عباس(علیه السلام )پیش از واقعه کربلا

زندگانی حکمت آمیز و غرور آفرین پیشوایان معصوم (علیهم السلام )و فرزندان برومندشان، سرشار از نکات عالی و آموزنده در راستای الگوگیری از شخصیت کامل و بارز آنان بوده و نیز درسهای تربیتی آنان نسبت به فرزندان خویش، در تمامی زمینه های اخلاقی و رفتاری، سرمشق کاملی برای تشنگان زلال معرفت و پناهگاه استواری برای دوستداران فرهنگ متعالی اهل بیت عصمت (علیهم السلام )و به ویژه برای نسل جوان، خواهد بود.زندگانی پرخیر و برکت اهل بیت (علیهم السلام )در بردارنده دو اصل استوار «حماسه و عرفان» است و پرداختن به بُعد حماسی و عرفانی زندگانی آنان و فرزندانشان که در معرض پرورش و تربیت ناب اسلامی قرار داشته اند، برای عامه مردم و بویژه جوانان، جذّاب و گام مؤثری در عرصه تبلیغ دینی خواهد بود.

این نوشتار سعی دارد با بررسی زندگانی حضرت عباس (علیه السلام )پیش از رویداد روز دهم محرم سال 61 هجری، با نگاهی به فعالیتهای دوران نوجوانی و شرکت وی در جنگها، چهره روشن تری از ابعاد حماسی شخصیت آن حضرت را به تصویر کشد.

ولادت و نامگذاری

داستان شجاعت و صلابت عباس (علیه السلام )مدتها پیش از ولادت او، از آن روزی آغاز شد که امیرالمؤمنین (علیه السلام )از برادرش عقیل خواست تا برای او زنی برگزیند که ثمره ازدواجشان، فرزندانی شجاع و برومند در دفاع از دین و کیان ولایت باشد. او نیز «فاطمه» دختر «حزام بن خالد بن ربیعه» را برای همسری مولای خویش انتخاب کرد که بعدها «ام البنین» خوانده شد. این پیوند در سحرگاه جمعه، چهارمین روز شعبان المبارک سال 26 هجری به بار نشست.

 

ولادت

پنجم شعبان، زاد روز مسعود امام همام، حضرت زین العابدین (علیه السلام) است که در سال 38 ق در شهر مدینه، به دنیا آمد. او در خاندان پاک رسالت، قدم به دنیا گذاشت و جهانی از صفا، معنویت و دانش و بینش برای بشر به ارمغان آورد. او آمد تا شیفتگان عبادت و سالکان راه معرفت و خداشناسی را، از سرچشمه زلال توحید و عرفان ناب محمّدی سیراب سازد. پدرش امام حسین (علیه السلام) به سبب علاقه فراوانی که به پدر بزرگوارشان، حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) داشتند، این مولود مبارک را «علی» نام نهادند.

خانواده

پدر ارجمند امام سجاد (علیه السلام) حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و مادر بزرگوارشان شهربانو، دختر آخرین پادشاه ساسانی، می باشد که پس از ولادت فرزندش با فاصله ای بسیار اندک جهان را بدرود گفت. حضرت زین العابدین در دو سال پایانی دوران حکومت جدّشان، حضرت علی (علیه السلام) به دنیا آمدند. و همچنین در حدود ده سال از امامت عمویش حضرت مجتبی (علیه السلام) و ده سال هم از دوران امامت پدر بزرگوارشان، را درک کردند که این امر سبب شد سه امام راستین به پرورش و تربیت او همت گمارند و دنیایی از فضایل اخلاقی و قداست ها بپرورانند و این موقعیتی بود که برای کم تر پیشوایی واقع می شد.

امام سجاد (علیه السلام) در مسیر شام

در کاروان اسیران هفتاد و دو سر مقدس از یاران امام حسین (علیه السلام) بود که از کربلا به کوفه و از کوفه به شام حرکت دادند و این در حالی بود که هنوز آثار بیماری علی بن الحسین (علیهم السلام) باقی بود. کسانی که ماموریت یافتند تا قافله حسینی را از کوفه به شام ببرند: مخضر بن ثعلبه و شمر بن ذی الجوشن بودند. و تنها چهل نفر از سپاه ابن زیاد، مسؤولیت حمل سرهای شهدا را بر عهده داشتند. 

علی اکبر(علیه السلام) الگوی شایسته

بنا به روایتی در یازدهم شعبان، سال 43 قمری در مدینه منوره متولد شد. پدر گرامی اش امام حسین علیه السلام و مادرش لیلی بنت ابی مره بن عروه بن مسعود ثقفی است. در کتاب اعلام النساء آمده: «هِی مِن فَواضِلِ نِساءِ عَصرِها؛ مادر علی اکبر از زنان فاضله عصر خودش بود». تاریخ ولادت و وفات این مادر بزرگورا معلوم نیست؛ همچنان که آمدن او به کربلا هم معلوم نیست.

طلوع خورشید

ابو بصیر گفت: همراه امام صادق علیه السلام برای شرکت در مراسم حج عازم مکه بودیم. وقتی به سرزمین ابواء رسیدیم، حضرت برای ما صبحانه ای تدارک دید. مشغول صرف صبحانه بودیم که کسی از طرف همسر امام صادق علیه السلام آمد و به ایشان خبر داد که حال همسرتان دگرگون شده و درد زایمان آغاز شده است و چون فرموده بودید در این باره قبل از هر کار شما را مطلع کنیم، خدمتتان آمدم.

سومین فرزند حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) در پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجرت در مدینه منوره چشم به جهان گشود . این نوزاد که از هر جهت با شخصیت بزرگ علی (علیه السلام) سازگار و زینت پدر بود «زینب » نام گرفت . مادرش پاره تن رسول الله( صلی الله علیه و آله) و پدرش برادر و وصی پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله )بود .

​​​​​​​​

پایان انتظار

 47  سال از عمر شریف امام رضا (علیه السلام) می گذشت، ولی هنوز آن حضرت صاحب فرزند نشده بود. این موضوع برای شیعیان و دوستداران اهل بیت نگران کننده بود؛ زیرا همگان می دانستند که براساس روایات رسیده از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و ائمه اطهار( علیهم السلام) ، امام نهم فرزند امام رضاست. به همین دلیل مشتاقانه در انتظار بودند تا خدای متعال پسری به ایشان عنایت بفرماید. گاهی بعضی از دوستان، از حضرت پرسش هایی در مورد امام بعدی می کردند. امام رضا (علیه السلام) آنان را دلداری می داد و می فرمود: «خداوند پسری به من خواهد داد که وارث من و امام پس از من خواهد بود». سرانجام روزهای انتظار به پایان رسید، گلشن رضوی به بوی خوش گل محمدی معطر شد و امام جواد (علیه السلام) در دهم رجب سال 195 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود

امام محمد باقر علیه السلام

ابو جعفر محمد بن علی علیه السلام امام پنجم و معصوم هفتم، در اول رجب سال 57 هجری در شهر مدینه دیده به گیتی گشود. پدر ایشان امام سجاد علیه السلام و مادرشان فاطمه، دختر امام حسن مجتبی علیه السلام بودند. آن حضرت در هنگام شهادت امام حسین علیه السلام چهار ساله بود و در زمان رحلت پدر 39 سال داشت. کنیه آن حضرت ابو جعفر و مهم ترین لقب ایشان باقر است. پیشوای پنجم در زمان امامت خود، با پنج خلیفه اموی به نام های ولید بن عبد الملک، سلیمان بن عبد الملک، عمر بن عبد العزیز، یزید بن عبد الملک و هشام بن عبد الملک معاصر بود. آن حضرت پس از 18 سال عهده داری امامت مردمان، در هفتم ذی الحجه سال 114 هجری در شهر مدینه به شهادت رسید و در قبرستان بقیع، در جوار قبر پدر و جدش به خاک سپرده شد.

امام محمد بن علی علیه السلام اسوه فضیلت و تقوا و سرچشمه کمالات ناب انسانی بود. در وجود او بی کرانِ علم و حکمت، با اوج خضوع و بندگی در پیشگاه پروردگار درهم آمیخته بود و جلوه زیبایی از انسان کامل را به نمایش می گذاشت. آن امام، شکوه عبادت عارفانه و شگفتی پرستش عاشقانه را تفسیری روشن و زیبا بود. فرزند گران قدرش امام صادق علیه السلام در شأن پدر با سخنی کوتاه ولی والا و ارزنده چنین می گوید: «در گفتار، راستگوترین، در دیدار، گشاده روترین، در بذل جان برای خدا، بخشنده ترین و در اخلاق، متواضع ترینِ مردمان بود».

​​​​ زندگانی امام علی النقی (علیه السلام)

امام ابوالحسن علی النقی الهادی (علیه السلام)پیشوای دهم شیعیان، در نیمه ذیحجه سال 212 هجری دراطراف مدینه در محلی به نام «صریا» به دنیا آمد. پدرش پیشوای نهم، امام جواد(علیه السلام)و مادرش «سمانه » بانوئی گرامی، بافضیلت و تقوا بود.

مشهورترین القاب امام دهم، «نقی » و «هادی » است، وبه آن حضرت «ابوالحسن الثالث » نیز می گویند.

 

انتقال امام از مدینه به سامراء

متوکل برای زیر نظر گرفتن امام هادی (علیه السلام)از روش نیاکان پلید خود استفاده می کرد و در صدد بود به هروسیله ممکن فکر خود را از طرف حضرت راحت کند.روش مامون در مورد کنترل فعالیتهای امام جواد(علیه السلام)به قرار زیر بود: او از طریق وصلتی که با حضرت جواد(علیه السلام)برقرار کرد، توانست کنترل و سانسور را حتی در درون خانه امام برقرار سازد و تمام حرکات و ملاقاتهای حضرت را زیر نظر داشته باشد.

تبعید امام هادی(علیه السلام)

امام از مضمون نامه آگاهی یافته و در نامه ای به متوکل، وی را از دشمنی ها و کینه توزی و دروغ پردازی نویسنده آگاه ساخته بود. متوکل سیاستی مزدورانه و دو پهلو در پیش گرفت. او نخست نویسنده نامه را که از امام سعایت کرده بود، از کار برکنار کرد تا خود را دوستدار امام جلوه دهد. سپس به کاتب دربار دستور داد تا نامه ای به امام بنویسد که در ظاهر، علاقه متوکل را نسبت به امام بیان می کرد، ولی در واقع، دستور جلب امام از مدینه به سامرا بود. همچنان که یزداد، پزشک مسیحی دربار با آگاهی از احضار امام، انگیزه متوکل را دریافته و گفته بود: «بنابر آنچه شنیده ام، هدف خلیفه از احضار محمد بن علی(علیه السلام) به سامرا این بوده که مبادا مردم به ویژه چهره های سرشناس به وی گرایش پیدا کنند و در نتیجه، حکومت از دست آن ها خارج شود...».

 

خون شهید سلیمانی درخت مقاومت را آبیاری کرد | پورتال بسیج اساتید

زندگی امام حسن عسکری (علیه السلام)

هشتم ربیع الثانی سال 232 ه . ق، خورشید مدینه طلوع دیگرگونه ای داشت. خانه امام هادی علیه السلام غرق شادی و نور بود و فرشتگان برای طواف دور گهواره امام حسن عسکری علیه السلام صف کشیده بودند. آن امام والامقام، پس از پدربزرگوارش، در 22 سالگی به امامت رسید و پس از شش سال امامت، در 28 سالگی شربت شهادت نوشید. در این مقاله به جنبه هایی از زندگی ایشان می پردازیم.

مادر

مادر امام حسن عسکری علیه السلام حُدَیث، حُدَیثه، سوسن و به قولی سلیل نام داشت. او از زنان پرهیزکار روزگار و دارای عالی ترین فضیلت ها بود. در روایت آمده است که وقتی مادر امام حسن عسکری علیه السلام نزد امام هادی علیه السلام آمد، ایشان فرمود: «سلیل، از آفت ها، پلیدی ها و ناپاکی ها محفوظ است.» سپس رو به او کرد و ادامه داد: «به همین زودی، خداوند حجت خود را به تو عطا می کند.

امام یازدهم

امام پس از امام هادی علیه السلام ، فرزندش ابومحمد حسن عسکری علیه السلام است. او از نظر دانش، زهد، خرد، عصمت، شجاعت، اخلاق و کرامت، سرآمد عصر خویش بود. در روایت آمده است که امام هادی علیه السلام فرمود: «پسرم، ابومحمد از نظر فطرت، خیرخواه ترین افراد خاندان پیامبر و از نظر محبت و برهان، معتبرترین آنهاست. او جانشین من است.

ابعاد هفتگانه فعالیت امام عسکری علیه السلام

امام عسکری، با وجود همه این فشارها و کنترلها و مراقبتهای بی وقفه حکومت عباسی، یک سلسله فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و علمی در جهت حفظ اسلام و مبارزه با افکار ضد اسلامی انجام می داد که می توان آنها را بدین گونه خلاصه کرد:

1-کوششهای علمی در دفاع از آیین اسلام و رد اشکالها و شبهات مخالفان، و نیز تبیین اندیشه صحیح اسلامی;

2-ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان مناطق مختلف از طریق تعیین نمایندگان و اعزام پیکها و ارسال پیامها;

3-فعالیتهای سری سیاسی بر رغم تمامی کنترلها و مراقبتهای حکومت عباسی;

4-حمایت و پشتیبانی مالی از شیعیان، بویژه یاران خاص خود;

5-تقویت و توجیه سیاسی رجال و عناصر مهم شیعه در برابر مشکلات;

6-استفاده گسترده از آگاهی غیبی برای جلب منکران امامت و دلگرمی شیعیان;

7-آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت فرزند خود امام دوازدهم.

در روایات آمده است هنگامى که خبر غصب فدک به حضرت صدیقه کبری رسید، لباس به تن کرده و چادر بر سر نهاد، و با گروهى از زنان فامیل و خدمتکاران خود بسوى مسجد روانه شد، در حالیکه راه رفتن او همانند راه رفتن پیامبر خدا بود، به مسجد پیامبر (ص) در آمد.

سپس لحظه‏ اى سکوت کرد تا همهمه مردم خاموش و گریه آنان ساکت شد و جوش و خروش ایشان آرام یافت، آن گاه کلامش را با حمد و ثناى الهى آغاز فرمود و درود بر رسول خدا فرستاد، در اینجا دوباره صداى گریه مردم برخاست، وقتى سکوت برقرار شد، کلام خویش را دنبال کرد و فرمود:

حمد و سپاس خداى را برآنچه ارزانى داشت، و شکر او را در آنچه الهام فرمود، و ثنا و شکر بر او بر آنچه پیش فرستاد، از نعمتهاى فراوانى که خلق فرمود و عطایاى گسترده ‏اى که اعطا کرد، و منّتهاى بی‏شمارى که ارزانى داشت، که شمارش از شمردن آنها عاجز، و نهایت آن از پاداش فراتر، و دامنه آن تا ابد از ادراک دورتر است، و مردمان را فراخواند، تا با شکرگزارى آنها نعمتها را زیاده گرداند، و با گستردگى آنها مردم را به سپاسگزارى خود متوجّه ساخت، و با دعوت نمودن به این نعمتها آنها را دو چندان کرد.