SMMS

بسم الله الرّحمن الرّحیم

SMMS

بسم الله الرّحمن الرّحیم

SMMS

سلام...امیدوارم روز خوبی داشته باشید...

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

وَ قَدْ جَعَلْنا ما حاوَلْتِهِ فِی الْکِراعِ وَ السِّلاحِ، یُقاتِلُ بِهَا الْمُسْلِمُونَ وَ یُجاهِدُونَ الْکُفَّارَ، وَ یُجالِدُونَ الْمَرَدَةَ الْفُجَّارَ، وَ ذلِکَ بِاِجْماعِ الْمُسْلِمینَ، لَمْ اَنْفَرِدْ بِهِ وَحْدى،وَ لَمْ اَسْتَبِدْ بِما کانَ الرَّأْىُ عِنْدى، وَ هذِهِ حالی وَ مالی، هِیَ لَکِ وَ بَیْنَ یَدَیْکِ، لا تَزْوى عَنْکِ وَ لا نَدَّخِرُ دُونَکِ، وَ اَنَّکِ، وَ اَنْتِ سَیِّدَةُ اُمَّةِ اَبیکِ وَ الشَّجَرَةُ الطَّیِّبَةُ لِبَنیکِ، لا یُدْفَعُ مالَکِ مِنْ فَضْلِکِ، وَ لا یُوضَعُ فی فَرْعِکِ وَ اَصْلِکِ، حُکْمُکِ نافِذٌ فیما مَلَّکَتْ یَداىَ، فَهَلْ تَرَیِنَّ اَنْ اُخالِفَ فی ذاکَ اَباکِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَ سَلَّمَ).

حضرت فاطمه سلام الله علیه

 مادر وی خدیجه دختر خویلد، مادر مؤمنان بود.فاطمه کوچک ترین دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و محبوب ترین آنان در نزد وی بود.سلاله رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) جز از فاطمه،از دیگر دخترانش منقطع شد.

میلاد فاطمه (علیها السلام)

وی دو سال پس از بعثت در روز جمعه بیستم ماه جمادی الاخر،در شهر مکه پا به عرصه وجود نهاد. بنابر روایتی فاطمه(علیها السلام) در سال پنجم بعثت به دنیا آمد. در حدیثی از امام باقر (ع) روایت شده است که فرمود:«فاطمه(علیها السلام) پنج سال پس از (آغاز) نبوت به دنیاآمدودرآن هنگام قریش خانه کعبه را می ساختند.»این اشتباه شاید از راوی حدیث نشات گرفته و یا آن که از طرف نساخ در آن سهوی روی داده باشد.زیرا بنای کعبه پیش از نبوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده نه پس از آن و دلیل ما بر صحت این امر حدیثی است که در کتاب مقاتل الطالبین آمده مبنی بر آن که فاطمه پیش از نبوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) زاده شد و در آن هنگام قریش کعبه را بنا می کردند.آن حضرت زمانی به دنیا آمد که چهل و یک سال از عمر پیامبر می گذشت.بنابر قول اینان فاطمه پس از گذشت یک سال از نبوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) زاده شده است.

نام و لقب های حضرت فاطمه (علیها السلام)

هر یک از نام های حضرت زهرا(علیها السلام)به بعد خاصی از شخصیت و کمالات و فضلیت های اخلاقی و الهی آن بانوی بزرگ دلالت دارد . بنابراین، یکی از راه های آشنایی با شخصیت حضرت زهراعلیها السلام تعمق در مفهوم این نام هاست . در اینجا، به صورت بسیار مختصر توضیحاتی مربوط به برخی از لقب های حضرت را، که در روایت وارد شده است، ارائه می گردد . امید که موجب آشنایی بیش تر با شخصیت بی نظیر این الگوی بزرگ انسان الهی باشد .

وفات مادر

به فاصله ای اندک از پایان محاصره ی شعب ابوطالب عموی پیامبر و خدیجه همسر او وفات یافتند و به این ترتیب فاطمه در پنج سالگی مادر خود را از دست داد. آری آن شب دیگر چشمان مهربان خدیجه نمی توانست چشم معصوم فاطمه را ببیند، به همین جهت بانوان حاضر او را بیرون بردند و سرانجام اولین بانوئی که اسلام را پذیرفت درگذشت.

امام صادق (علیه السلام) می فرمود: «وقتی خدیجه از دنیا رفت، فاطمه نزد پدر آمد او که مضطرب بود، پرسید:, مادرم کجاست؟، حضرت به او جواب نداد؛ اما فاطمه دست بردار نبود و پشت سرهم از مادر می پرسید. از اهل خانه نیز سراغ مادرش را می گرفت. در آن حال جبرییل از جانب خداوند نازل شد و به پیامبر گفت:, پروردگارت امر می کند به فاطمه سلام برسان و بگو مادر تو در خانه ای از خانه های بهشت است که از نی ساخته شده است و نی ها را در طلا نصب کرده اند، ستون های آن از یاقوت سرخ است و در میان قصر آسیه زن فرعون و مریم دختر عمران هستند.،

شفاعتگر روز جزا

پیامبر(صلی الله علیه و آله)در برخی از سخنان خویش دختر گرامی خود را شفاعتگر روز جزا خوانده است.

در مورد این مقام زهرا(علیها السلام)  در روایات چنین آمده: روزی جابر به امام باقر(علیه  السلام)  می گوید: فدایتان گردم، حدیثی در فضیلت جده تان برای من بیان نمایید تا با بیان آن برای شیعیان باعث شادی آن ها شوم. امام فرمود: زمانی که قیامت برپا شود،برای انبیاء منابری از نور قرار می دهند اما منبر من از همه منابر بالاتر است سپس ندا می رسد ای محمد خطبه بخوان و من خطبه ای می خوانم که مانند آن را هیچ نبی و رسولی نخوانده است.... سپس منادی ندا کند کجاست فاطمه(علیها السلام)  ...و او با هزاران فرشته وارد محشر شده و به طرف بهشت می رود،

ازدواج امیر المؤمنین  با فاطمه (علیه السلام)

از حوادث سال دوم هجرت ازدواج حضرت  علی(علیه السلام) با فاطمه دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)بود که به امر پروردگار صورت گرفت.

و ملخص آن، چنانکه در روایات بسیاری از شیعه و اهل سنت رسیده است، چنان بود که چون فاطمه به سن رشد رسید بزرگان اصحاب آن حضرت از مهاجر و انصار برای خواستگاری فاطمه به نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند و پاسخی که پیغمبر خدا به همه آنها می داد این بود که من در مورد ازدواج فاطمه منتظر فرمان و دستور خدا هستم و گاهی هم صغر سن و کم سالی فاطمه را دلیل بر رد درخواستشان ذکر می فرمود و کسی که تا به آن روز به این عنوان نزد پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)نرفته بود، علی(ع)بود.

فاطمه علیهاالسلام در سوگ پدر

روشن است دختری که آنچنان علاقه و محبتی به پدر خویش دارد، در سوگ از دست دادن او چه خواهد کرد و چگونه عزاداری و سوگواری خواهد نمود؟ مخصوصا اگر این مصیبت همراه با مصیبتهای دیگری شود.

1. ناله در هنگام رحلت

در لحظه های غمبار رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و واپسین لحظه های عمر او در این دنیا، امیر مؤمنان علیه السلام ، فاطمه زهرا علیهاالسلام و حسنین علیهماالسلام در اطراف بستر رسول خدا صلی الله علیه و آله حلقه زده و با چشمانی اشکبار نظاره گر غروب خورشید رسالت بودند. حضرت خواست سخنی بفرماید، اما نتوانست و با چشم اشکبار، بی حال در بستر افتاد. فاطمه علیهاالسلام با مشاهده این منظره به فریاد آمد و اظهار داشت:

نوید نورانی

مادر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم) در جمره وسطی (که در خانه عبداللّه واقع بود) باردار شد، تا آنکه شب جمعه هفدهم ربیع الاول 570 میلادی، 55 روز پس از رخداد عام الفیل فرا رسید. مکه در آرامش شبانه سر بر بستر نهاد. کعبه آن خانه سرافراز توحید در سکوت شبانه و در زمزمه نسیم، چشم به آسمان ها داشت.

ازدواج با خدیجه

در دورانی که پیغمبر(صلی الله علیه و آله)   سنین بین بیست تا بیست و پنج سالگی را می گذرانید، ابوطالب از خدیجه دختر خویلد بانوی نامدار قریش که ازنجابت و اصالت و عقل و فهم و درایت فراوان برخوردار و در نیای چهارم (قصی بن کلاب) با پیغمبر شریک بود، تقاضا نمود سرمایه ای در اختیار بردارزاده اش «محمد» بگذارد، تا او نیز خود به کار تجارت اشتغال ورزد.

حضرت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله وسلم) در راه نشر معارف الهی و رسالت آسمانی خود آن چنان آزار و اذیت دید و مشکلات و سختیها را متحمل شد که هیچ یک از رهبران الهی مثل آن بزرگوار گرفتار موانع راه رسالت نبودند . به همین جهت، همواره می فرمود: «ما اوذی نبی مثل ما اوذیت هیچ پیامبری همانند من مورد آزار و اذیت قرار نگرفت .»در برخی آیات قرآن به مشکلات و گرفتاریهای پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) اشاره شده است . در سوره حجر می فرماید: «وقالوا یا ایها الذی نزل علیه الذکر انک لمجنون» «و مخالفین آن حضرت گفتند: ای کسی که آیات خدا به او نازل می شود، همانا تو دیوانه هستی!»اما رسول بزرگوار اسلام در برابر مشکلات و گرفتاریها، مثل کوهی استوار ایستاد و بر رسالت الهی خود اصرار ورزید و لحظه ای خم به ابرو نیاورد .

محاصره اقتصادی پیغمبر(صلی الله علیه و آله)  و بنی هاشم از طرف قریش

سران قریش که از نقشه های قبلی خود نتیجه نگرفتند، پیغمبر(صلی الله علیه و آله)  را سخت تحت مراقبت قرار دادند واز هر فرصت برای آزار رساندن به آن حضرت خودداری نمی کردند. سران هر قبیله، افراد مسلمان خود را شکنجه می دادند و آنها را وا می داشتند که از اسلام و پیغمبر(صلی الله علیه و آله)  برگردند.پیغمبر(صلی الله علیه و آله)  هم که وضع را چنین دید موضوع را با ابوطالب عموی خود در میان گذاشت و هردو صلاح را در آن دیدند که برایدوری از قریش و حفظ از گزند آنان کلیه مردان وزنان بنی هاشم به دفاع از پیغمبر(صلی الله علیه و آله)  پناه به دره ای واقع در بیرون مکه ببرند.

نخستین مهاجر

پس از دستور مهاجرت، نخستین خانواده ای که عازم هجرت به شهر یثرب گردیدند خانواده ابو سلمه بود، ابو سلمه که ازآزار مشرکین به تنگ آمده بود قبلا نیز یک بار به حبشه هجرت کرده بود پس از این رخصت، همسرش ام سلمه را (که بعدهابه همسری رسول خدا - (صلی الله علیه و آله)  - در آمد) با فرزندش سلمه برداشت تا بسمت یثرب حرکت کند.

نگاهی به دلایل گسترش اسلام در یثرب (مدینه)

مطالعه چگونگی گسترش اسلام در مدینه نشان از تفاوت ملموس آن با گرایش مردم مکه و طائف دارد. بر خلاف آن دو مرکز، اسلام از همان سالهای یازدهم و دوازدهم به بعد که پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)     به فکر پایگاهی در خارج مکه افتاد، به طور گسترده پذیرای اسلام شدند و زمینه را برای انتقال پایگاه اسلام، به آن شهر آماده کردند. بنا بر این لازم است نگاهی به دلایل تفاوت این بسترها بیندازیم.

 

سراقة در تعقیب رسول خدا

سراقة بن مالک - یکی از افراد سرشناس مکه و سوار کاران عرب در زمان خود بود - گوید: من با افراد قبیله خود دور هم نشسته بودیم که مردی از همان قبیله از راه رسید و در برابر ماایستاده گفت:

- بخدا سوگند من سه نفر را دیدم که بسوی یثرب میرفتندگمان من این است که محمد و همراهانش بودند!من دانستم راست میگوید اما برای اینکه آنها که این حرف را شنیدند به طمع جایزه بزرگ قریش به سوی یثرب براه نیفتند بدو گفتم: نه آنها محمد و همراهانش نبوده اند بلکه آنان افراد فلان قبیله اند که در تعقیب گمشده خود میگشته اند!

سال ششم هجرت

صلح حدیبیه

در ماه ذیقعده سال ششم بود که رسول خدا(ص)در خواب دید با یارانش به مکه رفته و به طواف خانه خدا و انجام مناسک عمره موفق گشته اند. پیغمبر این خواب را برای اصحاب نقل کرده و وعده آن را به آنها داد و به دنبال آن از مسلمانان و قبایل اطراف مدینه دعوت کرد با او برای انجام عمره به سوی مکه حرکت کنند.

قبایل مزبور بجز عده معدودی دعوت آن حضرت را نپذیرفتند و تنها همان مهاجر و انصار مدینه بودند که اکثرا آماده حرکت شدند و به همراه آن حضرت از مدینه بیرون رفتند.

همراهان آن حضرت را در این سفر برخی هفتصد نفر و برخی یک هزار و چهارصد نفر نوشته اند.

پیغمبر اسلام مقداری که از مدینه بیرون رفت و به «ذی الحلیفة » - که اکنون به نام مسجدی که در آنجا بنا شده به «مسجد شجره »معروف است - رسید جامه احرام پوشید و هفتاد شتر نیز که همراه برداشته بود نشانه قربانی بر آنها زد و از جلو براند تا به افرادی که خبر حرکت او را به قریش می رسانند بفهماند که به قصد جنگ بیرون نیامده بلکه منظور او تنها انجام عمره و طواف خانه خداست.

 

 

أَمَّنْ یُجِیبُ اَلْمُضْطَرَّ إِذٰا دَعٰاهُ وَ یَکْشِفُ اَلسُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفٰاءَ اَلْأَرْضِ أَ إِلٰهٌ مَعَ اَللّٰهِ قَلِیلاً مٰا تَذَکَّرُونَ ﴿۶٢﴾ نمل

 

یا کسی که دعای مضطرّ را اجابت می کند و گرفتاری را برطرف می سازد، و شما را خلفای زمین قرار می دهد؛ آیا معبودی با خداست؟! کمتر متذکّر می شوید! (۶٢) 

 

 

حدیث از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

حجّت خدا

 

مدّعیان دروغگو

سَیَأْتى إلى شیعَتى مَنْ یَدَّعِى المُشاهَدَةَ. أَلا فَمَنِ ادَّعَى المُشاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیانى وَ الصَّیْحَةِ فَهُوَ کَذّابٌ مُفْتَر وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیم:

آگاه باشید به زودى کسانى ادّعاى مشاهده (نیابت خاصّه) مرا خواهند کرد. آگاه باشید هر کس قبل از خروج «سفیانى» و شنیدن صداى آسمانى، ادّعاى مشاهده مرا کند دروغگو و افترا زننده است؛ حرکت و نیرویى جز به خداى بزرگ نیست.

تفتیش ناروا

مَنْ بَحَثَ فَقَدْ طَلَبَ، وَ مَنْ طَلَبَ فَقَدْ دَلَّ، وَ مَنْ دَلَّ فَقَدْ أَشاطَ وَ مَنْ أَشاطَ فَقَدْ أَشْرَکَ:

حضرت مهدى(علیه السلام) در خصوص کسانى که در جستجوى او بوده اند تا به حاکم جور تحویلش دهند فرموده است: آن که بکاود، بجوید و آن که بجوید دلالت دهد و آن که دلالت دهد به هدف رسد و هر که [در مورد من] چنین کند، شرک ورزیده است.

شهدا از خاندان جعفر ابن ابیطالب(علیه السلام):

عون ابن عبدالله ابن جعفر طیار(علیه السلام): او فرزند حضرت زینب(علیها سلام) است. در زیارت ناحیه مقدسه آمده: «السّلامُ عَلی عَون بن عَبدالله بنِ جَعفرٍ الطّیار.» در زیارت ناحیه، از او با عناوین هم پیمان ایمان، نصیحت کننده به سوی پروردگار و همتای مثانی و قرآن یاد شده و قاتل او مورد لعن خداوند قرار گرفته است.او در رجز خود می خواند: اگر مرا نمی‌شناسید، پس من پسر جعفر، شهیدی راستین در بهشت تابان هستم؛ او در آنجا با بالی سبزفام پرواز می‌کند، در محشر همین شرافت او را بس است

The sermon of the holy Prophet, peace be upon him and his household, on the holy Ramadan, delivered on the last Friday of Shaban

Abu al-Hasan al-Rida, peace be upon him, narrates from his father through his ancestors that the Commander of the Faithful, peace be upon him, has said: The Messenger of Allah one day gave us a sermon and said:

“O people, the month of Allah has come to you with its bounty, blessings and forgiveness.

 It is a month which is the best of months with Allah; its days are the best of days, its nights are the best of nights, and its hours are the best of hours.

 It is the month in which you are invited to the banquet of Allah and you are included in the circle of the people of the glory of Allah.

Your very breaths in it are the glorification of Allah, your sleeping in it is devotion, your deeds are accepted in it, and your prayers in it are granted.

So ask Allah your Lord with true intentions, and pure hearts to help you to fast in it and to recite His book, for truly the wretched is he who is denied the forgiveness of Allah in this great month.

In your hunger and thirst remember your hunger and thirst on the day of Judgment.

پوریای ولی گفت که صیدم به کمند است

ازهمت مردان خدا بخت بلند است

افتادگی آموز اگر طالب فیضی

هرگز نخورد آب زمینی که بلند است

*اگر بهتر نشویم،خوب هم نمی مانیم.

*شعله های بزرگ ناشی از جرقه های کوچک است.

*مدیریت خوب هنری است که مشکلات را ساده سازد،نه آنکه مسائل ساده را مشکل سازد.

*اعتماد به نفس مهم است و اعتماد به دیگران ضروری است.

*تردید ودودلی نباید مانع تحقق امیدهایمان باشد.

برنامه ریزی و تفکّر اساس موفّقیت است.